در کوچه های سرد غم آلود بیصدا
سر می زنم به شهر تو با شهپر دعا
دور از تو مانده ام که در ایام نوبهار
شاید فراق ما بشود موجب شفا
پایم بریده شد ز ره منزل ات ولی
تنها نمی گذارم ات ای خوب آشنا
تا در میان سینه ی من جا گرفته ای
در کوله بار عشق خودم دارمت تو را
زنجیره ای ز مهر محبت میان ماست
قلبم ز رشته های تو کی میشود جدا
باید دوباره با هم از این جاده بگذریم
در سایه سار رافت پیوسته ی خدا
فصل بهار و رونق گل های دیدنی است
چیزی نمانده تا خط پایان ماجرا
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
خسرو فیضی 02 فروردین 1399 11:21
. با بهترین درودهایم
. (( چیزی نمانده تا پایان خط ماجرا ))
. عالی و فوق عالی سروده اید باور کنید
. چندین و چند بار خواندم اش و لذتی وافر
. روزگارتان شاد و فرخنده باد
خسرو فیضی 02 فروردین 1399 11:24
. با درودی دیگر بار
. استاد گرامی حتمن متوجه شده اید که
. خط پایان ماجرا . . را . نوشته ام .
. پایان خط ماجرا !!! خب از شوق بوده
. از بس که زیبا سروده ایست
علی معصومی 02 فروردین 1399 17:03
درود بر جناب فیضی نازنین
در نورد فضا سازی و تصویر دینامیکی بیت
دو حالت است
یک خط پایان ماجرا که خط کشیده شده بصورت در عرصه یک ماجرای میدانی است
یک خط پایان ماجرا که خط متن نوشتاری در یک ماجرای نوشتاری است
بر داشت تصویری گاهی بی و ت تا خود آگاه است
ممنون که نقدم می کنی استاد
روزگارت خوش
محمد علی رضا پور 02 فروردین 1399 17:09
سلام و درود بر دوست گلم
محمد علی رضا پور 02 فروردین 1399 17:09
سلام و احترام،
بزرگوار!
تدوین قالب های تازه ی سروش، سه گلشن، و شعر سبز (چندآهنگ)، محصول سی سال تلاش علمی و عملی اند که امیدوارم با مطالعه ی آنها و در صورت امکان، سرایش در این قالب های تازه، مددکار مان در جهت معرفی و گسترش کاربردی این قالب های شعری تازه و توانمد باشید.
نکته ی مهم، این که: سروش، سه گلشن و شعر سبز(چندآهنگ)، هیچیک قالبی تفنّنی و در حد چیدن متفاوت قافیه و … نیستند؛ بلکه هریک، بطور کارشناسی شده، دستگاه مستقل و توانمندی برای سرایش های تازه اندو احتمالا با مطالعه ی نمونه ها، این مطلب را تایید خواهید فرمود.
توضیحات و نمونه اشعاری از قالب های جدید را در همین سایت می توانید بیابید.
نمونه شعری در هریک از این قالب ها تقدیم تان می شود.
شعری در قالب سروش:
چیست گل؟ رازِ نازِ خنده ی دوست/
شعر- نقاشیِ معطّرِ اوست/
مِهرچهر و لطیف و عاطفه روست/
گل، نشانِ خداست.//
شعری در قالب سه گلشن (سه گلشن: آغازگر+ بدنه+ پایانبخش؛با حداکثر تنوع در هر بخش):
این بار هم اَدا/
یک کوفه، ادّعا/
شرمنده ام خدا!/
خوب است یا نه: این همه، ما ادعا کنیم /
ترسم که کوفه ی دگری را به پا کنیم/
خیلی پر ادعا شده ام. شرم، شرم، شرم/
کافی ست ادعا. بله، باید دعا کنیم/
حالم بد است. پر شده از آرزوی پَست /
“سرمست گشتنی”، تو بیا دست و پا کنیم/
باید تلاش کرد که جان، باوفا شود /
تا بیش تر به عاشقی اش آشنا کنیم/
ای وای! وای! وای! عجب لاف می زنیم! /
ترسم که عاقبت، گل زهرا، فدا کنیم/
ای وای! وای! وای! زبانم بریده باد! /
هرگز مباد آن که پشیزی خطا کنیم/
شاید که ناگهان…/
عاشق شوید هان!/
آماده، عاشقان!//
نمونه ای در شعر سبز یا چندآهنگ (میانه ی سپید و نیمایی ست؛ موزون تر و قافیه مند تر از سپید و چندآهنگ تر و دارای اوزان متنوع تری نسبت به نیمایی که با تغییر اوزان می تواند باعث انتقال از حسی به حس دیگر بشود.
قدیمی ترین نمونه ی شناخته شده ی آن در نزد ما، چندآهنگی ست با حدودبیست سال قدمت، به نام حسنک شعر من، سروده ی جناب حامی شریبی):
سپید بود/
و زیستنش سبز/
و پروازش سرخ/
و در هنگامِ گلگون ِ آسمانی شدن /
آن میامی تن/
آشکار/
دلشکار/
می سرود و می نواخت/
شعرهای ماندگار/
تغزلِ خوشه های پربرکت ِ تبسم/
تبسمی آفتابارانی/
آن چنان که کشتزارها/
دوباره زیستن را/
شاعرشدند.//
عباس ذوالفقاری 03 فروردین 1399 07:24
سلام...تنها نمیگذارمت ای خوب اشنا...مانا باشی