نوشته های ادبی احمد آذرکمان

احمد آذرکمان

به بهانه‌ی روز معلم

احمد 12/ 2 /1402 0 دیدگاه

???? معلمی هم شعبه و شاخه‌ای از جنون است برخی جنون‌ها خوب است مثل جنون مادری اصلاً برخی جنون‌ها جنسیت نمی‌شناسند پنهانی عشق ورزیدن است فرسخ‌ها دور از خالیِ درونِ طبل‌ها ???? فصل معلمی اگر سرما هم د...

ادامه نوشته
احمد آذرکمان

----- طفلکی چراغ من  بیهوده  روشن بود    کناردستِ رقم‌رقم تاریکی‌های بخصوص   پیشاپیش قرمزهایِ شِمْریِ چشم‌های بی‌خوابِ نارو زده. ضرورت یعنی تن دادن به کثیفی توالت‌های عمومیِ شوش که اغوا مرد است ام...

ادامه نوشته
احمد آذرکمان

مثل بهار بعدی

احمد 12/ 1 /1403 0 دیدگاه

مثل بهار بعدی، باران چپکی می‌زند به ماشین‌های رنگی. بوی سرگین‌های سرد از هفتِ صبح‌های خیابان رد می‌شود. یادداشت‌های کوچکِ زیر گیره‌ی مو می‌لرزند از چُندک‌ بادهای پشت پنجره. مرجان قفقازی از راهی م...

ادامه نوشته
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا