- لیست اشعار
- قالب
- مثنوی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
ماهدخت محمدی
در13 /02/ 1350 -
حسن رسولی
در13 /02/ 1363 -
Parvin Mohamadi
در13 /02/ 1402
تصویر تبسم را در قاب دلت دیدم شادابی بودن را در چشم تو سنجیدم دل را به تماشای روح تو فرستادم از عمق دل و جانم عشق تو پسندیدم دنیای وجودت را پیوند زدم بر دل دل طور تجلی شد در معبد توحیدم باتندر...
ادامه شعراین مثنوی به زبانی ساده برای تمام اقشار جامعه خصوصن نوجوانان سروده شده است. مثنوی مرداب و سپیدار یکـی آبِ روان ... از امرِ الله بـه گــودالی عمــیق افــتـاد نـاگــاه چو مـرغی از قـضـا افتـا...
ادامه شعرآب دهید آب ، مرا آب ، آب از عطشم شعله کشد آفتاب واقعۀ سلسلۀ زلفِ پیچ نیست در آن حالت اندوه هیچ گر تو در آرامش خود زیستی کیستی...
ادامه شعرپیوسته دلم خون شده از گردش دوار از حزن شب دوری آن صبح گهر بار هردم به امیدی دل خود شاد نمودم خورشید رخش ر فت پس پرده دیدار هر نور که در سایه قلبم بدرخشید از دیده گذر کرد پس پرده پندار با بخت ...
ادامه شعربمنا سبت سال روز یاد و یاد واره ی حضرت امام خمینی رحمت الله علیه خدا محور ، امامِ بی کم و کاست مسیرِ مستقیمِ بی چپ و راست قیام ات کهنگی هارا درو کرد ...
ادامه شعرنازنینا چشم خود را بسته ام از هرآنچه غیر تو بگسسته ام در رهت قلب و دلم عریان کنم مثل طوفان در برت طغیان کنم در رهت جام و سبو بشکسته ام از همه دنیا بدان دست شسته ام پای در بند و لا جان مان...
ادامه شعراِی کـاش اِی آنکه بخوابی و دل آسـوده چو شاهی بشکسته کلـک راهی گِـرداب گـنـُاهی زین کرده ای از بیخِرَدی اسب سِیه را آموخته ای رســم و ره زشتِ گـنُه را پیوسته بتازی که کف آری فــَـ...
ادامه شعرمن زشهر غروب می آیم خسته اما چه خوب می ایم مرگ مردان خسته را دیدم شهر در خون نشسته را دیدم دیده ام کودکان تنها را دیده ام سوز و اشک و غوغارا دیدهام کوچ مردم ده را خشک و پژمرده گندم ده را ...
ادامه شعربا سلام ودرود بی کران بر شمافرزانگان سایت شعر ایران من حدیث شریف کسا و زیارت عاشورا را به نظم در آورده ام برای چاپ ابتدا می خواستم نظر مبارک شمارا راجع به حدیث کسا و اگر جایی نیاز به ویرایش د...
ادامه شعر ایا وامانده جان در عشق صورت
گرفتار پلیدی و کدورت
بدان عشق زمینی پست هیز است
ولی در صورت نفست عزیز است
هر آن کس دل به این وآن سپارد
بگو آخر که در قلبش چه دارد
که دل مرکز پ...
ای دل من پرده پرگار تو ای دل من عاشق بیمار تو ای که زمهرو رخ ابروی ماه شا م شبم سا یه ا ند وه و آه ای که زخود در بدرم کرده ائی با شررت د ین و دلم برده ائی این لب و چشم سیه ات کرده مست جان و تن...
ادامه شعریا محمد(ص) تشنه ی آبِ تو ام چشم بر دیدارِ مهتاب تو ام یا محمد(ص) بی تو زیبایی کجاست بی تو آیین شکیبایی کجاست خسته ام عشق تو آرامم کند جام تو مست دل آرامم کند با تو هر شب ماه مهتابی تر است با ت...
ادامه شعرامید جان هوایت میکند دل شب هجران تو مارا چه حاصل بکویت آیم و از نرگس راه بیاد روی تو میگیرم ای ماه به یاد چشم شوخ ناوک انداز به یاد روی تو ای ماه تناز درآن چشمت مرا میخانه ای هست که صد عاقل ...
ادامه شعرامید من به جز عشق علی نیست دلم جز بر فروغش منجلی نیست همه نالم که ای مولای من گیر زلطفت دست این خوار زمین گیر چو من زادم به عشق تو به زادم امید من توئی ای نور د ا د م همه صورو صلات من بسوی...
ادامه شعرسوگند نامه خدایا...، به ذراتِ عالم قسم به آن اشرفِ خِلقَت، آدم قسم به "نوترینو" هایی که پیغمبرند به عالم... پیام تو را می بَرند به "نترون"، "کوارک" و به ذاتِ خودت به "لپتون...
ادامه شعروقتی که بند بند ِ دلت پاره پاره است رفتن همیشه ساده ترین راه چاره است رفتی که بندهای دلت را رفو کنی با عطر ِ تازه ی بدنی گفتگو کنی رفتی و پشت خاطره ها از وسط شکست رفتی خزر به گوشه ی چشمان من...
ادامه شعرعزیز من تو بیایی ، شبم چراغانیست برای دیدن چشمت ، نگاه بارانیست نیامدی به سرایم ، مگر پریشانی ؟؟؟ چه جای شکوه ، به خوابم بیا به مهمانی تو میهمان شب و خوابهای گنگ منی بخواب دلبر خوبم ، گل ...
ادامه شعرشعر تو بودی که در این فصل سرد هیچ کسی شک به زمستان نکرد . علیرضا آذر مثنوی درد درد, چه کردی که در این سیل درد. جز تو کسی یاد دل ما نکرد. درد چه شد جان و دلم سوختی. لب به لب از جور...
ادامه شعردرد فراق ..... درد فراق می زند لحظه به لحظه آتشم یار ندانیم کنون زدوریت چه می کشم به دیده ام اشک روان رخت عزا به پیکرم تلخ عسل به کام من ببین چه آمد به سرم بگفتمت مرو مرو جدا مشو تو از برم حال ب...
ادامه شعر