- لیست اشعار
- موضوع
- عمومی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
مبینا مطلوبی
در21 /02/ 1399 -
ساناز. هموطن
در21 /02/ 1361 -
علی رضایی پور مشیزی
در21 /02/ 1354 -
علیرضا دادگر
در21 /02/ 1377 -
محمود فاضلی نیا
در21 /02/ 1363
من هرچه که هستم،بهتر ز تو هستم گیری تو جوابت،خاموش که هستم هرچند که زشتی،در خوی تو هستش هرچیز که دانی ، گو آینه هستم ...
ادامه شعرهر جایِ زمین جنازه، هر جا مُرده دنیا: نَفَسِ بُریده، در جا مرده شاعر امّا هنوز بالا میرفت از شانۀ واژههای در ما مرده! ...
ادامه شعر《عاقبت خوش》 این سوز و سرما می رود گرمای دوران می رسد باغ و دَمن پُر گل شود آخر گلستان می رسد از این قفس پَر می کشد مرغ همای زندگی وقت رهایی از غُل و زنجیر و زندان می رسد شام سیه پایان پذیرد می...
ادامه شعرز دری که بسته باشد ، نباشد هراسی این بس که تو در دلش که باشی هرجا چو بکوبند و بسی ره متلاشی اوست صاحب قدرت یا کلید هر تلاشی آرامشی بر روح خودت ترویج عشقی خالق امروز که بسا آن خالق روزهای قبلی گویند ک...
ادامه شعرخداوندا اَزان هایی که بُردن من به رسوایی غمَم چَندان فَراوان شُد که شد از قطره دریایی به دشمن ها شدم مظنون دریغا دوست دشمن بود چه سرمایی کشیدم من رِسد یارم به گرمایی چه راز هایی به او گفتم ولی اکنون پ...
ادامه شعر《بیداد》 با نام دین ظلم و ستم کردن روا نیست اینجا وطن باشد زمین اشقیا نیست در کوچه ها پُر گشته اشک و ناله و غم این آتش افتاده در جان حقّ ما نیست خم گشته قامت زیر بار زندگانی ای بی حیا دزدی ز خو...
ادامه شعرخداوندا! اگر در روز گرما خیز تابستان تنت بر سایهی دیوار بگشایی لبت بر کاسهی مسی قیر اندود بگذاری و قدری آن طرفتر، عمارتهـای مرمرین بینی و اعصابت برای سکهای اینسو و آنسو در روان باشد...
ادامه شعربسمه اللطیف #رباعی - شماره ۵۷ برگ خزان در این پاییز چون برگ #خزانیم که پامال همه نامردمانیم #توانایی عطا فرما #خدایا که در این وضع بی سامان نمانیم #مهدی_رستگاری هجدهم آذر سال یکهزار و چهارصد و یک ...
ادامه شعرچو سخن مثال سنگی تو به دستت نسپارش گر عذابیست این صبر،تو زبان و حفظ بدارش چو شود آلوده آنی که دهان گشوده باشد بین عالم رسوا چون بر شعورش ضعف باشد...
ادامه شعرآدم که غمگین باشد از آیینه بیزار است از بازتاب مرگ تدریجی در آزار است رایانه ی مغزش لبالب از بد افزار است پردازشش از زندگی یک صفحه ی تار است محزون که باشی خاطرت رو به پریشانیست سرفصل افتادن به شیب ت...
ادامه شعرای کاش که دامان وطن را سفت بگیریم در سینه ی گرداب برآشفته نمیریم دامن، سپر ما بشود وقت خزان از هرچه بلایاست از این دیده نبینیم در سایه ی هر سرو کهن، پاکدلانه نه چون یک غریبانه در این خاک بمیریم حرم...
ادامه شعر《شنیده ای》 شنیده ای که جهان گِرد و لیک گردو نیست شنیده ای گل باغی همیشه خوشبو نیست شنیده ای بشود سیرتی پلید و زشت رُخی که سیرت او زشت گشته خوشرو نیست شنیده ای که محبّت نشان زیباییست مکان عشق و...
ادامه شعر《بیداد》 بیشه خالی شد ز شیران این همه کفتار چیست؟ باغ گل خالی ز بلبل ، پُر ز مور و مار چیست؟ درد و غم در خانه ی دل کرده ماوا چاره چیست؟ زخم جان از درد نیش عقرب جرّار چیست؟ هر چه خورشید است در ...
ادامه شعر《حزب خر》 حزب خر حزب پُر مسمّائیست جای خر جایگاه والائیست خر دو گوش و دُم و سُمی دارد همه گویند اُلاغ زیبائیست خر چو سلطان بیشه ها گردد عَرعَر خر نشان دانائیست گر خری گشته صاحب کرسی مُهر تایی...
ادامه شعربنام خدا بمناسبت روز پرستار تقدیم به تمامی پرستاران سختکوش و گرامی ...(دوبیتی - پرستار)... پیوسته جان برکف به راهِ مهر و ایثار دارد متانت در سخن، کردار و رفتار روحِ زلالِ عاطفه ، عشق و محبت پاک و صبو...
ادامه شعر《سختی》 زندگانی همیشه زیبا نیست رنگ آبی به رنگ دریا نیست می شود ابری و سیه گاهی صافیِ آسمان هویدا نیست دل نبندی به این عروس پیر حجله جای عروس دنیا نیست عاقبت می شود خزان باغت باغ عمرت همی مصفّا...
ادامه شعردرد وقتی است که با پنبه سرت را ببرند جلوی روی خودت خون رگت را بخوردند مثل قلک به زمینت بزنند و بروند مطمئن باش تنت را به خودت می سپرند درد آویشن اندوه تن بیماراست پول دارو که نباشد جلوات دیوار ا...
ادامه شعرسکوت شب می تواند دلیلی باشد برای شروع دلتنگی درست از همان لحظه ای که بدانی شنونده ای نیست برای شنیدن دلتنگی هایت...
ادامه شعر