- لیست اشعار
- موضوع
- تاریخی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
بهجت مهدوی
در15 /02/ 1350 -
ناهید زرین نگار
در15 /02/ 1365 -
حنظله ربانی
در15 /02/ 1367 -
صمد حسین پور
در15 /02/ 1373 -
محمد حسین ناطقی
در15 /02/ 1356 -
احسان عرب
در15 /02/ 1368 -
مهدی علی زاده اصل
در15 /02/ 1369 -
رضا زمانیان قوژدی
در15 /02/ 1348 -
مهسا ایمانی (ماه)
در15 /02/ 1378 -
فرشته امامقلی
در15 /02/ 1367 -
احسان رمضانی
در15 /02/ 1370 -
محبوبه تاجمیری
در15 /02/ 1372
آفتابِ انقلاب ای خمینی، آفِتابِ انقلاب چشمه سارِ پر خروش و پر شتاب عدل و دین را زندگی بخشیده ای تشنه کامان را چو آبی در سراب راهِ نیکی قبلِ تو گم گشته بود تو گشودی راهِ ایمان و صواب با قیام ات دینِ حق...
ادامه شعرتقدیم به مجاهد راه خدا که در دوران خود کوشید تعالیم انسان ساز دین مبین اسلام را در شکل مترقی و مورد قبول دانشگاهیان و متفکران به جهانیان بازشناساند و در این راه متحمل سختی های بسیار چون حبس و آوارگی و...
ادامه شعرهـااااااااا بخارِ خاموشِ وَهم بر حالِ شکسته ی دیروز درست آنجا که زمین دوان دوان به دنبالِ زمان باد به باد می دوید، فرمان قفل کرد و آن حادثه ی، ایستِ قلبِ تاریخ در پیِ ترمزِ مرموزِ کوروش سر ایستگا...
ادامه شعردیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی « قانون اسلام » انقلاب آمد میان،رهبر بشد بر مسلمین قاعد اعظم خمینی (ره) سید والا تبار1 ای مسلمانان بـشد قانون اسلام استوار ...
ادامه شعر« پرده ی حکمت » چنین گفت : پیغمبر(ص) با شعور بـجو دانش از مهد1 تا به گور پیمبر(ص)همین نکته را دید وگفت که بی دانشی،چشم داریست کور به دانش بکوش و به علم و عمل ...
ادامه شعرتو ای موزه ی سنگی ی جاودان تو ای قصر ویرانه وخسته جان چو تاج سر کاخهای جهان نگینی به انگشتر باستان تو ای قصرزیبای دل آتشین تنت سوخت زین آتش خشم و کین تویی جام اندیشه ی راستین تویی روح مردان ا...
ادامه شعربرو کاخ جمشید را کن نگاه بنایی عظیم جایگاهی زشاه به عقل و به اندیشه گر بنگری هنر بوده است و نه خیره سری همه کار او ذوق بودست و دست که دستی قوی اندر این کار هست به ذوق و علاقه نمود دست به کار بشد سن...
ادامه شعرایران زمین تنها بهشت این زمین است خاکش طلا ریگ بیابانش نگین است مارا بهشت دیگری حاجت دگر نیست جز خاک ایران هیچ خاکی در نظر نیست از کوهسارانش بریزد شیر و شکر در چشمه سارانش بجوشد اب کوثر انواع گلها در ...
ادامه شعرعزیزان، سلامی به شما مردم ایران که هستید در این مُلک دلیران و در این خانه ی شیران که بوده است سراسر همه دوران حکایت ز فداکاری و جانبازی مردان، همه از دل و از جان، به عشق وطن و مردم و از دولتِ ایمان، ن...
ادامه شعرابر بارَد سیل آسا ....بر مزار ِ فاطمه بر هجوم ِ دردهای.... بی شمار ِ فاطمه شاخه ی نیلوفری خشکید بر دیوارِ باغ آسمان ِ باغ را پُر کرد...... انبوه کلاغ بالهای نازک ِ پروانه از اندوه سوخت دیده ی...
ادامه شعرکاش ما هم طبع شعری داشتیم همچو خوبانِ زمان برلب کلامی داشتیم کاش میشد اندکی باور کنیم یادی از اسطورهای میهن کنیم صحبتی از حافظ و سعدی کنیم یادی از فرودسی طوسی کنیم صحبت از صائب و مولانا کنیم یادی ...
ادامه شعراحترامی کنم ای دوست خراسانی هست صحن را هست دلا !گنبد و ایوانی هست دسته گل های چو اسلیمی خطّی که نما رسمی از آیه مکتوب ،که قرآنی هست هر کجا هست اگر مشهد و زائر ، آنجا خطّه ای را بکنی یاد ،که سلطانی ...
ادامه شعریا علی شب غسل ده تنها مرا خلق را ، لا باخبر ، از ماجرا پیکرم را دفن کن در زیر خاک تا امانت را دهی بر مصطفا ولی اله بایبوردی 07 / 11 / 1398 ایام فاطمیه : شهادت ام ابیها را تسلیت عرض می نماییم . ...
ادامه شعرگر چه غمگین با قدر گاهی قضا سازگاری ، دور از بدبین ، دلا تلخکامی شهدِ شیرین زندگی یادآور غم و شادی را به ما گر چه اقبالی به کف هر آدمی دستِ خود باشد ز همدیگر جدا یار هم باشی اگر غمخوار هم هر کسی ر...
ادامه شعراز قوبیلا یاد ، ای تاریخ دان در ازا یاقوت سیلانی ،همان پیشکش شهری کند ؛ بر پادشاه گوهری را ارزشی شد بس گران ولی اله بایبوردی 11 / 09 / 1399 ...
ادامه شعرکوله ات گرم و به لب آهی سرد آمدی زهر بنوشی از درد آمدی مَرهم ِ ِ آدم باشی درد ها را بکشانی به نبرد چشم مهتاب گواه است و صبور که به دستان ِ تو اعجاز چه کرد و فقط چاه خبر شد همه شب اشک هایت چه به...
ادامه شعرتشنه سـودا نشستـم دسـت در دامان اشک چشـم و راه و ناز مژگان بیقـرار جـان اشک گر چکیدم از لب سـاغـر وش چشمـان گـل مـن روان در گـونه گـلبرگ سامـان اشـک تـاب مـژگـان بلنـدش شـانه های پـر شرر شانه می ز...
ادامه شعرروزشمار #یکم_بهمن / #یکم_دلو (20 ژانویه) سومین جشن میلاد #شعر_سروش Рӯзшумори ҷашни милоди #Шеьри_СУРӮШ سروشی از شاعر و پژوهشگر گرانقدر تاجیکستانی، جناب شجاع ملت سربلند ایرانی / هم ورارودی و خ...
ادامه شعرروزگاری بود که می خواندیم در درس کتاب فارسی، داستانها از یکی دهقان جان بر کف، کی بوَد نام ریزعلی، شهرت خواجوی.... او که در سرمای سوزان تموز، پیرهن بر چوبدستی اش کرد در پایان روز، مشعلی بر دست داشت ...
ادامه شعرخسته ام مثل درختی که تبر خورده است یا قیصری که به تازگی خنجر خورده است حکایت دیروز و امروز همیشه یکی ست گنجشکی بی گناه باز به سپر خورده است سجادفرهمند...
ادامه شعر