تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
سحر فهامی

توشه ام از شهر تو تنها شکستن بود و بس شهرت چشمان تو بر دل نشستن بود و بس زد خراشی بر دلم شلاق مشکین موی تو چون شگرد و شیوه اش آشفته کردن بود و بس...

ادامه شعر
کیوان هایلی

بر بام دل نشست و همچون ستاره تابید بر چشم دل نشست و مانند هاله تابید گویا که یک فرشته در طالع رُخم بود گفتم که او بداند، نوری به سایه تابید ...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

ایستادهام بربام اخرین ایستگاه قطار منتظر و چشم به راه با نگاهی که تو را جستجو میکند در آخرین لحظه های غروب ایستاده ام به تماشای غروبی سراسر خاطره که خستگیش را روی شانه خورشید گذاشته ...

ادامه شعر
کیوان هایلی

تا به کی سر به گریبان تو باشم نفسم من به فرمان خدا آن تو هستم نفسم بیش از این تاب نیارد دل من بهر فراق رخ نما چهره نما دلبر جانم، نفسم ...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

قطار،زندگی همچنان میرود مسیر را در دل کوه و دره در تونل های تاریک مسافران ناگزیر راه مجبور به تحمل شده اند چه ایستگاه پر مسافری! چه کوپه های شلوغی چه ازدحام محشری! مسافران دستپاچه از قطار میرسن...

ادامه شعر
مرضیه  رشیدپور

"زبان دوردست کلمه" به من درآویز به راه چشمان رها شده در تاریکی همچون حروف حک شده بر زخم، مرا از حجم برهوت تا مرز هستی بکشان و ربط بر سینه ی آفتاب نفس در بقچه های خوشه ام بگذار. سرازیر نور باش از ...

ادامه شعر
سروش اسکندری

تو از کدامین سیاره محبت آمدین که زندگی و آرامشم با لبخند تو آغاز شد با کدامین امواج به ساحل مهربانی رسیدین به باران بگو نشانیم را به تو داده ام زیر رگبارهای تو معنای عشق را فهمیده ام فانوسم را ...

ادامه شعر
کیوان هایلی

چون بی خبری، به یار ما دلبستی؟ هشدار تو را، که بر هوا دلبستی گویم که چرا ز ما گریزان شده یار غافل تو مباش، که بر هوس دلبستی ...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

مریمانه (۱۸) به همسرم مریم بانو وبیستون استوارِ نگاهش والله که توخواهر دریا هستی جذاب ترین دختر دنیاهستی دیروز مرا به دست طوفان دادند امروز مراامید فردا هستی کس نیست دراین شهر که دلبندِ تونیست این قد...

ادامه شعر
کیوان هایلی

چای سرد و بغض درد و یک غم هجران بدوش شعر تلخ و اشک مرد و یک غم دیگر، خموش نم نم باران ببارد، غصه و غم را بشوید از دلان عشق را جاری کند در دل، بشنوید سازش بگوش ...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

در دل طوفانی مهیب از پنجره ی پاییز رخنه کرده بر تار وپود غزل هایم تو نیستی خبری نیست شاید از پشت پنجره به تماشا نشسته ای مرا که قطار فکر های آشفته میزبان سفر هایم شده است چرا نطق احساس غزلم کو...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

مریمانه (۱۷) دیوونه دل نَکَن که دل بریدن برای عاشقا مثال مرگه مث اون شاخه ی رو دیوار نباش که فاصله اش بامرگ فقط یه برگه دیوونه جاده ها تموم نمیشن این عمر ماس که عابره همیشه میخواستم ازخدا که ازنگاهت ...

ادامه شعر
کیوان هایلی

چو دردم را تو درمانی ملالی نیست می مانم چو بستم دل به تو یارم، اِبایی نیست می مانم غرورت کرده دلگیرم، شدم عاجز ز دستت یار ولی من عاشقت هستم، خیالی نیست می مانم ...

ادامه شعر
رضا اشرفی

رفتی و داغ رفتنت در دل من ماند داغ جهنم به از آن رفتنت بود از دوری تو این دل تنگ آمد ای رفته از خانه و کاشانه ی من کی خواهی آمد؟ لعنت بر آن شب های تلخ و تنهایی درد و دل با شب های سرد و بی قراری بعد ت...

ادامه شعر
فیروزه  سمیعی

سرودهای عشق به لب های لب پر از عشق می آیند سوختن را نفس کشیدیم از اتاق رو به آفتاب گل آفتابگردانیم با گلوی خاکستری با آخرین کام از لب های اندوه رو به بوسه های سرخ سر می گردانیم...

ادامه شعر
مرضیه  رشیدپور

" گشایش" و من اینگونه که جز اندیشیدن به رویای در تکثر ماه و سرریز صدای فروریخته صبح از گلوگاه گرفته ی تاریکی. اینگونه که برهنه در حافظه ی روزنه ای به یادم داشته باشی می نویسم. و آنگاه که شکستن من ...

ادامه شعر
سروش اسکندری

گفت بازگردم به مکتب عشق تو یکجا گر چه در سرم شور و هیجان نیست

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف هایکو- شماره ۱۰۵ آبستن پرواز است هر رخنه ای در حصار .. Pregnant of flying is every openning in the fence.. ۸۷۱ **** هایکو- شماره ۱۰۶ هایکو- بداهه ورای خواهش دست ها زمان می گذرد.. Beyo...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

بزن نی را توای چوپان که امشب بی قرار، بی قرارم غروب جمعه و هوایی بدون عشق، بوی غربت بوی دوری از خداوند زمانی متروکه، هوایی بدون اکسیژن عشق در منتهی الیه تاریخ تصویری فرسوده از ابدیت خشکیده...

ادامه شعر
شیما رحمانی

و چه فرقی می کرد؛ واژه در چَشمِ تو باشد یا؛ نگاهِ پنجره؟! آن دَمی که؛ کوچه شعرِ بی کسی بود.

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا