- لیست اشعار
- موضوع
- عارفانه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
محمد قدیمی
در20 /02/ 1394 -
مهری کندری
در20 /02/ 1364 -
hossein fathi
در20 /02/ 1398 -
مجید شرفزاد
در20 /02/ 1354 -
بهروز قاسمی_رها
در20 /02/ 1399 -
عبدالنبی ژاله
در20 /02/ 1399 -
ن د
در20 /02/ 1399 -
انوش بیات
در20 /02/ 1371
ایکاش همچو مریم نذر معبد میشدم بر دل خسته و حیران، مراقب میشدم ایکاش همچو یوسف در اوان نوجوانی میوه ی دل را نمیچیدم،مواظب میشدم...
ادامه شعر«امروز و فردا» ایکه برچشمِ تو،رنگِ رخ دریازده اند داغ آن موج نگه را ،به دلِ مازده اند هوس بوسه ای امروز، نمودم ز لبت بختِ بد مهلتِ امروز،به فردازده اند حسن کریمی...
ادامه شعرعمر خود را بی سبب من صرف نامی کرده ام چشم خود را گرچه خون بر پشت بامی کرده ام همره رندان شدم . ساکن شدم در میکده برده ای بودم که خدمت بهر جامی کرده ام آنچنان محو نگاهش گشته ام بی دانه ای ق...
ادامه شعرپیشکشی کوچک با احترام به خانواده ی سردار رشید اسلام شهید عباسعلی علیزاده پشتِ بی سیمم بگو بابا چه فرمان داده ای ای که جان مانند ثارالله عطشان داده ای از تبار حجر و مالک بوده ای بی شک پدر د...
ادامه شعر«حرف نگاه» چهره بنما ، که مرا طلعت ِ روزی امشب چشم در چشمِ تو و، لب نگشایم از لب خلوتی،تاکه توباشی و،من و،حرفِ نگاه وعظ در مجلسِ عرفان نبود شرط ادب من که ازسُکر لبِ لعل تو، سر م...
ادامه شعراحمد غم خویش با علی (ع) میگوید اسرار به مرتضی علی (ع) میگوید نازم به علی که عالم از روی نیاز با صوت بلند، یا علی (ع) میگوید «حسین شادمهر» ...
ادامه شعربِگُشـــا در که یک فقیـــر آمــــد تشنه و خسته هم اجـــیر آمد تازه وارد به صیــــد جـــــلّادان صوت ترنا و یــــا وزیـــر آمـــــد قلب متروک من خوشــامد گفت به نوک خنــجری که دیــــر ...
ادامه شعرما از آن روزی که دل را وصل با جانان زدیم مهر باطل بر دل خود از غم پنهان زدیم ما به دنیا گفته ایم بی اعتباری دور شو مارا باتو کاری نیست باهم دم پیمان زدیم عمر ما را ظاهرت دنیا به خود مشغول داشت ک...
ادامه شعرآمــــد بهــــار خــّرم و گلـها جــوان شدنـد گلــها به باغ بـار دگــــر میهمـان شدنــد پر شد زعطر سوسن و سنبل فضای باغ گویی که جنتّـــان به زمین ارمغان شدند هادی بخوان تو شعر و غزل را به ص...
ادامه شعرشبی در محفلی با یار بودم در آن شب محو آن دیدار بودم نگاه مهربانی داشت از مهر خودم شرمنده ی بسیار بودم نوازش میکند دل را به خوبی من آن شب تاسحر بیدار بودم صدای عاشقان دل شکسته بگوشم میرسید هو...
ادامه شعر«خدا اینجاست» چه چشمانی، چه مژگانی،تماشا کن خدا اینجاست.! برایِ این دل مشتاق ،اینجا بودنش رؤیاست ترحم کن بیا ، نازِ نگاهت را نگیر از من کویرِتف زده، درحسرت آغوش یک دریاست حسن کریمی...
ادامه شعرسکوت در من شعلهور است و بغض در من طوفانی به پاکرد که نیمی آتشم نیمی هم باد اما این طوفان آتشم را خاموش نکرد وتمام خاکسترم رابا خود برد وشعله ورم کرد...
ادامه شعرهـــرکس از ساده بودن تمام وجودش را دراختیارت قراربدهد عاقبتش جان دادن اســـت ، ماهی ها را ببیـــن مردن دستِ جـــمعی ماهیهاروببین ................... ...
ادامه شعردمشق زیرِ هجومِ قماشِ مُصعب هاست و گُر گرفته وجودم که شعله ور تب هاست زمانه عرصه یِ تکرارِ کربلایِ حسین و روزگارِ خطرناکِ سست مذهب هاست و قبله گرچه به سویِ حجاز و کعبه درست دمشق قبله گه...
ادامه شعردر گلشن ما غیر ِمحبّت خبــــری نیست جز عشق درین دایره بالا و سری نیست مرغان ِ هوا از دل ِ ما بـــی خبـرانـنـد جز طعنه ای از حاشیه بر دل ثمری نیست آن وارث ِ پیغمبـــــر ِ عشّاق ...
ادامه شعربال طوقی به بلندای طلوع حوض را بر هم زد! چینِ آب از نوک گیسوی پری به موزاییکِ ترک خوردۀ پاشویه چکید من و سودای بلوغ ، به بهای همه دُردانِگیَم ، به تراشیدنِ یک رخصتِ شر دست زدم ! ...
ادامه شعر«کوژ پشت» دوست دارم گم شوم ، در شهرِ چشمانِ تو من یوسفی باشم اسیرِ ، بندِ زندانِ تو من دل شده بی تاب ِ آن تابی ، که بر مژگان توست کوژ پشتم نازنینا ، پیشِ مژگانِ تو من حسن کریمی...
ادامه شعر«هشدار» با شعر ، قلم پیکرِ احساس تراشد حیفست قلم باشدو،احساس نباشد ای آنکه گرفتی ، قلمِ داد ز استاد هشدار قلم ، چهره حق را نخراشد حسن کریمی...
ادامه شعر«چار شنبه سوری» بیا آتش بسوزان ، هستیم را مگیر از من ، سرور ومستیم را دلم شد، هیمه چارشنبه سوری دل ار سوزد ، بسوزد پستیم را حسن کریمی...
ادامه شعر"هین کج و راست میروی، باز چه خورده ای بگو" * کشته ی مروه پشت سر، سعی صفا به روبرو گفت نبی دادگر ، حلقه ی دست من نگر یک نفر از هزار تن، نیت حق طواف او خطبه ی لاشریک را، خوانده کرور تن ز م...
ادامه شعر