نگاهی به هایکوی یابوی بارکش/پا سست می کند/هنگام عبور/از کشتزار شبدر

یابویِ بارکش
پا سست می کند
هنگامِ عبور
از کشتزارِ شَبدَر

『؟』

✓ سخن از تاثیرِ مکان است بر یک حرکت . حرکتی که روزمرّگی ها و وظایفِ یک یابو در آن مندرج است ؛ روزمرّگی ها و وظایفی که دیگر در هم ادغام شده اند .

✓ به حَتم ، پا سست کردنِ یابو زیر بار ، متفاوت تر از زمانی است که یابو یَله و رها از بارکشی پا سست کند.

✓ بار و بارکشی ، دست و پای یابو را بسته است و زهرِ این نوع بستگی و اسارت ، این جاست که یابو فقط حق دارد با حسرت از کنارِ بهشتِ آرزوهایش عبور کند ؛ بهشتی که فقط اجازه یِ تماشایِ نصف و نیمه یِ آن را دارد و نه اجازه یِ داخل شدن به آن .

✓ آیا کشتزار شبدر ، نشان از بخشِ نزیسته و زندگی نکرده یِ یابو است یا نشان از یادآوری ، حسرت و خاطراتِ یک زندگی از دست رفته ؟

✓ نکته ی امیدوار کننده یِ این روایتِ کوتاه این جاست که عادتِ بارکشی ، هنوز احساساتِ یابو را نکُشته و مجالِ ذوق و احساسات را از او نگرفته است .

✓ آیا پاسست کردن یابو از دیدنِ کشتزارِ شَبدَر ، باعث شده است یابو برای لحظاتی رنج و دردِ بارکشی را فراموش کند و یا این که آن را چندبرابرتر از آن چه هست حس کند ؟

✓ آیا این پاسست کردنِ یابو از دیدن کشتزارِ شَبدَر ، بعدها در قالب (خشم و نفرت) نسبت به زندگیِ بارکشی جلوه خواهد کرد؟

✓ آیا آگاهی یابو از کشتزارِ شَبدَر در مقابلِ زندگیِ بارکشی ، موجباتِ رنج او را فراهم می آوَرَد یا موجباتِ لذت او را ؟ هر چند که گفته اند : «آگاهی فقط یک شاخه از درختِ زندگی است» !

✓ آگاهیِ یابو ، از یک موقعیتِ عادی برنیامده است بلکه این آگاهی در موقعیتِ بارکشی و از یک پا سست کردن ساخته شده است .


▣ احمد آذرکمان ـ ١٩ خرداد ١٣٩٨ ـ حسن آباد فشافویه

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 126 نفر 191 بار خواندند
احمد آذرکمان (30 /01/ 1399)   | مسعود مدهوش (01 /02/ 1399)   | علی معصومی (05 /02/ 1399)   |

نظر 2

  • علی معصومی   05 اردیبهشت 1399 10:30

    درودها برشما
    ارجمند
    ••••
    ☆☆☆☆☆
    rose rose rose

  • احمد آذرکمان   05 اردیبهشت 1399 11:19

    سلام آقای معصومی عزیز . لطف شما بیش تر از وسع ماست .

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا