برخی از مردم در ارتباط با اشیا یا آنچه که در اطراف آن ها می گذرد آنقدرها
مسئله ومشکلی ندارند بلکه گرفتاری اصلی و اساسی آن ها در روابط دوستانه
زناشویی،خانوادگی وفامیلی یا محیط کار و اجتماعی است.این افراد در ارتباط
با دیگران برداشت،دریافت،یا قضاوت ونظری دارند که غالب اوقات موجب
می شود تا رنج ببرند و آسیب ببینند وبه ناچار مستقیم و غیر مستقیم،آشکار
و پنهان به دیگران نیز ضربه بزنند.
در این گونه موارد بسیاری از افراد نظر و قضاوتی درباره خود و دیگران وچگونگی
رابطه دارند که حتما باید دگرگون شود مانند:
1-افرادی که اصولا شکاک سوءالظن هستند.
2-گروه دیگری منفی واصولا با فکر بد به هر حادثه و مسئله ورابطه ای نگاه میکنند.
3-گروهی بسیار حساس وشکننده هستند که کوچکترین بی اعتنایی ویا به
حساب خودشان بی احترامی به یک باره آن ها را برهم می ریزد.
4-افرادی هستند که اصولا انتظار و توقع بسیاری از دیگران دارند و زمانی که
این انتظارات وتوقعات بر آورده نمی شود،سخت برآشفته می شوند.
5-افراد دیگری هستند که با خشم وعصبانیت با دیگران برخورد کرده و دوستان
خود را به تدریج از دست می دهند وبرای مدتی روابطی سطحی و ظاهری دارند
ولی به تدریج همه آن ها ازبین می رود و فرد به دلیل احساس تنهایی دچار
افسردگی می شود.
افرادی هستند که اصولا نگاهی طلبکارانه یا بدهکارانه به دیگران دارند،
نه نگاه سالم فردی که بی حساب است.به همین دلیل طلبکاری،با خشم
و قهر بسیاری همراه هستند وبه خاطر بدهکاری،احساس گناه و تقصیر
بسیاری می کنند.
به هر حال ریشه این اشکالات در دوران بزرگسالی معمولا به روابط کودکی
و خانوادگی بر می گردد وبه چگونگی ارتباط پدر و مادر با هم وسپس پدر و مادر
با فرزندان،به ویژه ارتباط فرزندان باهم نقش بسیار اساسی در چگونگی ارتباط دارد.
کار روان درمانگر قرار دادن فرد در شرایط وموقعیتی است که به ارزش وبه اهمیت
و خوب بودن خودش پی ببرد و دیگران را نیز خوب وبا ارزش و عزیز بداند و
کوشش کند روابطی را به وجود بیاورد که برای هر دو طرف لذت بخش،سود آور
مفید،خوب و سازنده است و انتظار وتوقعی واقع بینانه داشته باشد.
برخی از اوقات محیط اطرافش را باید دگرگون کند و باید روابطی را به پایان
برساند و نوع دیگری از رابطه را آغاز کند،ولی در تمام این موارد کمک،حمایت
و راهنمایی روان درمانگر برای مدتی می تواند اورا کمک کند تا بتواند بقیه راه و
ارتباط را خودش به تنهایی ادامه بدهد.
(نازی خباز نیاز)
نظر 16
مسعود مدهوش 21 بهمن 1399 17:19
درود بانوی فرهیخته
مطالب بسیار مهم و کاربردی مطرح فرمودید بسیار عالی و آموزنده دستمریزاد
قلمتان رسا و پایا
نازی خباز نیاز 21 بهمن 1399 18:02
درود برشما استاد و شاعر گرانقدر
سپاس فراوان بابت حضور گرم و همراهی همیشگی شما
سامی جواهری 21 بهمن 1399 18:04
سلام و درود بر شما
بسیار عالی
نازی خباز نیاز 21 بهمن 1399 18:22
درود برشما آقای سامی گرامی
سپاس از لطف و محبت شما
Hasti Ahmadi 21 بهمن 1399 21:02
بسیار عالی
نازی خباز نیاز 21 بهمن 1399 21:35
سپاس از حضور شما
محمد مولوی 22 بهمن 1399 10:45
درودبرشما بانوی گرانقدر
نازی خباز نیاز 22 بهمن 1399 14:52
درود برشما شاعر گرانقدر
سپاس از حضور و همراهی همیشگی شما
بهنام حیدری فخر 22 بهمن 1399 12:46
درود بر شما بانوی فرهیخته و ارجمند
مطالبی کارشناسانه و کاربردی را اشتراک گذاری فرمودید
سپاسگزارم از فعالیت ارزشمند شما گرامی
نازی خباز نیاز 22 بهمن 1399 13:42
درود برشما استاد و شاعر گرانقدر
سپاس از حضور سبز و همراهی همیشگی شما
مجید ساری 24 بهمن 1399 15:37
بانوی هنر درود برشما
از تحقیقات ومطالب ارزشمندتان بهره مندشدم
خسته باشین و دستمریزاد تقدیم حضور پرمهرتان باد
راستی در ذیل پست قبلی سوالی درمورد هیپنوتیزم داشتم امیدکه پاسخ و راهنمایی نمایید
بسیارممنون میشوم
چگونه میتوان اختیار چاکرای ششم چشم سوم را
به اختیارخود درآورد
تا کسی پنهانی وآشکارنتواند ازدورونزدیک آنرا کنترل کند؟
صدای طوفان دربازشدن چاکرای هفتم فرق سر به خاطر چیست که خیلی هم ترسناک و مهیب است؟
مگرعالم شعوروآگاهی ترس دارد؟
در درونی ترین چاکرای قلب چه چیزی هست؟
آیا کعبه ؟
انرژی های منفی را چگونه بشناسیم وقتی که خود انرژی منفی خودش را مثبت میپندارد
و هوشمندهست و شایدهم حرف میزند
مانند بیماری
کسی که بطور پنهانی به هر دلیلی یا شوخی یا دشمنی یا سواستفاده وغیره چاکراهای کسی را تخلیه میکند و روزگار آدم را سیاه میکند
چگونه میتوان اورا شناخت
بقول حافظ
خواهم از زلف بتان نافه گشایی کردن
فکر دورست همانا که خطا میبینم
موجوداتی ازپرلطیف تر مانند ابرکه صدای فوق العاده زیبا و نازک دارند و دخترهم هستند
نام آنها چیست؟ و جالب آنکه در هاله سیاه هستند
که به حدس بنده اسیر دیو شده اند و نمیدانند
و نمیدانم چه قدرتهایی دارند
پری نهفته چهره و دیو در کرشمه حسن
عجب ز دیده حیرت که این چه بولعجبیست
حافظ
و عذر میخواهم مقوله سوالاتم در محوریت عرفانهای امروزی بیشتر مطرح شد
باشدکه ازعلم بانو بهره مند شوم و راهنمایی گردم اگر اطلاعات صحیحی دراین باب دارند
بازم ممنون وسپاسگذارم
نازی خباز نیاز 24 بهمن 1399 22:02
درود برشما آقای ساری گرامی
سوال شما در مورد هیپنوتیزم در صفحه مشاهده نشده
برای همین نتوانستم کمکی که ازدست من برمی آید برای شما انجام دهم
نازی خباز نیاز 24 بهمن 1399 21:42
درود برشما آقای ساری محترم
بنده اطلاعی دراین مورد ندارم،سپاس از لطف شما
کاویان هایل مقدم 25 بهمن 1399 01:24
سلام و تشکر بسیار بابت وقتی که می گذارید تا مطالبی چنین کاربردی و علمی را با عموم به اشتراک بگذارید. مسئله روز اجتماع کنونی را مو به مو و با ذکر جزئیات تشریح کردید.
سپاس و ان شاءالله ادامه این آسیب شناسی اجتماعی و روانشناسی را در بخشهای بعدی داشته باشیم که ضرورت جامعه است.
نازی خباز نیاز 27 بهمن 1399 11:50
درود برشما شاعر گرانقدر
سپاس از حضور محترم شما،امیدوارم بتوانم با اندک اطلاعاتی که دارم گوشه ای از مشکلات
وآ سیب های اجتماعی را به اشتراک بگذارم،تا برای همه مفید واقع شود
کاویان هایل مقدم 25 بهمن 1399 08:54
سلام و درود و تشکر بابت وقتی که صرف کردید و موضوع بسیار الزامی جامعه کنونی را مطرح نمودید. فی الواقع وقتی در خبرها می خوانیم یا می شنویم که جامعه بر اساس آمارهای پژوهشی در معرض سونامی اختلالات رفتاری است، اگر چاره اندیشی برای مهارت آموزی به نسل فعال اجتماع (خصوصا سه دهه اخیرکه امور کشور تقریبا با دست آنان تمشیت می شود) در زمینه کنترل و مدیریت خشم و فنون گفتگوی همراه با تعامل نشود، بایستی منتظر بحرانهایی بس جبران ناپذیرتر بود. وقتی بر سر جای پارک خودرو فاجعه به بار می اید یا در زمان سوار و پیاده شدن به واگن های مترو به راحتی هتک شخصیت صورت می گیرد و هزاران مثال حاکی از بداخلاقی در فضاهای مجازی یا حقیقی، لزوم بررسی کارشناسانه معضل آنطور که شما به آن پرداختید روشن می شود.
به امید ادامه دار بودن سلسله مباحث مهم آموزشی شما سرکار خانم
نازی خباز نیاز 27 بهمن 1399 12:06
درود برشما شاعر گرامی
سپاس از حضور و لطفی که به بنده داشتید،بله متاسفانه جامعه کنونی ما مدتهاست که دچار
این اختلالات رفتاری شده......به امید روزهای بهتر