سیما بینا در شهر خوسف از استان خراسان جنوبی به دنیا آمد. نام مادرش پوراندخت ایراننژاد و پدرش احمد بینا بود. سیما در کنار پدری که استاد موسیقی سنتی و شاعر و آهنگساز ترانههای اولیه او بود، رشد کرد.
او از سن ۹ سالگی خوانندگی را در رادیو ایران آغاز کرد. ردیف موسیقی ایرانی و تکنیکهای آوازی را نزد استادانی چون محمد ابراهیم مالکی (استاد موسیقی سنتی خراسان جنوبی), موسیخان معروفی و نصرالله زرینپنجه فراگرفت.
سیما بینا پس از فارغالتحصیل شدن از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشتهٔ نقاشی در سال ۱۳۴۹ تحصیل موسیقی ایرانی و ردیف را نزد عبدالله دوامی و محمدابراهیم مالکی ادامه داد. او پس از سال ۱۳۵۷ در کنار تدریس موسیقی و آواز با همراهی محمدابراهیم مالکی به پژوهش و گردآوری ترانههای محلی ایرانی و بازنویسی آهنگهای مردمی و روستایی، بهویژه موسیقیهای محلی زادگاهش خراسان، پرداختهاست. او با سفر به دورافتادهترین نواحی در سرتاسر این ناحیه توانستهاست مجموعهای از ترانهها و آهنگهای کمیاب و تقریباً فراموششده را جمعآوری کند. از سال ۱۳۷۲ سیما بینا برای ارائهٔ گنجینهٔ یافتههایش در موسیقی محلی ایرانی به جشنوارههای موسیقی در کشورهای گوناگون دعوت شدهاست.
او نخستین زنی است که پس از انقلاب ۱۳۵۷ کلاس تعلیم آواز دایر کرد. همچنین نخستین زنی بود که در تالار وحدت به اجرای کنسرت پرداخت. از سال ۱۹۹۳ میلادی تا به امروز به جشنوارههای جهانی دعوت شده و موسیقی محلی ایران را به گوش علاقهمندان رساندهاست.
کتاب «لالاییهای ایران» حاصل سی سال پژوهش در سفرهای سیما بینا به شهرها وروستاهای مختلف و ملاقات با مادران پیر و جوان ایرانی است.
این کتاب به همراه چهار سی دی شامل چهل لالایی قدیمی ایرانی ، به چاپ رسیده است. سیما بینا در طول بیش از سی سال جستجو و جمعآوری نواهای موسیقی محلی ایران با تنوع و کثرت آوازهای لالایی در نقاط مختلف این سرزمین آشنا شد و آنها را تنظیم و بازخوانی کرد. او خود این ترانهها را "آواز بیپیرایه مادران" خوانده است. آشنایی با زیبایی کلام و موسیقی ترانههای لالایی سبب شد که وی به جمعآوری این گنجینه فرهنگی کم نظیر همت گمارد.
از "لالاییها" به عنوان اولین فرمهای موسیقی نام برده میشود که در آن تکرار کلام و نوا، نغمهای آرام بخش و فضایی آرام بهوجود میآورد که در آن کودک در احساس امنیت به خواب رود.
در لالاییهاست که هر مانع و دیواری میشکند و مادر به بیان صادقانهترین احساسات برای فرزند خود مینشیند، از دوری و دلتنگی گرفته تا عشق و امیدواری. در واقع لالاییها را میتوان خودگویههایی نامید که همراه با بیان احساس لطیف عشق مادر به فرزند، بازگو کننده طبیعت و محیط پیرامون، نوع زندگی مردم و نواهایموسیقی محلی نیز هست. به همین دلیل غنای کار پژوهشی - هنری سیما بینا فقط به جمع آوری و تنظیم و بازخوانی لالاییها خلاصه نمیشود، بلکه گوشههایی از تاریخ و سنتهای بومی و در واقع فرهنگ شفاهی مردم در گوشه و کنار ایران را در لا به لای نوای "لالاییها" میتوان یافت.
نگرش زن به عنوان مادر به زندگی خود و خانواده، توصیف محدوده جغرافیایی، طبیعت و کار در منطقه در این ترانهها ها بازتاب داده شده است. در "لالاییها" از کوهستان یاد میشود و از چشمهسارها، از جنگل و دشت. حتی لحن و لهجههای محلی و زبان و ریشههای موسیقی محلی هر منطقه را در این نواهای ساده لالاییها، میتوان یافت. ترانههای لالایی سینه به سینه و از نسلی به نسل بعد منتقل شدهاند. به نوعی لالاییها آوای مادران از دل تاریخ هستند.
سیما بینا در جمعآوری این ترانهها با سختیهای زیادی روبرو بوده است. به دلیل محدودیتها در پخش آوای زنان در ایران، این کتاب با مشکلات فراوان در خارج از کشور، در دوبی و آلمان منتشر شده است. مجموعه "لالاییهای ایرانی" سیما بینا همراه چهار سیدی با نمونههایی از صدای مادران و تنظیم و اجرای مجدد آنها و دفترچه جداگانهای از نت این ترانهها همراه است.
عکسهایی از مادران در نواحی مختلف ایران و طرحهایی از سیما بینا از مادر و فرزند زینتبخش صفحات این مجموعه است. در عین حال ترجمه اشعار لالاییها به انگلیسی، خواندن این کتاب را برای علاقمندان دیگر در جهان نیز تسهیل میکند.
این کتاب نه تنها از دیدگاه هنری، بلکه از دید مردمشناسی نیز پژوهشی است که میتواند به عنوان مرجعی برای علاقمندان به هنر و فرهنگ ایران مورد استفاده قرار گیرد.
نقل از: شیرین جزایری