شرح شامِ سال ۱۳۸۱

از هتل آسیا یکراست به همراه همسرم، دختر سه چهار ساله ام و پدر مرحوم همسرم که البته دوست، رفیق، حریف تخته نردم، آدم عارف مسلک و خلاصه یک عاشق تمام عیار بود، با اتوبوس توریستی به ابتدای کوچه ای رفتیم که بارگاه طفل سه ساله سیدالشهداء، حضرت رقیه (س) در آنجا بود. زیارتگاهی بسیار حزین و یادآور ستمهای بیشمار اشقیاء بر اسیران خاندان امامت، پس از آن واقعه ی عظیم و ناگوار....
زیارتی کردیم و از کوچه نسبتا باریک مجاور رهسپار مسجد امویان شدیم. بنایی که خط سیر سرهای مطهر بریده شده شهدای کربلا برای تحویل به غاصبان حکومت الهی و گرفتن صله در قبال آن، را در خود مستحیل کرده بود. درون مسجد که عمارتی به سبک معماری عثمانی است مقام های مختلف دیده می شد که محل موقت نمایش سرها به مردم نارفیق شام بودند. منبر سید الساجدین (ع) و زینب کبری (س)
هم به فاصله ای کوتاه در شبستان مسجد قرار داشت. جلوتر اما مقام حضرت یحیی (ع) بود که پیش از واقعه کربلا در آنجا بنا شده بود. بانوان توریست غیرمسلمان برای بازدید از این بنای تاریخی زیبا و بزرگ حتما باید حجاب اسلامی بر سر می داشتند. از مسجد که بیرون آمدیم با اندکی پیاده روی بازار حمیدیه یا همان بازار شام معروف سر راه قرار داشت که برای خرید مسافران مناسب بود. به هتل برگشتیم، ناهار
را میل کردیم و بعد از ظهر طبق برنامه تور راهی بارگاه حضرت زینب (س) در بخش دیگری از حومه ی دمشق شدیم. شیعیان با آرامش در صحن حضرتش مشغول دعا و نماز و نیایش بودند. فضایی روحانی بر این مکان مستولی بود. پس از ذکر و نماز، به اتفاق همراهان در کافی شاپ عربی مجاور حرم دمی آسودیم با چای و قلیان عربی. تجربه ای به یاد ماندنی بود. سپس از عرض کوچه مشرف به بارگاه حضرت زینب
(س) که عبور کردیم، آرامستانی در پیش رویمان پدیدار شد که مزار معلم شهید، دکتر علی شریعتی در گوشه محوطه مستطیل شکل آن در یک اتاقک مسقف قرار داشت. از پشت شیشه مزار را زیارت کردیم و حمد و فاتحه ای خواندیم و این شعر بر دیوار آرامگاه توجه مان را جلب کرد:
نمی دانم چه خواهد شد،
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت،
ولی بسیار مشتاقم،
که از خاک گلویم سوتکی سازد،
سوتکی باشم به دست طفلکی گستاخ و بازیگوش،
و او یکریز و پی در پی دمِ گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد،
و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد،
بدینسان بشکند دائم سکوت مرگبارم را....

قسمت این بود که دکتر در مجاورت شخصیتی بیارامد که عمری برای معرفی ابعاد وجودی او کوشید، تحقیق کرد، سخنرانی کرد و نوشت. آری شام پیش از به خاک و خون کشیده شدن به دست اشقیاء دوران ما (داعش) سرزمینی آباد و دیدنی بود.
شهریور ۹۹- کاویان

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 139 نفر 198 بار خواندند
کاویان هایل مقدم (08 /06/ 1399)   |

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا