3 Stars

درد دلِ وامونده ی ما دهه چهلیا

ارسال شده در تاریخ : 10 دی 1399 | شماره ثبت : H9414334

روز و روزگاری بود
دل صاب مرده ی ما هم
پی عشق و حالی بود
توی این سرگیجه ی آدمای رنگا وارنگ
یه گوشه ای هم از این شهر شلوغ
برای این دل خسته و وامونده ی ما
یه خریداری و یه بازاری بود
هر کسی شال و کلاه خودشو داشت، حالیته؟
به کس دیگه نداشت کار، به خدا خوب حالی بود...
البته بگم اینو، یادت نره اون قدیما
زندگی اینقده دشواری نداشت
سادگی ختم کلوم و باقی شَم همکاری بود
واسه ی گذرون خرج و معاش زندگی
هیچ نیاز به اینهمه سیاه کاری نبود
حرف مردای سرِ کوی و گذر
کمتر از صد تا قسم و آیه و زاری نبود
تا سبیل گرو میذاشتن توی جمع لوطیا
سند و سفته و صد تا وثیقه جاری نبود
کسی که حرف خودش رو زیر پا میذاشت یه وقت
تو سر و همسر و مردم، قد دوزاری* نبود
الغرض، گفتم بدونی که همین مردم ما
یه زمونی که گرفتار نبودن،
توی شیش و بش زندگی شون مات نبودن،
چه میدونم، روی حکم و قاعده،
علی الاصول سر یه کاری بودن،
نون برای زن و بچه داشتن و
مثِ بچه ی آدم
دنبال زندگی آروم بودن،
وقتی که به حق خود قانع بودن،
بخدا هیچ جای دنیا مثِ ایرون نمیشد،
هیچ جوونی پیِ بختش اینقدر سیلون و ویلوون* نمیشد،
اما از اون وقت که شد حرفِ زرنگی، حرف روز،
کار گرفتن گولاخا از اُسکولا با دوخت و دوز،
خفن بازار شد و رفت مردونگی به یه کنار،
تیز و بُز شدن همه،
نارفیقی و خر مرد رندی شد یهو راسته ی کار،
اونی که ساده بود و صاف و زلال،
دور از جون، خر میدونستنش اونو،
همه شدن گرگ و شغال،
هر کی تو فکر حلال و حروم و این حرفا بود،
توی چشم همسایه، فناتیک* و بی معنا بود....
امروزه روز، دیگه باید بزنی وببری
تا زیر بیست سالگی، سوار بشی تو فِراری
با داف های پیش ساخته، این ور و اون ور بری و،
توی جمع رفقا،
عقب نمونی از پولداری....
چند تا خونه، چند تا ماشین، با سه چارتا زید و امر
واسه پاسپورت جدیدت بخری همش تو تمبر،
سفر اروپا و آسیا و ینگه دنیا
بعدشم خز پارتی و دورهمی یه لنگه پا،
تلخکی و آبکی و انواع زهرماری،
اینه که شده همَش یه باغ وحشی انگاری...
وقتی قاطی شد یه رنگی و صفا با دشمنی،
تکلیف همه معلومه آقاجون، خر توخری...

حالا ما فسیلهای نسل دهه چهلی باید
بشینیم منتظرِ باقی عمر، بِشه شاید
توی این شیر تو شیر و بالا پائین شدنا
طی بشه الباقی به خیر و خوشی ان شاءالله!!

خوش به حال آقاجون که بود مال عهد عتیق
اما زندگی ای کرد درست مثِ سنگ عقیق
خوش تراش و خوش درخشش، قیمتی عین طلا
رفت ولی عطر خوشش هنوز هم هست توی هوا
دست هر کس رو که دید کمک میخواد، نزد کنار
تا روز آخر برا همه دوید پیِ شکار

خداجون قربونتم، خیلی دمت گرمه عزیز
سالاری اوستا کریم،
این چند روز هم،
آبرومونو نریز

*دو ریالی
*سیلان و ویلان به معنای سرگردان و حیران
*مرتجع و عقب مانده از روزگار

شاعر از شما تقاضای نقد دارد


به صدای شاعر گوش فرا دهید:
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 206 نفر 485 بار خواندند
امیر عاجلو (10 /10/ 1399)   | کیوان هایلی (10 /10/ 1399)   | علی آقا اخوان ملایری (10 /10/ 1399)   | اصغر اروجی (10 /10/ 1399)   | محمد رضا درویش زاده (10 /10/ 1399)   | علی رفیعی (10 /10/ 1399)   | مسعود مدهوش (11 /10/ 1399)   | ولی اله بایبوردی (11 /10/ 1399)   | حسن مصطفایی دهنوی (11 /10/ 1399)   | کاویان هایل مقدم (11 /10/ 1399)   | آرمان پرناک (11 /10/ 1399)   | اکرم بهرامچی (11 /10/ 1399)   | محسن فتح اله زاده (11 /10/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :10


نظر 20

  • امیر عاجلو   10 دی 1399 16:01

    .مانا باشید و شاعر rose

    • کاویان هایل مقدم   11 دی 1399 11:20

      سلام جناب عاجلوی عزیز
      چندین بار سعی کردم فایل صوتی میکس شده این حکایت رو ارسال کنم موفق نمیشوم گویا حافظه گوشی قد نمیده.
      امکانش هست برای خودتان بفرستم زحمت بارگذاری رو بکشید؟
      قطعا دوستان از شنیدنش لذت می برند.
      ممنون
      rose rose

  • علی آقا اخوان ملایری   10 دی 1399 17:38

    درودها استاد، قصه ای زیبا، شیرین و دلنشین سروده خواندم و لذت بردم
    دستمریزاد، قلمتان نویسا، مانا باشید در پناه حق تعالی applause rose applause

  • اصغر اروجی   10 دی 1399 20:49

    درود برشما rose rose

    • کاویان هایل مقدم   11 دی 1399 11:22

      جناب اروجی بزرگوار
      نمیدانید حضور قشنگتان چقدر باعث دلگرمی است.
      قدردان قدمهایتان هستم
      rose rose

  • محمد رضا درویش زاده   10 دی 1399 21:29

    هزاران درود استاد بزرگوار بسیار زیبا rose rose

  • مسعود مدهوش   11 دی 1399 07:20

    درود بر استاد هایل مقدم گرانقدر applause applause applause

    تنور دلتان همواره گرم باد rose rose applause rose applause

  • ولی اله بایبوردی   11 دی 1399 08:10

    حکایتی به یاد ماندنی ...

    سلام و درودها

    جناب استاد گرانمهر

    توصیف وضع حال اخلاقیات کنونی....

    حقیقتی هر چند باور نکردنی ...

    قلمتان نویسا و مانا

    rose rose rose

    • کاویان هایل مقدم   11 دی 1399 11:26

      بله هم نسل عزیزم
      شما خود نیک میدانی و با پوست و گوشت لمس کردید این حس و حال را
      دنیا کمی تنگ شده این روزها، نه؟
      sad sad

  • حسن مصطفایی دهنوی   11 دی 1399 08:11

    سلام و درود استاد عزیز
    بسیار زیبا است
    سربلند و پاینده باشید
    roseroseroseroseroseroseroseroserose

  • آرمان پرناک   11 دی 1399 13:05

    درود بی پایان بر استاد گرانقدر
    سروده دلچسب و زیبایی قلم زدید. درست می فرمایید. سن امثال بنده قد نمیده ولی وقتی به فرض همین 20 سال پیش رو با الان مقایسه می کنم می بینم در کنار گرفتاری های همیشگی به چیزای ساده خوش بودیم و
    دورهمی ها بیشتر بود و ....
    انشالله سالیان سال شاد و سلامت باشید. امید بهترین بهانه برای زندگی است. برای همه آرزوی بهترین ها را دارم
    گل های سرخ با مهر تقدیمتان
    rose rose rose rose rose rose rose

    • کاویان هایل مقدم   11 دی 1399 14:52

      درود بر شما عزیز دل
      امیدوارم سالهای پیش روی شما و همه جوانان خوب وطن، سالهایی آکنده از عشق و امید و عدالت و همدلی و پیشرفت معنوی و اخلاقی و البته رفاه مادی زیر سایه حق و حقیقت طلبی باشد.
      rose rose rose

  • اکرم بهرامچی   11 دی 1399 13:11

    سلام استاد گرامی
    چقدر صمیمی و شیرین و چقدر ملموس و واضخ بود تصاویرتان و حرف هایتان
    آموختم سپاس applause applause applause rose rose

    • کاویان هایل مقدم   11 دی 1399 14:56

      اختیار دارید بانو
      نظر مرحمت شماست. بله این سبک واگویی و روایت سالهای نه چندان دور مرسوم بود. نمونه بسیار مشهورش کار ماندگار استاد بیژن مفید تحت عنوان شهر قصه است. چون توجه شما را جلب کرد پیشنهاد میکنم به محض اینکه مشکل ارسال فایل صوتی این اثر با اجرای بنده حل شد، از گوش دادن به آن لذت ببرید و به دوستان هم معرفی بفرمایید. البته اگر قابل دانستید.
      ممنونم بابت حضورتان
      rose rose

  • محسن فتح اله زاده   11 دی 1399 23:59

    درود خدمت استاد مقدم بزرگوار چه زیبا پله ها ی زندگی را طریق عشق می نماید گرانقدر rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا