گلایه نیست اگر بغض کوزه ناپیداست
که رسم سادهی دنیا همین شکستنهاست
به آسمانِ کبوترنَدیده، بالیدن
شبیهِ غلت زدن توی خواب، بیمعناست
درونِ سینهی هر چاه آرزویی هست
درون سینهی هر چاه یوسفی تنهاست
اگر قدم به قدم برگِ خواهشی افتاد
صدای خش خشِ پاییز همچنان زیباست
برای غرق شدن در خلیجِ تنهایی
هزار قایقِ خالی میان من تا ماست …
" آرمان پرناک "
نظر 1
امیر عاجلو 01 آبان 1401 10:04
.مانا باشید و شاعر