3 Stars

لب شکر ریز

ارسال شده در تاریخ : 22 مهر 1401 | شماره ثبت : H9422543

آشوب میکند فتنه ی چشم سحر آمیزت
کیست که تا بگریزد از نیش چشم خونریزت

سر می کشد جنون چو زبانه در آتشفشان
که سوخت عقل ما در این میانه  از ستیزت

به دعا عاجزانه از خدا می طلبم
که جان کنم به فدای روی دل انگیزت

بیاورم گهر از کهکشان  که نیست در زمین

شایسته گوهری که شود گردن اویزت

چه خوش است آن دمی که بمیری و پیش از آن
دهی اجازت یک بوسه از لب شکر ریزت

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 74 نفر 128 بار خواندند
امیر عاجلو (24 /07/ 1401)   | محمد مولوی (28 /07/ 1401)   | مهتاب ایزدسرشت (30 /07/ 1401)   | اسماعیل سهامی (02 /09/ 1401)   | جواد مهدی پور (09 /09/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (24 /07/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 2

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا