از روزی که بر نگشتی..،!
از همه گریزانم..،
از خودم.،از آدمها.،حتی از مجسمه ها.،
اگر صدایم را می شنوی..،؟
و یا نوشته ام را می خوانی..،؟
برگرد..،!!
از تجربه هایت..،
از زندگی آدمی بگو..،
آیا شاد بودی..،؟
غصه دار بودی..،؟
عاشق شدی..،؟؟؟!!
من برای یک لحظه..،آزادی تو..،،
تمام آزادیم را دادم.،
آیا حاضری برای آزادی من..،!!
سر جایت باشی..،؟!
ومن.،هرروز تو را با افتخار بنگرم..،؟!
یا تمام آزادیم رااا..،دچار نیامدنت می کنی..،؟؟!
قرارمان چه بود..،؟ یادت هست.،؟
من به تمام مجسمه ها سر زدم.،
آهااای پس تو کجای زمین ایستاده ای..،؟؟؟!
آزادی..،،!!!!!
برگرد تا نگویند ..،آزادی.،!!
از آزادی سوء استفاده کرد..،!!
برگرد..،
بهناز علی زاده ( کیمیا) آلمان
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 19
طارق خراسانی 21 شهریور 1394 01:30
قرارمان چه بود..،؟ یادت هست.،؟
من به تمام مجسمه ها سر زدم.،
آهااای پس تو کجای زمین ایستاده ای..،؟؟؟!
آزادی..،،!!!!!
با سلام و درود
دستمریزاد
در پناه خدا
بهناز علیزاده 21 شهریور 1394 11:51
درود و احترام حضور استاد بزرگمهرم از حضور پر نشاط و با محبتتون کمال تشکر را دارم درپناه ایزد یکتا
نور وجودتان ...،،همیشه..،تابنده
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 21 شهریور 1394 02:06
دروووووووود هر واژه از شعرت تبریک دارد بسیار فاخر سرودید شاعر بمانید
بهناز علیزاده 21 شهریور 1394 11:53
سلام و درود بر شما بزرگ بانوی شاعر مهربانم وجودتان پر از گلهای شادی و سلامتی باد
سپاسگزارم از مهر حضورتان
....،،،،در پناه ایزد یکتا
سمانه تیموریان (آسمان) 21 شهریور 1394 14:12
سلام و درود بهناز عزیزم
فکر میکردم کامنت گذاشتم قبلا
واقعا زیباست مرحبا
بهناز علیزاده 21 شهریور 1394 19:28
درود بر سمانه عزیز و مهربان از لطف و محبت حضورت ممنونم گلبانو درپناه خدا
روح الله اصغرپور 21 شهریور 1394 18:45
درود خانم علیزاده بسیار زیبا و دلنشین بود.
بهناز علیزاده 21 شهریور 1394 19:29
درود بر شما جناب اصغرپور گرامی سپاسگزارم از لطف حضورتان،
درپناه خدا
دادا بیلوردی 22 شهریور 1394 00:13
درود بر بانو علیزاده
از احساستان بهره مند شدم
قلمتان پر بار
بهناز علیزاده 23 شهریور 1394 10:55
درود و سپاس استاد
نگار حسن زاده 22 شهریور 1394 15:39
سلام بهناز بانوی عزیز
بسیار بسیار زیبا بود
لذت بردم
درود بر شما
موفق باشی عزیزم
بهناز علیزاده 23 شهریور 1394 10:57
سلام نگار نازنینم از اینکه باعث دلگرمی می شی خیلی خوشحالم و دلتنگ اشعارزیبات هستم چرا شعر نمی فرستی
مهدی صادقی مود 22 شهریور 1394 18:16
سلام دوست عزیز
خیلی قشنگ بود
رارمان چه بود..،؟ یادت هست.،؟
من به تمام مجسمه ها سر زدم.،
آهااای پس تو کجای زمین ایستاده ای..،؟؟؟!
آزادی..،،!!!!!
بهناز علیزاده 23 شهریور 1394 10:58
درود بر شما جناب صادقی ارجمند سپاسگزارم از حضور گرمتان
کمال حسینیان 22 شهریور 1394 23:14
سلام و درود بر بانو علیزادۀ گرامی
میدانم که شما اغلب اشعارتان را چون سروده ای قبلی مثل کوتاه ها و خیامانه ها و زلال هایتان سریالی هستند، ولی تکرار یک موضوع مثل مجسمه و یا هر موضوعی دیگر از یک شاعر باعث می شود که میدان کندوکاو خواننده محصور شود زمینۀ لمس احساس شعر بسته .
لذا (فقط یک نظر شخصی) اگر اشعارتان را از موضوعات غیر تکراری انتخاب کنید ، خواننده ها را بیشتر از اینکه هست جذب کلام تان خواهید کرد، البته می دانم که هستند شاعران متبحری که نام و آوازۀ جهانی هم دارند و اشعار سریالی زیادی هم سروده اند، ولی آوازۀ آنها نه به خاطر ادامه دار بودن موضوع اشعار بلکه در روش و فن نگارش شان هست، همانطور که امروزه کمتر حوصله می کنند قصص منطق الطیر و یا شاهنامه و یا ایوان مدائن خاقانی را دنباله دار بخوانند و فقط به صورت مقطعی و انتخابی به چند بیت گزیده بسنده می کنند
حیف است قدرت تصویر سازی بالای شما مشمول تکرار شود
بانو می دانم که خود در اوج شاعرانگی هستید و نوشتار من نوعی جسارت به صاحت قلم پربارتان هست ولی به خاطر تعصبی که به قلم تان دارم نوشتم
امید که عفوم کنید
پاینده باشید
بهناز علیزاده 23 شهریور 1394 11:05
درود بر شما جناب حسینیان بزرگمهر سپاس از اینکه به نکته خوبی اشاره کردید من این سپید را باهم می خواستم بنویسم دیدم خوب نیست هر کدام جدا باشد بهتر است ولی درست می فرمایید اگر فاصله می دادم بهتر بود خودم هم همین را قبل از نوشتن هم داشتم،
تشکر می کنم از شما که مثل بابا طارق عزیزم همه جا با مهربانی از من حمایت و به جا هم راهنمایی می کنید فرمایشات شما صحیح است،
و من تشکر و اجرا می کنم سپاسگزارم از محبت و توجهتان،
در پناه ایزد یکتا
کرم عرب عامری 23 شهریور 1394 00:56
آفرین گرامی
واقعا لذت بردم
نو اما حکیمانه بود
بهناز علیزاده 23 شهریور 1394 11:09
درود بر شما استاد عامری سپاسگزارم از محبتتان گرانقدر
علی معصومی 11 اردیبهشت 1399 23:13
درود بر شما ارجمند
☆☆☆☆☆