3 Stars

مرگ تدریجی

ارسال شده در تاریخ : 23 آذر 1401 | شماره ثبت : H9423099

دخترم بغض کرده می گوید:
مادرم را تو پیر کردی مرد
کوچ دادی بهار عمرش را،
مادرم ماند توی " فصلی سرد"

خنده‌هایش به نزد تو جاماند،
زیر باران اشک لیلی شد
غافل از آنکه عشق خنجر داشت،
یکسره تکه تکه اش می کرد

هی نگاهش به روی تنهایی،
هی نگاهش به قاب عکس افتاد
هی به افتادن خود از چشمت،
خیره شد همچو یاس برگی زرد

پرزدی از کنار او رفتی،
ردپای تو روی شعرش ماند
هر کسی سر به شعر او زد گفت:
طفلکی بوده از جهان دل سرد

در جهانی‌که ابر گریان بود،
در زمانی‌که جنگل آشفته
یاد تو هی مسکّنش می‌داد
توی عصری که خسته بود از درد

زندگی یک عذاب دائم بود
عاشقی همچو مرگ تدریجی
رفتنت کور پیر کرد او را،
مهربان شوبه نزد او بر گرد !

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 110 نفر 188 بار خواندند
امیر عاجلو (23 /09/ 1401)   | آرزو بیرانوند (30 /09/ 1401)   | موسی شریفی (08 /10/ 1401)   | دادا بیلوردی (09 /10/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (23 /09/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 4

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا