3 Stars

کــجا نوشـته نـباید که دوسـتت دارم ؟

ارسال شده در تاریخ : 28 تیر 1394 | شماره ثبت : H94781

...
بیا و در شب تــارم ستاره ی ما باش
برای مـن که غروبـم طلــوع فردا باش
/
بیاو پرســـه بزن لابلای شــــعر ترم
برای سینــه ی تنــگم وسیع دریا باش
/
تویی که گم شده بودی میان دیروزم
بیا و آخــر امروز من هویـــدا باش
/
دوباره باز نشـــانم بده که رد نشـــوم
برای مکتـب عشــقم بیــا الفــبا باش
/
بمان که شانه کنم موج موج ثانیه هات
به چشم شام وصالم عبــور یلدا باش
/
کنون که هنـــد دلم را گرفته ای بانو ....
برای مملـکت خویـش حـکم فرما باش
/
خـــدای تبت عشقی و اوج معــبد نور
برای سجــده شکرم حضور بـــودا باش
/
برای حسرت دسـتم طراوت نفس و
برای سیـنه تـنگم حــریم گرما باش
/
کــجا نوشـته نـباید که دوسـتت دارم ؟
بیا که هیچ ندیدم ، همیشه ی مــا باش
/
کنـون که داشتنت انتهــای دارایی است
بیا برای دل من همیـشه ســـارا باش


حسین دلجووو

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 308 نفر 466 بار خواندند
حسین دلجویی (29 /04/ 1394)   | طارق خراسانی (29 /04/ 1394)   | بهناز علیزاده (29 /04/ 1394)   | هما تیمورنژاد (29 /04/ 1394)   | حامد زرین قلمی (29 /04/ 1394)   | منوچهر منوچهری(بیدل) (29 /04/ 1394)   | سمانه تیموریان (آسمان) (29 /04/ 1394)   | اله یار خادمیان (29 /04/ 1394)   | احمد البرز (30 /04/ 1394)   | روح الله اصغرپور (31 /04/ 1394)   | پویا نبی زاده (31 /04/ 1394)   | محمد دهقانی هلان (01 /05/ 1394)   | زهرا نادری بالسین شریف آبادی (04 /05/ 1394)   | کمال حسینیان (04 /06/ 1394)   | علی معصومی (11 /02/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :5


نظر 17

  • طارق خراسانی   29 تیر 1394 02:14

    با سلام و درود بی حد

    غزل های ناب را در دفتر شما باید خواند.


    در پناه خدا شاد زی


    rose rose rose

    • حسین دلجویی   31 تیر 1394 02:39

      درود بر استاد دلم جناب طارق بزرگ
      ادیب مردی از دیار نظم و نثر طوس

      فرزند خلف شیخ ابوالقاسم
      سپاسگزارم مومن...

      برای گفتن تو گرچه بی زبان باشم
      من آن غریبه بس گنگ وناتوان باشم

      چه میشود که پرستوی شعر من باشی
      دوباره لایق اوج پرندگان باشم

      تو مهربان تر از آنی که فکر می کردم
      مخواه از من کوچک که آنچنان باشم

      زبان سرخ سرسبز می دهد بر باد....
      ومن چگونه از این باد در امان باشم؟

      تو مهربانی و دل ها اسیر دلجوییت
      قدم گذار بچشمم که آشیان باشم

      برای من،تو عزیزی و دوستت دارم
      برای من تو...اگر هم در آن جهان باشم



      rose rose rose rose rose

  • بهناز علیزاده   29 تیر 1394 11:38

    درود بر شما استاد دلجویی ارجمند rose rose rose rose rose

    • حسین دلجویی   31 تیر 1394 02:40

      درود بر صفای حضور مهتاب سان بانوی مهراندیش سرکار خانم علیزاده ی مهر آیین...
      سپاسگزارم دختر خوبم...

      applause applause applause

      آمدی دست غزل یک شبه بالا کردی
      عالمی عشق دراین خانه مهیا کردی
      .
      بی تو هر پنجره زندانی دیواری بود
      آمدی پنجره ها رو به خدا وا کـردی
      .
      خانه در پشت غبار شب جنگل گم بود
      نبش خانه طرف آبی دریا کــردی
      .
      آمدی آب و گل و آیینه همسایه شدند
      گل به آیینه سپردی و شکوفا کردی
      .
      هرم مرداد به اندیشه ی دی بخشیدی
      شب یلدا زده ها همدم رویا کردی
      .
      نرگس شبزده راخوشه ی پروین دادی
      یاس سرما زده با ناز مـداوا کردی
      .
      گندم گونه تو برکت بارانش... ..بود
      که دل دشت از این زاویه پویا کردی
      .
      یوسف از گوشه چاهی به عزیزی بردی
      پیرهن چاک زدی ناز زلیخا کردی
      .
      بازهم خانه ات آباد بگو « سیب» که تو
      غنچه ی لب شدی و چهره فریبا کردی


      حسین دلجووو

  • هما تیمورنژاد   29 تیر 1394 12:37

    درود بر شما

    غزل عاشقانه ی بسیار دلنشینی بود

    دستمریزااااااد استاد rose rose rose rose

    • منوچهر منوچهری(بیدل)   29 تیر 1394 14:54

      درود بر شما استاد عزیز جناب دلجوی عزیزم از اشعار زیبات لذت ها بردم دوستتون دارم
      عاشق قلم زیبای شما هستم
      ـتــو کـیـسـتـی کـه مـن اینگـونـه بی‌تو بـی‌تـابـم شــب از هــجــوم خیــالــت نـمــی‌بــرد خــوابــم تـــو کــیـسـتـی کـه مـن از مـوج هـر تبسـم تــو بـــســان قــایــق ســرگــشــتــه روی گـــردابــم مــــن از کــــجـــا ســر راه تـــــو آمـــدم نـــاگــاه چـــه کـــرد بــا مــن آن نـــگـــاه شــیــــریـــن آه تــو دوردســت امیــدی و پــای مـن خسته است چـراغ چشم تو سبز است و راه من بسته است تـــو آرزوی بـــلـــنـــدی و دســـت مـــن کــــوتــاه مــدام پــیـش نـگـــاهــی مـــدام پــیــش نــگــاه چــــه آرزوی مــحــالـی‌اسـت زیــســتــن بــا تــو مـــرا هـمـیــن بـگـذارنـــد یــک ســخـــن بــا تــو


      rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose rose

      • حسین دلجویی   31 تیر 1394 02:43

        سلام بر آفتاب زره پرور عشق و مهر و دوستی و مرام و ادب...
        ترانه سرای دلنواز دلم
        نازنین بیدل دلدارم...

        بیدلی در همه احوال دلم با او بود
        البته با پوزش از حضرت خواجه...

        ممنونم از صفای قدمت عاشق...

        rose rose rose rose rose

        دل ما خیره بر آن قامت رعناست هنوز
        آنکه درساحل چشمش تب دریاست هنوز


        گوشه ی چشم تو جان داد که شاعر بشوم
        ای که هرم نفست رمز مسیحاست هنوز


        نغمه سازِ نت افسون غزلهای من است
        آنکه پژواک نگاهش به ثریاست هنوز....


        بین سوهان قم وشهد لبت نسل به نسل
        حاج حسین و پسرانش به تماشاست هنوز


        عکس چشمان غزلخوان تو از مدتهاست
        از همین تنگه ی شیراز هویداست هنوز


        بر دوچشمان و سر وزلف شکن در شکنت
        نوری از هاله ی طولانی یلداست هنوز


        همچو شیراز بکن ناز که در هر غزلش
        حافظ و سعدی وخواجو به تمناست هنوز


        گر چه هرگز هنری نیست دل رسوا را
        درد این بی هنری با من رسواست هنوز


        جمع یاران همه در گوشه ی چشمان تواند
        این دل تحفه ی ما بود که تنهاست هنوز


        جنگ مضمون غزل ها سر دلداری ماست
        سر دلداری ما جنگ غزل هاست هنوز


        وای« دلجو» مبر این تحفه به دربار نگار
        که زر ناسره از فاصله پیداست هنوز....


        =====
        دلجووو

    • حسین دلجویی   31 تیر 1394 02:41

      درود بر بانو تیمور نژاد
      خوش آمدید بانوی مهرپرور ادب..

      applause applause applause applause

      این بیتها به پاس ورودت ، بیا عزیز
      قربان مهربانی و جودت، بیا عزیز

      زیبارخان اگر چه جفا پیشه میکنند
      دیدم شراره های وجودت ، بیا عزیز

      گاهی تلنگری و زمانی کنایه ای...
      قربان چشم های کبودت، بیا عزیز

      پیوسته در عروج سخن، سجده میزنی
      قربان آن رکوع و سجودت، بیا عزیز

      ای در قیام قائده های غزل غنی
      دل میبری ز شرم وقعودت بیا عزیز

      ازچشمه ام به ذوق تو با سردویده ام
      تا دل دهم به بستر رودت، بیا عزیز

      هر چند پای شعر تو کم دارم ای عزیز
      من بودنم تنیده به بودت بیا عزیز

      در انتهای نیمه ی راهیم ،برنگرد
      تارم تنیده گشته به پودت ،بیاعزیز

      دست مرا برای خداحافظی مخواه
      جان میدهم برای درودت ، بیا عزیز

      من راٌی داده ام به نگاهت و میدهم
      حتی اگرکه نیست به سودت،بیا عزیز

      حسین دلجووو

    • حسین دلجویی   31 تیر 1394 02:44

      درود بانوی مهر آیین ادی
      خوش آمدید و سپاسگزارم بزرگوار...

      applause applause applause applause

      نازنینا با قرار بی قراری روز و شب
      کرده ای ما را اسیر روزگاری روز و شب


      ما که عمری پشت خط چشم هایت مانده ایم
      پس چرا سر بر سر ما میگذاری روز و شب


      میبری دل را و بر دامان مان سیلاب هاست
      دیده را تا کرده ای ابر بهاری روز و شب


      شاهکار شعر شد در روزگارم این غزل
      گر چه خود در روزگارت شاهکاری روز و شب


      خط چشمان تو بس تلفیق نستعلیق داشت
      سایه اش مانده است عمری یادگاری روز و شب


      بسکه از مشاطه ها دل می بری در سایه ها
      فکر میکردم جز این کاری نداری روز و شب


      وقت شرعی لطف کن از کوچه ی مسجد نرو
      مومنین را میبری در سوگواری روز و شب


      جان « دلجو » این حوالی آفتابی ...لا اله...
      گر چه با خورشید دائم در مداری روز و شب


      ======

      دلجووو

  • سمانه تیموریان (آسمان)   29 تیر 1394 16:25

    درود بر استاد دلجویی عزیز

    همیشه شاد باشید
    خیلی زیباست دستمریزاد rose rose rose rose rose

    • حسین دلجویی   31 تیر 1394 02:50

      سلام و سپاسگزارم بانوی مهر و ادب..
      ممنونم...

      rose rose rose

      بازم بیا و مثل سابق دخترم باش
      بازم توان وتاب و جان پیکرم باش
      /
      بازم بیا رویای اشعار خودم شو
      یعنی بیا درمان چشمان ترم باش
      /
      برگرد تا باور کنم ، شاعرترینم
      برگرد شاعر تر بخواهم ،باورم باش
      /
      بعد از تو اشکم راه خود گم کرد بانو
      برگرد و راه اشک های دیگرم باش
      /
      بانو گذشتن کار گل های رئوفست
      باشد ، بیا رویای از گل بهترم باش
      /
      این چند ساعت طاقتم را برد ،زیبا
      برگرد بازم دختر خوب خودم باش

      حسین دلجووو

  • اله یار خادمیان   29 تیر 1394 17:48

    نوشیدم از زلال اندیشه ی شما سلام و درو دتان باد


    آندم که خسته بودم ،رفتم سراغ مستی
    شاید توان بگیرم ،از برگ باغ مستی

    تا باغ را گشودم ، گل را غزل سرودم
    منقار زد به چشمم ، ناگه کلاغ مستی

    دردی به دردم افزود، چشمم ز شعله افتاد
    آتش گرفته بودم ، از چاچراغ مستی

    داد از ترانه دل ، در آن فضای مشکل
    نظم مرا به هم ریخت، آوای زاغ مستی

    تا دوست دار نورم، آیینه ی شعورم
    چشم مرا نپوشد، رنگ ایاغ مستی

    بگذار و بگذر از من، خورشید هست با من
    هر چند برگ زردی باشم به باغ مستی

    بر برگ برگ گلها سیر و سفر نوشتم
    تا هر کسی بخواند سطری ز داغ مستی

    • حسین دلجویی   31 تیر 1394 02:45

      سلام بر نازنین استاد اهل دل و عشق و قلم
      جناب خادمیان والا گهرم
      ممنونم بزرگمهر کوی غزل...

      دلـبر که آسمان دلش ارغوانی است
      کوچکترین صفات دلش مهربانی است
      /
      ما را امیر شعر بخواندی و غافل از...
      آنی که کار ما به درت ناتوانی است
      /
      دلجو تو را چکار به شاگردیش که یار...
      صیت غزل ز چشم غزالش جهانی است
      /
      دستت به گَرد محفل طوسش نمی رسد
      تا جایگاه ثالث وصباغ و قهرمانی است
      /
      دل را مزن به نیل نگاهش که ادعاست
      اول طریق مکتب عشقش شبانی است
      /
      طارق که سینه ریز غزل خوشه می کند
      از کهکشان چکیده دلش ، آسمانی است
      /
      استاد مهر، حضرت شاعر ،جناب عشق؟
      الحق که کار چشم شما گل فشانی است

      حسین دلجووو

  • احمد البرز   30 تیر 1394 12:03


    برای حسرت دسـتم طراوت نفس و
    برای سیـنه تـنگم حــریم گرما باش
    /

    • حسین دلجویی   31 تیر 1394 02:51

      سپاسگزارم گرامی یار وادی ادبم...

      rose rose rose rose

      با رایحه ی بهار بر میگردم
      چون لاله به جویبار بر میگردم



      از راه میان باغ ،یک روز قشنگ
      با حس بنفشه زار بر میگردم



      یک روز سر قرار تو می آیم
      با سینه ی بی قرار بر میگردم



      پنهان شدن عشق ثمر بخش نبود
      با عشق تو آشکار بر میگردم



      انگار نگار ما کمی تنگ دل است
      پس محض دل نگار بر میگردم




      حسین دلجووو


  • پویا نبی زاده   31 تیر 1394 15:06

    سلام استاد دلجوی گرامی

    غزل هایتان نه قیمت دارند و نه حرفی پیدا می شود که شایسته تعریف برای غزلتان باشد


    زبانم الکن است



    تقدیمی

    خون های ارتکاب؛آیینه های درد
    انگشت اتهام؛بر شاعــــــران مرد




    سپاس rose rose

  • علی معصومی   11 اردیبهشت 1399 22:36

    درود بر شما ارجمند
    ☆☆☆☆☆
    rose rose rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا