زمستان کم کمک رخت سفر،
میبندد چمدان در دست
و لباس عروس زیبایش را
با اخلاصبه جویبارها می بخشد.
جوانهها
از پشت شاخههای درختان
سرک میکشند. جنگل دشت
دلبری میکنند،
چشم نرگس، به دیدن شقایق
باز میشود.، و بـهار دل انگیز
خرامان، خرامان
خودش را به آغوش طبیعت می رساند. بساط پهن میکند
سفره ای از جنس نور وعشق
می گسترد " ایستاده ام بر بام فروردین "
باچشمانی خیره
به روزهای روشن و شیرین
که در راه است،،
حالا بهار در راه است...
درست در یک قدمی ماست،،،
لبریز از عطر خوش قاصدک ها
سرشار از شکوه و سر سبزی علفزار،
با کوله باری از شڪوفه های عشق ،ایمان، اعتماد،،،
سبزه های، امید
و ابرهای سفیدی که آبستن
باران محبت و مهربانی هست،
" انشالله این بهار به خواست
خداوند درخت آرزوهایمان
جـوانه خواهد زد "
غـم و اندوه خواهد رفت،
و شادی وایمان، آزادی، جایگزین
خواهد شد،، و من و تو
باز بر سر سفرهی عشق، میهمانیم.،
بیاییم این بهار را
عاشقانه جشن بگیریم،
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 03 فروردین 1403 22:56
.مانا باشید و شاعر
محمود فتحی 08 فروردین 1403 12:56
درود برشما بهارتان مبارک