اون روزهایی که من با غم سرو کارداشتم
اون روزهایی که من زندگی مچاله شده ام را بادست خالی بازمی کردم
هرگز ازیادم نخواهد رفت
حالا بعد از سالها
غبارغم دیروز
برچهره ام شده چون روز
به ایینه بگویید پنهان کند غمم را
غمهای دیروزم را رویا کند به فردا
امروز نکن اشکارا این چهره پر غم را
به ایینه بگویید تا محو کند رخم را
افزون نکن غمم را به ایینه بگویید دروغ بگوید
شاید ارام بگیرد دل شکسته ام
اشک نریزد تا غم نبیند دیگرچشمانم
به ایینه بگویید پنهان کند درخود
دیروزپرغمم رابه ایینه بگویید دروغ بگوید
من شکسته را نشکند
تاشاید ارام بگیرد درونم از اینهمه غوغا
ایینه راستی
ایینه صداقت
دروغ بگو ایینه دروغ بگو
محوکن چهره پردردم
سوختم تا نسوزن
شکستم تا نشکنن
افسوس افسوس
********************************
درود بی پایان برهمه عزیزان برگوار
ممنونم که دلنوشته هایم را می خوانید
این هم دل نوشته ای بیش نیست
ممنونم از نظرلطف همه برگواران
هرگونه انتقاد از این نوشته که فقط حقیقت دل باعث خوشحالی بنده می شود
نه سپید نه نیمای نه سهراب نه دوبیتی دلنوشته س دل نگار
مقدمتان گل باران
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 32
سمانه تیموریان (آسمان) 21 امرداد 1394 01:31
زنده باشید بانو
عاااااالی
فاطمه اکرمی 21 امرداد 1394 18:53
سلام بزرگوار
خوش امدید
میخوانید وخوشحالم
وممنونم
مقدمتان گلباران
تبسم عبداله زاده 21 امرداد 1394 09:22
هرشب درازدحام شب وتاریکی دخترکی مرا در آیینه به تماشا می نیشیند وباهر قطره اشک می شمارد آرزوهای به دار آویخته از گیسوانم را......
درود مهربانو....مانا باشید.
فاطمه اکرمی 21 امرداد 1394 18:39
سلام عزیز خواهر خوش امدید
غمتان بر دار اویخته باد
شادیتان بی پایان باد
بیت بیت شعرتان به دل مینشیند
ممنونم که امدید وباعث خوشحالیم شدید
مقدمتان باران
بهناز علیزاده 21 امرداد 1394 10:50
درود بر شما دلنوشته تان به دل نشست،
گفتم به سر خطی صید دل ما کردی!
گفت آنچه ز دل بر خواست،بر دل نشان باشد،
فاطمه اکرمی 21 امرداد 1394 18:42
باشد نشانت زیبا بر دفترم محیا
اری چه خوشحالم هستید کنارم اینجا
سلام خواهری گلم ممنونم
مقدمت
باران
سلبی ناز رستمی 21 امرداد 1394 11:17
درود
زبان ساده ای داشت انگاری ..اما شعری اندیشه گرا بود.
فاطمه اکرمی 21 امرداد 1394 18:44
ساده نگاری بیش نیستم زیبا نگارم
سلام جانم قدمت برسر چشم
امدی خوشحالم
خواندی بازهم امید دارم
ممنونم عزیز
مقدمت گلباران
روح الله اصغرپور 21 امرداد 1394 12:12
درود بانو
فاطمه اکرمی 21 امرداد 1394 18:45
سلام بزرگوار
خوش امدید
وممنونم
مقدمتان گلباران
دادا بیلوردی 21 امرداد 1394 19:14
درود بانو
احساستان جوشان
فاطمه اکرمی 22 امرداد 1394 12:15
سلام بزرگوار
خوش امدید
خوشحالم که میخوانید
نوشته هایم
مقدمتان گلباران
علی اکبر سلطانی 21 امرداد 1394 19:15
سلاااام ابجی گرانمهرم ...
امیدوارم فقط دلنوشته باشه و واقعیتی نباشه که دلتنگ میشم !!
مراقب دل مهربونت باش ابجی ..
سلامت وشاد باشی و از غمهاااا بدور ...""آمین"
فاطمه اکرمی 22 امرداد 1394 12:20
سلام گل داداشیم
خوش اومدید
ببخشید باعث ناراحتیتون شدم
همیشه شاد باشید
همینکه میاید برکلبه غمم خوشحالم
همینکه هستید همراهم خوشحالم
همیشه دلت شاد ولبت خندان
خونه ت باشه خود قندون
ممنونم ممنون
مهر نگار
مقدمت
@} گلباران
نگار حسن زاده 21 امرداد 1394 19:25
سلام بانوی مهر
خوبید شما؟
ببخشید که من اینقد دیر اومدم
معذرت میخوام
چه شعر نابی بود
واقعنی بسیار زیبا بود
امیدوارم هیچ وقت غم نداشته باشید و همیشه لبخند بزنید.....آخه فقط لبخند به چهرۀ ماهتون میاد
راستش فضولی کردم و کامنت دایی رو خوندم..هیچی جز بغض نداشتم ولی شما همیشه لبخند بزنید و زندگی رو شرمندۀ صبر و بزرگی هاتون بکنید
براتون خنده ای از ته دل و گریه ای از سر شوق و خوشحالی آرزو می کنم
شاد باشید بانوی مهر
فاطمه اکرمی 22 امرداد 1394 12:25
سلام مهربونم سلام عزیز جونم
خوش اومدی به خونم
افسوس که غم بارونم
باعث ناراحتی شدم ببخشید
عزیزم از اینکه انقدر با مهرهستید ممنونم
ممنونم که همراهمید
ممنونم که دلبانید
دل یارید
با دل محبت رو می نگارید
منو شرمنده محبتهاتون می نماید
درودها عزیز خواهر
چشم میخنم چون دوستانی چون شما دارم
ارزویم ارزویت
مقدمت باران
اعظم جعفری 21 امرداد 1394 20:58
مهربانو
شادی و سلامتی را برای وجود نازنینتان آرزو میکنم.
درپناه مهرالهی
فاطمه اکرمی 22 امرداد 1394 12:28
سلام مهر نگار
زیباس انجایی که دوستانم باشن
زیباس کلبه غمم با امدنتان
ممنونم عزیزم
از خواندن نوشته هایم
درودها
مقدمتان گلباران
طارق خراسانی 22 امرداد 1394 00:37
سلام خانم کرمی
شما انسان بزرگواری هستید که بر اثر خود دلنوشته می گویید
یکجایی عرض کردم وقتی کودکی به مادرش می گوید: « دوستت دارم » آن کودک اولین شعرش را سروده
در این اثر زیبای شما آمده است:
به آیینه بگویید: « پنهان کند غمم را»
این یک مصرع از یک بیت می تواند باشد و می بینی وزن هم دارد
مصرع بعدش را من می گویم
تا دیگری نبیند ، غوغای ماتمم را
خب شد یک بیت:
به آیینه بگویید: « پنهان کند غمم را
تا دیگـــری نبیند ، غوغای ماتمم را»
می بینید در همین دلنوشته شما چه گنجی نهفته بود...
دستمریزاد بانو
الهی دلت بی غم ... روزگارت شاد... و سلامت باشی... آمین
فاطمه اکرمی 22 امرداد 1394 12:35
سلامها درودها
بر شما بزرگوار
مهربان مهرنگار خوش امدیدبیت نوشتید عالی
چقدر خوب وزیبا
از اینکه لطف کرده میخوانید نوشته هایم خوشحالم
ممنونم ممنونم
استاد ایراد نوشته هایم بسیار ولی خوانندهای ان عالی
زیبا میخوانید چون همگی شاعرید شاعران دل نگار
از اینکه هستید استادم خوشحالم
شما با زیبا مصرعتون زیبا میخوانید نوشته هایم
مقدمتان گلباران
کمال حسینیان 23 امرداد 1394 19:54
به آیینه بگویید: « پنهان کند غمم را
تا دیگـــری نبیند ، غوغای ماتمم را»
عکسِ تو در قاب آینه خوش نشسته است
جایز نباشد قاب گیرد چشمِ پر نمم را
===============
درود بر شما بانو اکرمی گرامی
اولین شعریست که از شما می خوانم و با تمامِ خلوص عرض می کنم که شاعرانه بود قلم پر توان تان
بله شعر مثل همان آینه که گفتید ، هست.
هر چه غم بیشتر سیقلش بدهد، زیباتر می درخشد
سهم تان از سرایش همه شور باشد و عشق
پاینده باشید
فاطمه اکرمی 24 امرداد 1394 01:22
سلام استادبزرگوار اقای کمالی درودها بر شما گرامی
از اینکه زحمت کشیده نوشته های بی وزن وبی قافیه بنده.
که حاصل دل میخوانیدممنونم
با امدنتون به صفحه دلنوشته ام
باعث دلگرمییم می شوید
وهرچند میدانم که قابل اینهمه بزرگواری شما مهرنگار نیستم
بزرگوار همیشه سربلند روزگار باشید
مقدمتان
باران وممنونم ممنون از لطف شماگرامی
منوچهر منوچهری(بیدل) 24 امرداد 1394 18:38
سلام به دختر عزیزم از اشعار زیبای شما همیشه لذت میبرم درود بر شما که انقدر زیبا وبا احساس میسرائید
فاطمه اکرمی 24 امرداد 1394 22:48
سلام مهربان پدرم
سلام بزرگوار برادرم
استاد ادب
ممنونم ممنونم که نوشته. های غمناکم را میخوانید
که باعث دلگرمیم میشوید
الهی همیشه زنده باشیدو سربلند
کاش لایق اینهمه بزرگواری شما عزیزان باشم
درودها. مقدمتان باران
کرم عرب عامری 27 امرداد 1394 00:24
سلام مهربانو
دروود بر شما
آنگاه
که کاروان علم را بسلاخخانه میبردند
بیدلیل همه ی دیوارها فرو ریختند
ابری نبود اما زمین خیس شد
تمام هنرم این بود
که نشستم
و...
نشکستم
زخمی دارم ازین نشستن
زخم عمیق نشکستن
دردت را دران دران سیلاب وحشی که شبیه خواب بود بریز
اینططرف رودخانه گل صورتی کمرنگ روییده
گل پیچک هم قشنگست خوب نگاه کن
برای شما زلال بانو
فاطمه اکرمی 29 امرداد 1394 23:08
سلام بزرگوار ممنونم از اینهمه مهربانی شما
درود شاعرتوانا
از اینکه میخوانید دلنوشته هایم ممنونم
ازاینکه اینهمه لطف دارید نسبت به من سپاس گذارم
برگوار هر چند میدانم که نوشته هایم قابل نیست ولی بازهم باعث دلگرمیم میشوید
استاد ادب نوشته های تمام کمبودم را نقد کنید خوشحال میشوم
مقدمتان گلباران
کرم عرب عامری 30 امرداد 1394 09:37
نقد هیچ قانونی ندارد آنچه مینویسیم نسیه است.
چندتا سریال متد لوژی نقد نوشتم که بلکه جای محکمی برای نقد پیداکنم همون صفحه ی اول شعر ایران اون بالا پرپر میزنه
دلم میخواد بهتون فقط بگم خانم یعنی صاحب آدمیان یعنی ابتدای آفرینش چیزی این زیباترین را نمیتواند توصیف کند. میدانم همین حالا خورشید نورانی از مهر تو دلتان میتابد بیخود نیست که واژگان میدرخشد زیبا میدرخشد چشمم را میزند اما بازهم نگاه میکنم تا چشمم را بزند . مگر همش باید چشم زیبای زن دل را ببرد بگذار یکبارهم نور زیبای روحش چشمم راخیره کند. آنقدر که از خود بیخود شوم.
همیشه خورشید باشید