مقاله گذری بر ژانر واژانه

گذری بر ژانر «واژانه»


بیش از یک دهه است که مکتب ادبی اصالت کلمه با بیانیه ی ذکر شده در کتاب جنس سوم ، در ادبیات ایران زمین اعلام حضور کرده است .در این بیانیه آمده است که شعر و داستان تنها دو پتانسیل از کلمه هستند که به علت بعد گرا شدن ذهن و زبان مردم تبدیل به واسطه شده اند .این در حالی است که مکتب ادبی اصالت کلمه بر دو محور بنیادین استوار است .الف) وسیله دانستن کلمه در دنیای زیستی ب) هدف دانستن کلمه در دنیای ادبیات .
در راستای هدف واقع شدن کلمه در دنیای ادبیات تئوریسین این دیدگاه جناب استاد آرش آذرپیک اظهار می دارند که :برای رسیدن به جنس سوم کلمه با سه ژانر هم سو مواجه هستیم 1-فراداستان2-فراشعر 3-متن کلمه محور.
با این وجود در محافل ادبی نزدیک به دو دهه است که با ژانر دیگری مواجه هستیم که جناب آذرپیک در سال 1377 در کتابچه گل صد برگ نمونه هایی از آن را ارائه دادند.و کشف قلمی ایشان می باشد که بعدها با توجه به مؤلفه های اصلی مکتب ادبی اصالت کلمه برای آن اصولی در نظر گرفتند که باعث شد آن را زیر مجموعه فراشعر کلمه محور بدانند .اما به رغم مقالاتی که تا به حال توسط مهری مهدویان و بانومریم نظریان ارایه شده است و این ژانر را «شعر _واژه» نامیده اند و آن را تنها محدود به ساحت شعر دانسته اند باید اذعان داشت کرد که بر طبق گفته های جناب استاد آذرپیک ژانر «واژانه» در خود پتانسیل های داستان مینی مال ،کاریکلماتور ،طرح،هایکو ،شعر حرکت ،شعر حجم کلمه گرا و...را می تواند داشته باشد .
اما واژانه چیست و بر چه معیارهایی استوار است ؟
جناب آذرپیک برای واژانه چندین خصوصیت اصلی در نظر گرفته اند که عبارتند از :1- فراروی از ساختار دستور زبان و قاعده ی همنشینی_ جانشینی3-عدم تزاحم تصاویر 4-ساختار حسی_هندسی و ظهور موسیقی ارگانیک کلمات 5-حرکت و استحاله 6-ایجاد سپیدی هایی در متن 7- قابل ترجمه ترین ژانر یا متن ادبی که معنای آن در زبان مقصد به هیچ وجه دچار تحول و تغییر نمی شود.
حال با توجه به اصول ارائه شده برخی از این خصوصیات رامورد تشریح و بررسی قرار می دهیم .
1)فراروی از ساختار دستور زبان و قاعده ی همنشینی _ جانشینی : عده ای از شاعران و نویسندگان به زبان شعر و ساختاردستور زبان به عنوان هدف می نگرند ،عده ای به عنوان وسیله و عده ای دیگر هم وسیله و هم هدف ،واژانه قلم مخاطبان و هنرمندانی را هدف قرار داده است که از دستور زبان واسطه ساخته اند و آن را جبر آمیز بر کلمات تحمیل می کنند .هدف ما دخالت یا شکستن قواعد دستور زبان به صورت مخرب و غیر هنرمندانه و حتاهنر مندانه هم نیست بلکه هدف ما فراروی و آشنایی زدایی از این اصول واسطه شده و محدود کننده است .در این باب جناب آذرپیک اذعان می دارند که یک واژانه به دو صورت از ساختار دستور زبان و قاعده ی همنشینی _جانشینی سوسور و چامسکی فراروی می کند ،فراروی به معنای محدود و محصور نکردن قلم خود به یک باید خاص است بنابر این ما با دو نوع واژانه روبه رو هستیم «واژانه ی فرادستوری » و « واژانه ی غیر دستوری ».
در واژانه ی فرا دستوری کلمه بدون توجه به تعاریف دستوری در هر زبانی در متن حضور دارد.اما پس از ترجمه ،یا در لحظه ی خوانش بنا بر پیش فرض ها می تواند برخی نگاهها و عناوین دستوری را در خود بپذیرد .که البته به هیچ وجه همانند حرکت واژگان در بستر دستور زبان ،باعث سلب قائمیت مدنی و خدشه وارد کردن به حرکت وجود گرایانه ی کلمات ، در متن نخواهد شد. از جمله این پیش فرضها کنار هم قرار گرفتن یک کلمه و علامت سوال یا علامت تعجب (؟ !) است که تشکیل شبه جلمه می دهد و یا کلماتی که به عنوان منادا برای خطاب به کسی یا چیزی در نظر گرفته می شوند. در واژانه ی غیر دستوری معماری و چینش کلمات به هیچ وجه در قید تعاریف دستوری نیستند و صد در صد ساختار و حرکت غیر دستوری دارند .فراروی از دستور زبان در این دو نوع واژانه به این معناست که در ساختار و چیدمان جدید نمی توان گفت که یک کلمه نقش ضمیر پذیرفته است، دیگری مسند ودیگری فعل .بلکه در چیدمان و ساختار جدید کلمات بدون حضور در زنجیره ی گفتار معنا را انتقال می دهند. ذکر یک نکته حائز اهمیت است و آن اینکه واژانه خواهان دخالت و در هم ریختن دستور زبان همچون قاعده ی فورگراندینگ و یا ایجاد ترکیبات استثنایی در زبان با توجه به تعریف شعر نیست که شاعران و نوپردازان به منظور توسعه زبان ، به عمد در ساختار دستور زبان تجاوز می کنند مثلأ نشاندن یک نوع دستوری در جایگاه نوع دیگر دستوری سخن نیست فرضأ قید به جای اسم بنشیند و یا چون کار هوشنگ ایرانی که در ساختار متداول بعضی از کلمات دستکاری می کرد نیست مثلأ ساختن فعل از اسم و یا جابه جایی ساخت های فعلی مثلأ خواهد خرد کرد یا خواهد نابود کرد و...حتا در واژانه هدف آشنایی زدایی در محور همنشینی هم نیست مثل من تمام پله ها را آبی رفتم.هدف واژانه ، فراروی از ساختار دستور زبان و اثبات وسیلگی آن است و اینکه دستور زبان فقط پتانسیلی از کلمات است که در زنجیره ی گفتار برای ایجاد ارتباط و انتقال بهینه ی معنا بروز و ظهور یافته است .
2)ایجاز مطلوب: از دیگر خصوصیات واژانه ایجاز مطلوب و ارائه ی تصویر و معنایی به گزین و عمیق در چند کلمه است در واقع واژانه ایجاز مندترین ژانر ارائه شده است که پتانسیل های متعددی را در خود پرورش می دهد.چنانچه جناب محمد حقوقی می گوید «...هر چه نحوه ی بیان تازه تر ، قوی تر ،و پیش رفته تر باشد در حقیقت مبین آن است که شاعر بیشتر رعایت ایجاز و فشردگی کرده است ....در حقیقت لازمه ی هر شعر پیش رفته ای است و یکی از مهمترین عواملی است که شعر را مبهم جلوه می دهد ».یک واژانه چه از لحاظ کیفی و کمی چه از لحاظ لفظی و معنایی سعی بر ایجازی بهینه دارد تا با کمترین کلمات ژرفترین معانی ،شفافترین تصاویر و فضایی آشنایی زدائی شده و فراتر از قرار دادها را ارائه دهد علاوه بر تصاویر پیچیده ، صنایع ادبی ، و فضاهایی گنگ و عمیق یکی از عوامل ایجاد ابهام به گفته ی بزرگان ایجاز است که کشف روابط بین کلمات را در واژانه مشکل می سازد گاه مخاطبان واژانه را همان روش گریزی دادائیستی و فرمالیستی می دانند که در آن کلمات به صورت تصادف انتخاب و در چینشی ناهدفمند قرار می گیرند که ممکن است در نهایت کاملا به طور تصادفی ایجاد معنا کند .اما باید گفت که چینش و ساختاری اینگونه از خصوصیات شعر هوشنگ ایرانی بود که در آن کلمات با توجه به روشهایی دادائیستی و فرمالیستی در ساختمانی به خصوص گاه به صورت هدفمند و گاه به صورت ناهدفمند قرار می گرفتند برخلاف این چینش و نوع انتخاب کلمات در واژانه چینش و انتخاب کلمات به هیچ وجه تصادفی و ناهدفمند نیست بلکه واژانه حاصل مراقبه شناور بین خودآگاه و ناخودآگاه است و حرکت واژه ها با توجه به رد پای معنا و تصویر ایجاد شده در ذهن چینش و حرکت به خصوصی را به نمایش می گذارند و البته با توجه به احساسی که در شاعر برانگیخته است این چینش باید آشکار کننده آن حس به خصوص باشد.این معماری هدفمند گاه ایجاد ابهام می کند که حاصل نگرش جدید به ساحت کلمات است .که به صورتی منظم ، هماهنگ ، منسجم و ناگسستنی فراتر از وجود قائم به ذات واژگان ایجاد کلیت و وحدت کرده است .و در آن کلمات به صورت کاملأ طبیعی در صیرورت دگرگونی و شدنی مدام هستند.در واقع عادت های پیشین و پیش زمینه های ذهنی ما در مورد تعریف شعر و حد و مرزهای آن حجابی شده اند که بر نگاه و ذهن مخاطبان برای درک خرق عادت در واژانه سایه افکنده است و نباید یک واژانه را با دیگر سبک های شعری مقایسه کرد چون قواعد و قوانین خاص خود را دارد .در واقع واژانه یک ژانر سهل و ممتنع است ،سهل است چون می تواند با نگاه ساده و گذرایی به جهان اطراف و هستی واژانه های عریان و مجسمی را کشف کرد و به تصویر کشید .ممتنع است چون خلق و کشف بکرترین تصاویر و معانی حاصل نگاهی ژرف بینانه و کار قلم های ضعیف و متوسط نیست .چرا که یک واژانه باید در کمال ایجاز بتواند به ساحت کلمات و سطوح تشکیل آنها در بعد معنا ،تصویر، تخیل ، نماد، دیالوگ ،خرد ورزی در کلام و...نزدیک شود و خود را در قالب ساختاری منحصر به فرد ارائه دهد.
3)عدم تزاحم تصاویر: گفته شد که ایجاز در ساحت تصویر هم اتفاق می افتد و یک واژانه با ارائه تصویر زلال ، شفاف،و در قالب یک یا چند اپیزود و کشف رابطه ی تصویری ابتدا در بین کلمات و سپس اپیزود ها سعی در ظهور معنایی ژرف ،ساختاری آوانگارد_البته با بازگشت به تمام پتانسیل های کشف شده _ و فرمی جدید دارد.ساختار و معماری واژانه به گونه ای است که گاه در یک اپیزود و گاه در چندین اپیزود یک یا چند تصویر به موازات هم در حال تحول و استحاله هستند تا از مبدأی مشخص و معین به مقصودی رهنمون شوند که عریان نویس موفق به کشف و درک آن شده است .خط سیر این تصاویر یک رشته ارتباطات نا محسوس و غیر مستقیم و گاه مستقیم است و کشف این ارتباط در لایه ی زیرین معنا توسط مخاطب آخرین حلقه و مرحله ی فراروی از متن به سوی فرا متن است .بر خلاف تصاویر پیچیده در شعر موج نو برای عمیق تر نشان دادن محتوا، تصاویر در واژانه اندک و ساده اما عمیق هستند که به عات شفافیت ذهنی نویسنده در درک بی واسطه خود،جهان اطراف و هستی رخ نموده اند.و باعث می شوند که متن هم از لحاظ افقی «محور هم نشینی» و هم از لحاظ عمودی و کلیت متن به بهترین نحو ایجاز در آن رعایت شود چون به اعتقاد ما پیچیدگی و تعقیدات لفظی و معنوی و استعمال ترکیبات اضافی و گنگ به هیچ وجه نشانه ی کمال و پختگی متن ادبی نیست بلکه عمق و ژرفنای کلام نشانه ی پختگی و دارای ارزش هنری است ،نه پر گویی و پیچیده گویی مخرب که از سایر کلمات سلب قائمیت می کند .واژانه وجود کلمات ،یعنی هم افزایی جوهر و ماهیت آنها را هدف قرار داده است چرا که هر کلمه دارای بار ژنتیکی است که هاله ای از تصاویر و معانی را در ذات خود به صورت بالقوه و بالفعل نهفته دارد و برای رسیدن به این قائمیت و ایجاد تصویری شفاف اما عمیق در فضایی روشنگرانه ،سایر کلمات ، ترکیبات ، و سازه ها که مانع از روشنگریست از گردونه متن خارج خواهند شد و این یعنی خروج از ساختار همنشینی _ جانشینی در زنجیره ی گفتار و نپذیرفتن نقش دستوری خاص و رسیدن به مرحله ای که یک کلمه در خود مفهوم و تصور یک جمله را نمایان و آشکار می سازد یعنی رسیدن به این مرحله که کلمه در ذات خود با توجه به ماهیت های کشف شده در طول تاریخ ادبیات تمامأ تصویر، تمامأ دیالوگ ،تمامأ احساس ،تمامأ موسیقی، تمامأ حرکت ،تمامأ تخیل ،و..است پس یک کلمه در عین حال که یک تصویر است یک دیالوگ است با روح ژرف اندیش مخاطب ،یک نماد است که جهانی از اشارات و استعارات و کنایات را در خود نهفته دارد که باید توسط مخاطب کشف شود.
4) ساختار حسی_همدسی و ظهور موسیقی ارگانیک واژگان :همانطور که می دانید یکی از مبانی شعر کلاسیک تابعیت شعر از وزن و رعایت اوزان عروضی است به طوری که استفاده از وزن عروضی جزء لایتجزای شعر به شمار می رفت در حالیکه وزن عروضی خود جزیی از موسیقی کلمات است نه تمام ساحت موسیقیایی کلمات . این روند با ظهور شعر نیمایی و کوتا و بلند شدن مصرع ها و توجه به عین در برابر ذهن و ..اندکی سهل تر شد و در شعر سپید جایش را به موسیقی معنایی داد .تا اینکه در شعر هوشنگ ایرانی ما با اصوات کوتاه و برخی کلمات و عبارات مثل «هیما هورای / گیل ویگولی /نیبون نیبون ...هوم بوم /وی یو هو هی ی ی ی/هی یا یا...»روبه رو هستیم که شعر را به سمت بی وزنی سوق می داد و یا در واقع کلمات را به سمت موسیقی طبیعی خودشان فرا می خواند و پس از ایشان نیز بانیان شعر محض با شعار «هنر برای هنر » شعر را از قید خیلی از هنجارها رها ساختند و حجم گرایان متأخر نیز برای ایجاد حجم و نشان دادن فاصله بین واقعیت و فرا واقعیت و ایجاد برجستگی یا تشخص زبانی از حروف اضافه استفاده ی بهینه کردند و این کلمات را که در ساختار دستور زبان با عنوان «حروف اضافه » نقش پذیرفته اند از لحاظ موسیقی ،تصویر،تخیل و..وجودی دوباره بخشیدند مخصوصأ در شعر «از تو سخن از به آرامی / از تو سخن از به تو گفت و...» و اما در این سیر واژانه نیز با چیدمان و معماری خاص خود تأکید بر قائمیت حضور واژگان در کلیت متن دارد .این چینش و معماری به گونه ای است که بسته به نوع و جهت حرکت واژه ها موسیقی حسی به خصوصی از موسیقی عروضی گرفته تا سپید ،معنایی و ارگانیک کلمات را در خود نمایان می سازد که نتیجه ی چگونگی و نوع برخورد کلمات است که در آن با توجه به احساس منتقل شده در مکان و زمان مناسب ،موسیقی ارگانیک کلمات را که مربوط به آن فضای خاص است ،آشکار می سازد و ما از آن با عنوان ساختار حسی _هندسی یاد می کنیم .
5)استحاله و حرکت: آیا حرکت در واژانه حرکتی تدریجی است که در آن شیء از حالت قوه به فعل منتهی می شود یا حرکتی است که استدراج در آن دخیل نیست و استحاله و تغییر و تبدیل غیر منطقی یک سازه به سازه ی دیگر است ؟مثلأ در شعر عصر باروک که تابع حرکت و استحاله است عناصر بدون هیچ پیش زمینه ی مناسبی به عناصر و سازه های دیگر تحول می یابند و یا اینکه منظور از حرکت ، حرکتیست که شاعران شعر حرکت در نوشته هایشان آن را لحاظ می کردند .؟حرکتی که علاوه بر استحاله ی واحد های سازنده ساختار را نیز تضمین می کند و در آن شاعر باید با تمهیداتی شاعرانه کاراکتری را مستحبل کند و کاراکتری جدید که قبلأ در آن شعر وجود نداشته است بیافریند ؟مانند استحاله کرم ابریشم به پروانه.
از نگاه فلسفی برای حرکت تعاریف متعددی در نظر گرفته شده است از جمله تغییر و تبدیل تدریجی و یا غیر تدریجی ، خروج از مساوات و ورود به مغایرت ، بالفعل شدن یا کمال شیء بالقوه به صورت تدریجی و یا غیر تدریجی .و از نظر ملاصدرا حرکت جزء جوهر شیء است و از خارج به آن تحمیل نمی شود .یک حرکت ارکانی چون مبدأ، منتها، فاعل یا محرک ، قابل یا متحرک و مسافت و زمان دارد همانطور که می دانید شیء تا قبل از به حرکت در آمدن قوه حرکت و وصول به مقصد را در خود به صورت بالقوه دارد .ما در واژانه با انواع حرکت روبه رو هستیم که در آنها گاه به طور محسوس و گاه نا محسوس ارکان حرکت را می توان تشخیص داد .از نظر افلاطون برای تحقق حرکت دو امر لازم است «این نه آنی » یا غیریت و «این همانی » یا وحدت اجزاء.متکثر بودن عناصر و سازه ها در واژانه و ناهمانندی آنها نهایتأ توسط حلقه ارتباطی میان کلمات و اپیزود ها ایجاد وحدت و این همانی می کند .در واقع یک واژانه حاصل کثرت واژگان در عین حضور قایم به ذات آنها و چگونگی برخورد و ارتباط ارگانیک این واژگان با همدیگر است که در ذات خود به منظور کشف لایه های تصویری ،نمادین ، تخیلی ، عینی و.. با تشکیل یک کل منسجم و هماهنگ به این «این همانی یا وحدت » رسیده اند.
و اما یک نکته در مقاله ی بانو نظریان واژگان به کنش گر و کنش پذیر تقسیم شده اند این در حالی است که حرکت جزء جوهر کلمه است یعنی هر کلمه یا سازه ای حتا حروف اضافه و علامات و نشانه هایی چون (؟ !و...) در واژانه هم ایجاد کننده ی حرکت هستند و هم پذیرنده ی حرکت و هرگز نمی توان گفت برخی از کلمات کنش گر هستند و برخی کنش پذیر و یا کلمات را به منفعل و پویا تقسیم کرد .چون کلمات تنها بنا به مکان ،زمان ، ساختار و فرم حضور می توانند نقش انفعال و کنش پذیری را به صورت موقت بپذیرند.نکته ی دیگر اینکه به رغم نظرات بانو نظریان که اظهار می دارند در واژانه حرکت اتفاق می افتد اما جهش نه ! باید عرض شود که در واژانه جهش هدفمند که در خدمت کلیت متن باشد اتفاق می افتد .چون جهش نیز یک نوع حرکت است که فاصله بین عناصر و سازه ها را به طور آنی طی می کند این فاصله ممکن است آنچنان زیاد باشد که از واقعیت ما را به فرای واقعیت فرا بخواند و یا از یک واقعیت عینی به سمت واقعیت عینی دیگر و کشف رابطه بین آنها دعوت کند و یا اینکه از یک فضای فرا واقعی به سمت فضای فرا واقعی دیگر سوق دهد . به گفته حجم گرایان جهش از واقعیت به سمت فرا واقعیت ایجاد حجم می کند بدون آنکه رد پایی از خود به جا بگذارد در واژانه نیز با توجه به جهت و حرکت و جهش سازه ها شعر حجم و یا حرکت نیز می تواند اتفاق بیافتد.
نکته ی دیگر اینکه در شعر حجم و حرکت یک سازه دچار استحاله و جهش می شود اما در واژانه چند تصویر و یا سازه می توانند به موازات هم و در عین ارتباط ارگانیک دچار حرکت و استحاله شوند .
نکته ی آخر اینکه واژانه ابعاد شف نشده ی بسیاری دارد هر کس در هر جای ایران و جهان می تواند با توجه به ارکان اصلی مبتکر و کاشف آن جناب استاد آرش آذرپیک واژانه بسراید و برای آن با توجه به ذوق و سلیقه ی خود ساختار ، فرم و زبان منحصر به فرد تعریف کند بدون آنکه از کسی تقلید کرده باشد .چرا که واژانه عرصه ایست که در آن هر نویسنده با توجه به دایره ی واژگانش و عمق و ژرفنایی که برای واژگان و ابعاد بی نهایت آنها قائل است می تواند به کشف و شهود پرداخته و تئوری پردازی و خلق اثر کند اما با حفظ مؤلفه های اصلی مکتب اصالت کلمه و ارکان اصلی ژانر واژانه ..
در پایان چند نمونه واژانه ارائه خواهد شد.
دید
دوید
رسید
ندید
«فرناز جعفر زاده گان»
در این اثر کوتاه از بانو جعفرزاده گان که بنده به صورت خیلی تصادفی با آن برخورد کردم یک واژانه اتفاق افتاده است که با توجه به تعریف حجم یعنی عبور از یک منحنی یا زاویه _از واقعیت به فرا واقعیت_ بدون اینکه جا پا و نشانی از خود بر جا بگذارد در اثر ایجاد حجم کرده است در این عبور برق آسا شاعر به هیچ وجه به طرز عبور و انتخاب فکر نکرده است و با چهار کلمه توانسته است حرکت البته از نوع جهش ،ایجاز، تصویری واضح و شفاف و عمیق در عین حال پر محتوا ارائه دهد که در آن جهش و ایجاز به کمک هم آمده و ادراک معنای متن را کمی پیچیده کرده است. که البته با وجود جهش در عناصر ،استحاله کاملأ طبیعیست. در این واژانه ذهن حجم ایجاد شده بین دیدن و ندیدن و دویدن و رسیدن را درک می کند و از اوج دیدن که در فرا واقعیت اتفاق افتاده است به سمت باز هم فرا واقعیت و محو شدن تصویر یعنی ندیدن خیز برداشته است و خواننده را بین این دو فضا معلق گذاشته است تا خود با تلاش و تخیل فعال ردپای نویسنده و «آنی» را که درک کرده است، دریابد.
از جمله نمونه های دیگر واژانه عبارتند از :

دستان خیابان

مهتاب
آرایش غلیظ
_بوق!!!

ستاره
گلهای سرخ
_گل!!!

نعش های مچاله
گلهای لهیده
آسمان خاموش
«نیلوفر مسیح»

عدالت

_جرم؟ _هم آغوشی
_حکم؟ _فراموشی
_زمان اجرا؟ _کالبد بعد

«مهری مهدویان»

منابع:
1-بانوی واژه ها/مهری مهدویان/نشر لینا
2_فرا زن /مریم نظریان/نشر بوستان کتاب
3_شعر نو از آغاز تا امروز/محمد حقوقی نشر ثالث
4_جریانهای شعری معاصر/علی حسین پور/انتشارات امیر کبیر
5_ثانیه های گیج/ فرناز جعفرزاده گان/ لیان
6_از سکوی سرخ/ یدالله رویایی /انتشارات مروارید

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 452 نفر 659 بار خواندند
زهرا نادری بالسین شریف آبادی (26 /07/ 1394)   | بهناز علیزاده (27 /07/ 1394)   | علی حاتمیان (01 /08/ 1394)   | کرم عرب عامری (14 /08/ 1394)   | فرزانه مظلومی( سبحان) (01 /09/ 1394)   | محمد جوکار (22 /09/ 1394)   | آرش آذر پیک (24 /09/ 1394)   | امیرحسین مقدم (19 /10/ 1394)   |

نظر 1

  • امیرحسین مقدم   19 دی 1394 21:51

    سلام
    ارادت .
    مقالات شمارا کم و بیش در گروه میخوانم و باید عرص کنم از منظر محتوا بسیار سود میجویم.
    اما از منظر ساختار کلام ، نکته ای را قصد داشتم با شما مطرح کنم که مجالی فراچنگمان نیامد
    هروقت فرصت داشتید بفرمایید تا درگروه عرض کنم.
    بابت وقت و انرژی و دانشی که میگذارید سپاسگزارم
    بدرود و و قت خوش

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا