"روزها فکر من این است و همه شب سخنم"
که چگونه شده آسفالت دَماغ و دهنم
در صف گوشتِ یخی ، وای چه بلوایی شد
باورت نیست؟ ببین پاره شده پیرهنم
از گرفتاری و غم ، اسم خودم یادم نیست
گاه تردید کنم اصغر ، علی ، یا حَسنَم
سالها هست ، شده کارِ منِ بیچاره
اینکه از فقر دو دستی به سرِ خود بزنم
من که نه جان به تنم مانده نه مالی بر کف
مدتی هست به جانِ تو به فکر کَفَنم
قیمت قبر گران است خدایا ، مددی
تا که یک چاله برای جسدِ خود بکَنم
دین شده حَربه ی شیطان، بخدا باور کن
اولین کافرِ این حَربه ی ابلیس منم
مُردنم ، بهتر از این زندگی ننگین است
من که عمریست خجالت زده ام پیشِ زنم
دوش در خوابِ خودم مرغک چاقی دیدم
با وقار آمده ، خوابیده به روی چمنم
مرغِ باغِ ملکوتی نه ، همان مرغِ یخی
کاش میشد که بگیرم بزنم بر بدنم
جستم از جا که بگیرم ، ولی افسوس پرید
متاسف شدم از شیوه ی برخاستنم
جنس چینی شده آن قدر فراوان اینجا
گاه گویم به تعجب ، نکند در پِکَنَم؟
مانده ام سخت عجب شیخ چه میخواهد باز
او که بُرده است همه ثروتِ خاکِ وطنم
گفت زیدی که چه طناز شدی "روح افزا"
متوجه شدم انگار که خاریده تنم
سریال خاتون قسمت6
تبلیغات فرهنگی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
ماهدخت محمدی
-
حسن رسولی
-
Parvin Mohamadi
نظر 14
امیر عاجلو 23 فروردین 1400 13:46
علی روح افزا 23 فروردین 1400 15:47
درود بر شما جناب عاجلو
پاینده باشید بزرگوار......
شهرام بذلی 23 فروردین 1400 14:17
درودها نثارتان جناب روح افزا
عرض احترام .
طنازانه و دغدغه مند سروده اید .
زیبا و دل نشین .
حقیقتا لذت بردم ..تمام
علی روح افزا 23 فروردین 1400 15:49
سلام جناب بذلی گرانقدر
شاعر بزرگوار ، از حضور و ابراز لطف حضرتعالی بینهایت ممنونم
پاینده باشید مهربان.....
منصور آفرید 23 فروردین 1400 15:45
درود فراوان برشما
بسیار زیبا تلخ و شیرین .لذت بخش بود
علی روح افزا 23 فروردین 1400 15:51
درود شاعر گرانقدر
جناب آفرید بزرگوار
از حضور سبزتان بینهایت سپاسگزارم
در پناه حق.......
علی مزینانی عسکری 23 فروردین 1400 16:00
گفت زیدی که چه طناز شدی "روح افزا"
متوجه شدم انگار که خاریده تنم
دم شما گرم استاد روح افزا
در قالب طنز به خوبی دردها ی امروز جامعه را بیان کردید
علی روح افزا 24 فروردین 1400 18:21
درود بر شما شاعر گرانقدر
جناب عسکری از حضور و ابراز لطف شما بینهایت سپاسگزارم
پاینده باشید بزرگوار
در پناه حق.......
کیوان هایلی 23 فروردین 1400 16:13
درودها بر شما جناب روح افزا بزرگوار
زیبا سرودید طنزی تلخ و واقعیت زمانه را
علی روح افزا 24 فروردین 1400 18:22
سلام بر شاعر گرانقدر
ممنون از حضور سبزتان
پاینده باشید مهربان........
علیرضا علیدادی شمس ابادی 24 فروردین 1400 08:51
سلام ودرودم بر تو ای دوست آزرده حالم منم در وصف خود بدتر است حالم زحالت ولی را میخواهم بگویم
برای همگان حرفم بروید که ما این خواسته را درطلبیدیم چرا که هیچ بر حق حتی خود نبیدیم
خداراشاکر باش بر مرغ یخی باز که گر پشت حال کنیم لذت وشرافتمان را به زنند با ساز و آواز
بیایید تا با همه چیزی که داریم تماما خود را به مسعولیت پذیری واگزینیم دگر ما اینچنین پندارمان شد
تمام سردم داران نباشد ذهن وفکری حتی به رویا یک کمی خرد بسازیم درکنار هم سرزمینی
پر عشق و سرافرازی واقتدار چوهمتایش در جهان هرگز نبینی
علی روح افزا 24 فروردین 1400 18:33
درود بر شما جناب شمس آبادی بزرگوار
ممنون از حضور و ابراز لطف شما
ما هم به وظیفه ی خود در حال عمل کردنیم ، و همه ی این حرفها بخاطر برگرداندن شرافت از دست رفته است
مسئولیت ما زبان مردم خود بودن است
و به مصلحت نسرودن ، مدیحه سرایی آن کس که در قدرت است کار چندان سختی نیست
حرف حق را در روزگار ناحق زدن وظیفه ی انسانهای آزاده است
آسوده دلان را ، غمِ شوریده سران نیست
در پناه حق.........
کاویان هایل مقدم 24 فروردین 1400 10:24
چه لذتبخش بود بذله گوئی و مطایبه زیبایتان از اوضاع روزگار و فشارهایی که بیش از هر چیز به دست خودمان در داخل قابل حل شدن است اگر تقوا سرلوحه همه مان باشد و مال مردم خوری را از خود دور کنیم.
ممنون از شعر سراسر دغدغه تان
در ضمن اینروزها خارش مسری است جناب روح افزا
علی روح افزا 24 فروردین 1400 18:36
درود بر جناب مقدم نازنین
از حضور و ابراز لطفتان بینهایت ممنونم
در ضمن با مسری بودن اون قضیه کاملا موافقم و از پیامتان کاملا مشهود است