سلام، حضرتِ طوفان، سلام، حضرتِ عشق
سرم فدای تو با احترام، حضرتِ عشق
منم، همین که ربودی ز کف قرارِ مرا
منم، همین که توام، تو، تمام، حضرتِ عشق
توئی که جان منی من، بدون شک و گمان
منم که مستِ توام تو، مُدام، حضرت عشق
خودت گواه بر اینی که دل سپردنَمَت
کلید خورده به یک ابتسام، حضرتِ عشق
تو را چه خط عبوری است و می روی به کجا
که کوچه پر شده از ازدحام، حضرتِ عشق
چه چیز غیر تو آیا، میان عالَمیان؟
زند به هر چه چموشی، لجام، حضرتِ عشق
از آن زمان که به دامت اسیر شد دل من
مگر نبوده اَمَت رامِ رام؟ حضرتِ عشق
بنازمت که نداری بدیل و در نظرم
پُر است هیبتت از احتشام، حضرت عشق
سرم به تن نپسندی؟ و یا نه جان به تنم؟
اشاره کن که تو خواهی، کدام؟ حضرتِ عشق
چگونه بی تو کنم زندگی؟ چرا که دمی
چگونه آوَرَد این دل دوام؟ حضرتِ عشق
مریدَمت به خداوند لحظه لحظه ی عمر
اگر چه هیچ نداری، مرام، حضرتِ عشق
بمانکه بی تو فقط آه در بساط من است
نخواه آهِ مرا مُستدام، حضرتِ عشق
منی که از پی ات ای جان همیشه در بدرم
اسیرَمت به خدا، والسّلام، حضرتِ عشق
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 28
امیر عاجلو 07 تیر 1399 12:07
.مانا باشید و شاعر
ابراهیم حاج محمدی 07 تیر 1399 16:35
درود
و سلام
و سپاس
فراوان
حضرت
دوست
و
زنده
باشید
و شاداب
و کامیاب
و پیروز
آمین
بهنام حیدری فخر 07 تیر 1399 12:11
درود بر شما استاد گرانقدر
مثل همیشه بسیار زیبا و دلنشین سرودید
ابراهیم حاج محمدی 07 تیر 1399 16:35
درود
و سلام
و سپاس
فراوان
حضرت
دوست
و
زنده
باشید
و شاداب
و کامیاب
و پیروز
آمین
مسعود مدهوش 07 تیر 1399 12:19
درود بر استاد قمر عزیز
غزلی عرفانی و فنی مثل همیشه
از آن زمان که به دامت اسیر شد دل من...
ابراهیم حاج محمدی 07 تیر 1399 16:35
درود
و سلام
و سپاس
فراوان
حضرت
دوست
و
زنده
باشید
و شاداب
و کامیاب
و پیروز
آمین
مرضیه نورالوندی 07 تیر 1399 13:48
سلام و درود بزرگوار، بسیار عالی
ابراهیم حاج محمدی 07 تیر 1399 16:37
درود
و سلام
و سپاس
فراوان
سرکارِ
عالی را
و
زنده
باشید
و شاداب
و کامیاب
و پیروز
آمین
محبوبه دهقان 07 تیر 1399 14:39
درود بر شما استاد
مثل همیشه زیبا و خواندنی
ابراهیم حاج محمدی 07 تیر 1399 16:37
درود
و سلام
و سپاس
فراوان
سرکارِ
عالی را
و
زنده
باشید
و شاداب
و کامیاب
و پیروز
آمین
علی معصومی 07 تیر 1399 16:03
درود ها بر شما
جناب حاج محمدی نازنین
◇◇◇
بسیار ارزشمند است
این غزل ناب
◇◇◇
به همان اندازه که مطلع غزل در جذب
مخاطب تاثیر گذار است
ابیات پایانی در تاثیر گذاری آن مهم است
که این اثر آنها را داراست.
◇◇◇
و اما
در بیت دوازدهم نقدی معنوی دارم
و آن اینست که، اگر عشق نبود، آهی در میان نبود
و آه برخاسته از نهاد، با عشق میسّر است
لذا
پیشنهاد مصرع اول بیت دوازدهمین را بصورت ذیل دارم:
بمان که بی تو "دگر" آه در" بساطم " نیست
قسم به آه دلم مستدام حضرت عشق
و خدا نگهدارتان باد
ابراهیم حاج محمدی 07 تیر 1399 16:32
دوست عزیز
آه محصول فراق معشوق است نه وصال. پس همان {{ بمان که بی تو فقط آه در بساط من است}} صحیح و بهتر است
علی معصومی 07 تیر 1399 18:51
درود دوباره
حضرت دوست
◇◇◇◇
عاشق و معشوق، وصال و فراق، هر دو زائیده عشق اند.
اگر عشق نبود، نه وصالی بود و نه فراقی که بخاطر آنها آه و نوایی باشد.
البته، جنابعالی مخیّر هستید اما دلیل شما، برای اینجانب، منطق معنایی کافی ندارد.
والامر الیکم
ابراهیم حاج محمدی 07 تیر 1399 23:02
دوست عزیز در این اثر به قاعده ی عرفانی {{ اتّحادِ عشق و عاشق و معشوق }} نظر داشته و عشق را با توجه به همین اصل عرفانی بمنزله ی معشوق و در نتیجه مخاطب خود قرار داده ام .
علی معصومی 09 تیر 1399 12:52
و درودی مکرر
این فرمایش جنابعالی صحیح است اما
با توجه به این نوشتار و کامنت قبلی حضرتعالی و اینکه شما مدرس فلسفه نیز هستید
این بحث برایم ارزنده و شیرین است.
مشخص است که در کامنت قبلی، دلیل تاکید بر وجود" آه" فراق قید شده است
پس اتحاد "عشق و عاشق و معشوقی" در کار نبوده زیرا فراق
دلالت بر عدم وصال دارد و عدم وصال دلالت بر عدم وحدت.
ین در حالی است که وحدت کامل عاشق و معشوق زمانی است که عاشق را هیچ
چیزی جز معشوق در بساط نباشد حتی "آه"
من از درمان و درو و وصل و هجران
پسندم آنچه را جانان پسندد
!بابا طاهر عریان"
ابراهیم حاج محمدی 09 تیر 1399 21:40
درود مجدد/ مصرع مورد بحث اگر چه مرکب از دو جمله الف: خواهش ب: خبر. اما اگر دقت کنید خبر آن قابل تحلیل به جمله ای شرطیه است.
یعنی با فرض و یا شرط نبودن تو، جز آه در بساطم نیست . و استحضار دارید که فرض محال محال نیست. از این گذشته طبق قاعده و اصل فلسفیِ(( اثبات شیئ نفی ما عدا نمی کند))
اتحاد عشق و عاشق و معشوق منافاتی با وجود آه و بل هر چیزی دیگر ندارد
ابراهیم حاج محمدی 07 تیر 1399 16:35
درود
و سلام
و سپاس
فراوان
حضرت
دوست
و
زنده
باشید
و شاداب
و کامیاب
و پیروز
آمین
علی معصومی 07 تیر 1399 16:10
منم همین که ربودی ز کف قرارم را
ابراهیم حاج محمدی 07 تیر 1399 16:36
درود
و سلام
و سپاس
فراوان
حضرت
دوست
و
زنده
باشید
و شاداب
و کامیاب
و پیروز
آمین
ابراهیم حاج محمدی 07 تیر 1399 23:05
درود چون نمی خواسته ام از اختیارات استفاده کنم گفته ام:[[منم همین که ربودی ز کف قرار مرا]]
کرم عرب عامری 07 تیر 1399 21:31
درودها عزیز درودها
ابراهیم حاج محمدی 07 تیر 1399 22:26
درود
و سلام
و سپاس
فراوان
حضرت
دوست
و
زنده
باشید
و شاداب
و کامیاب
و پیروز
آمین
منصور آفرید 07 تیر 1399 21:35
درود بر شما استاد واقعا زیبا .قلمتان تواناست
در پناه خدا باشید
ابراهیم حاج محمدی 07 تیر 1399 22:26
درود
و سلام
و سپاس
فراوان
حضرت
دوست
و
زنده
باشید
و شاداب
و کامیاب
و پیروز
آمین
طارق خراسانی 07 تیر 1399 22:49
سلام و درود
عالی ست
باید این اتر و دیگر آثار حضرتعالی را بسیار خواند تا بهتر بسراییم
در پناه خدا
ابراهیم حاج محمدی 07 تیر 1399 22:58
درود
و سلام
و سپاس
فراوان
حضرت
دوست
و
زنده
باشید
و شاداب
و کامیاب
و پیروز
آمین
دکتر کیوان محب خسروی 08 تیر 1399 01:29
سلام
چقدر کار زیبا و اصولی و درست
لذت بردم
ابراهیم حاج محمدی 08 تیر 1399 02:55
درود
و سلام
و سپاس
فراوان
حضرت
دوست
و
زنده
باشید
و شاداب
و کامیاب
و پیروز
آمین