سر تا به پا اشتهایم، دارم فقط اشتها گُل
زیرا ندیدم به عمرم، ورزیده باشد ریا گُل
عالًم وَ آدم مشامش، آکنده از عِطر ناب است
از آن زمانی که دیدم، شد با نسیم آشنا گُل
وقتی که در چشمِ مردُم، گلشن پر است از تبسُّم
شکّی ندارم که کرده ست، آئینه را اعتنا گُل
دیری بر این اعتقادم، پیوسته هر جا از آدم
دل می رباید دمادم، از بس که دارد حیا گل
باید بیامیزد انسان شوریدگی را به جانش
وقتی که بی اجر و منّت، بخشد به جان ها صفا گل
باور کن ایمان بیاور، از باختر تا به خاور
بالکًل زمین را ، زمان را ، آورده در از عزا گل
بلبل کجا نغمه خوان است؟ آنجا که در بوستان است
چون می کند بی محابا، غوغا و محشر به پا گل
ای خوش به حالش هر آن کس، کاکل به گل ها بیاراست
ای خوش بحالش هر آن کو، عمری به سر برده با گل
سُبحَان مَن لَیسَ مِثلُه فِی الاَرضِ، لا فِی السَّماءِ
سُبحَانَ از بس که دارد، از خود ستودن اِبا، گل
آنی نکردی تامّل، از فرط ناقدر دانی
می سازَدَت وه چه عالی از قیدِ غم ها رها گل
از بی خیالی نکردی لختی تامُّل دل ای دل
پی برده ای با چه رمزی، لب می کند غنچه وا، گل؟
خوش بزمی اش را بنازی باید که با دل نوازی
کی کرده آیا مگر کی؟ کس را به غم مبتلا، گل؟
قَد قَامَتِ العِشق اِلَهَا، آتَیتُکَ بِالتَّوَکُّل
خوش می کند با دلم ناب، آئینگی بر ملا گُل
آمینَ یاربِّ آمین، جز این نباید بر آید
از تو فقط استجابت، از ما فقط 《هَب لَنَا》، گل
یا رب چه می شد دمادم، هر صبح و شب ز آسمانها
باران رحمت ببارد، تا بشکفد هر کجا گُل
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نقد 8
علی معصومی 07 امرداد 1399 20:00
درود و عرض ارادت
جناب حاج محمدی نازنین
عجب عطر و بوی دارد این غزل
احسنت
◇◇◇◇
این غزل هر اندازه که به پیش می رود زیباتر و لطیف تر می شود
انگار شاعر تحت تاثیر شمیم گل مست و مست تر می شود
و به زیبایی ابیات افزون می گردد.
واقعا کیفور شدیم
☆☆☆☆☆☆
در بیت دوم نقدی دارم و آن اینکه:
عالم و آدم مشامش....
اول اینکه مضاف " مشام اش " بخوبی مشخص نیست که به مصاف الیه آدم مربوط است یا عالم؟
یا هردو.
و دوم اینکه اگر به هر دو مرتبط باشد، باید مشام به هردو نسبت داده شود مثلا "مشامشان" باشد
و اگر غرض از عالم و آدم کل هستی است
بهتر است کمی مرور شود
مثلا: عالم سراسر مشامش...
یا
آدم به عالم مشامش...
و....
زیرا سراسر عالم شامل آدم نیز میشود.
و
ارادت
ابراهیم حاج محمدی 07 امرداد 1399 22:54
حضرت دوست جناب معصومی عزیز
سلام و درود بر شما
اولا:
اگر بدانید که کمین چقدر دوست دارم اینگونه نقد ها را، ذیل هر یک از آثارم نقد می نویسید . بسیار سپاسگزارم از اینکه نظری به دقت در این سروده انداخته و به نقد آن پرداخته اید.
ثانیا:
دوست عزیزم
به قول حضرت سعدی:
《نه این بدعت من آوردم بعالم》 و به قول معروف:
لَیسَ هَذَا اوّلُ قَارُورَةِِ کُسِرَت فِى الاِسلام.
دلیل این مطلب هم شواهد مثال های فراوانی است از جمله:
این هژده هزار عالم و آدم
نابوده بهای یک بهای تو
سنایی
این همه عالم و آدم که ز معنی عشق است
گر به عاشق نهد این نام ، تکلف باشد
عرفی شیرازی
اگر او در جهان یک دم نباشد
حقیقت عالم و آدم نباشد
عطار
چندین هزار عالم و آدم که هست نیست
جز موجه ای ز بحر عدیم المثال تو
فیض کاشانی
ثالثا: این مورد و امثال آن از قبیل عطف جمله به جمله است نه کلمه به کلمه که در قرآن کریم هم نمونه آن را داربم:
وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ
ملاحظه می فرمائید که خداوند نمی فرماید:《 اُسکُنا انت و زوجک》
و در تداول عامه در زبان فارسی هم استحضار دارید که مثلا می گویند: 《 اگر فلانی خبر دار شود، عالم و آدم خبر دار می شود》
رابعا:
دوست عزیز و ارجمندم در عطف جمله به جمله غالبا حذف به قرینه ی معنوی هم صورت می پذیرد. و مصرع مورد بحث در این چنین وضعیتی است. عالم مشامش آکنده از عطر ناب است و آدم(( نیز مشامش آکنده از عطر ناب است ))
علی معصومی 08 امرداد 1399 03:16
ابراهیم حاج محمدی 08 امرداد 1399 12:28
درود
و سلام
و سپاس
فراوان
حضرت
دوست
و
زنده
باشید
و شاداب
و کامیاب
و پیروز
آمین
معین حجت 08 امرداد 1399 09:39
سلام و عرض ادب خدمت استاد بزرگوار و فرهیخته جناب حاج محمدی ...
دستمریزاد بسیار دلنشین ، درود بر شما
غزلی فاخردر بحر ریتمیک و موزیکالِ (رجز مثمن سالم ) ...
نقد حکیمانه ی استاد معصومی در ذیل سروده شما بسیار آموزنده بود و حقیر را بر آن داشت تا دقت بیشتری در این سروده ی فاخر نمایم ...
لیکن با پاسخ سنجیده شما (استاد حاج محمدی) ، قانع گردیدم و البته سپاس از دوست مشترکمان جناب معصومی که چنین موضوع قابل تاملی را مطرح نمودند ...
بله استاد اگر سایر دوستان نیز از انتقاد نمی هراسیدند و حتی از اساتیدی همچون شما ، جناب معصومی ، استاد طباطبایی و استاد طارق خراسانی ، میخواستند سروده شان را مورد بررسی و انتقاد قرار دهند قطعا در پیشرفت کارشان مثمر ثمر واقع میشد
حقیر که همیشه شدیدا مشتاق نظرات و انتقادات سنجیده شما و سایر دوستم بوده و هستم ...
ابراهیم حاج محمدی 08 امرداد 1399 12:30
درود بر حضرت دوست و فرهیخته شاعر همولایتی ام جناب معین عزیز
درود
و سلام
و سپاس
فراوان
حضرت
دوست
و
زنده
باشید
و شاداب
و کامیاب
و پیروز
آمین
شهرام بذلی 07 امرداد 1399 22:01
سلام ..وقتی به درک و معنای هر واژه ای میتوان
عمیقا پی برد .پس سهل ترین کار نگارش و آفرینش یک
اثر ناب میباشد ..
انتخاب درست واژه ها
استخدام و انتصاب عاشقانه ی کلمات
مشخص شدن هدف
و عشق بازی با غزل از نکات مثبت این اثر زیبا می باشد
ابراهیم حاج محمدی 08 امرداد 1399 01:08
درود
و سلام
و سپاس
فراوان
حضرت
دوست
و
زنده
باشید
و شاداب
و کامیاب
و پیروز
آمین