بالیده تا تلاطم دریا از آب ها
غم در دلم جوانه زند با عذاب ها
در سینه می تپد دل خونم چه سود هست
خرّم اگر که دامن صحرا از آب ها
ابلیس ای لعین خدا دور شو ز ما
کم دیده ایم از تو مگر ما عذاب ها ؟
سبز است اگر صحیفه ی دریا گمان کنم
گیرا شده ست موج تمنّا از آب ها
یا رب بگو که سیل فنائی شود روان
تا از گلیم ما بکشد پا عذاب ها
شقّ القمر نه کم زند از ما سر ای خدا
روغن گرفته ایم کم آیا از آب ها ؟
یوسف چه بی خیال کشد حبس وین شگفت
خوش کرده جا به جان زلیخا عذاب ها
هرگز به بوی تحفه ی کنعان نمی رسد
چشمانش گلسِتان نشود تا از آب ها
ای دل بترس از سکرات الممات هان
زان لحظه هست چون که مهیّّا عذاب ها
گردیده آب اگر که ز عشقت بگیر پس
یوسف، سراغ روی زلیخا از آب ها
مختار نفس خویش اگر هستم ای خدا
مَا قُبحُ مَا فَعَلتُ بِها ؟ مَا عَذَابُها ؟
آری مرا بُوَد به یقین اعتقاد ، هست
هر نعمتی که هست به دنیا از آب ها
بی روی یار از سر ما بر نداشته ست
دست از میان عالم رؤیا عذاب ها
تفتیده از شرار عطش قلب هر کویر
سرشار شد قریحه ی دریا از آب ها
از فرط تشنگی نبود شک که هر گَوَن
احساس می کند چو عزب ها عذاب ها
آوند های ساقه ی گل می کند بسی
گلخنده های غنچه شکوفا از آب ها
از روز اوّلی که خودم را شناختم
در دل همیشه می زده در جا عذاب ها
مانند کوه های جهان پایدار ماند
هر درّه ای که یافته ژرفا از آب ها
مجنون نبوده ایم ولی دیده ایم از
سوز وگداز دوری لیلا عذاب ها
بی آن که پایشان بشود تر گذشته اند
حوّاریون حضرت عیسی از آب ها
انصاف و عدل چرخ فلک را ببین که هیچ
با ما نکرده اند مدارا عذاب ها
تعداد آرا : 6 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 23
امیر عاجلو 15 اردیبهشت 1399 19:15
ابراهیم حاج محمدی 15 اردیبهشت 1399 20:56
درودتان
محمد مولوی 15 اردیبهشت 1399 19:32
درودها
ابراهیم حاج محمدی 15 اردیبهشت 1399 20:57
سپاس فراوان
معین حجت 15 اردیبهشت 1399 19:50
استاد حاج محمدی نه فقط سروده ای فاخر خواندم و لذت بردم بلکه بسیار هم درتکرار خوانش آن درسها آموختم ، سپاسگزارم از اشتراک چنین شعر ارزشمندی
ابراهیم حاج محمدی 15 اردیبهشت 1399 20:58
زنده باشید
مسعود مدهوش 15 اردیبهشت 1399 20:05
درود بر استاد ارجمند و زیبا نگار
غزلی زیبا و آموختنی خواندم و حظ کردم،دستمریزاد
ابراهیم حاج محمدی 15 اردیبهشت 1399 20:58
تسکر
علی معصومی 15 اردیبهشت 1399 20:37
درودها و عرض ارادت
جناب حاج محمدی نازنین
نغمه های بی امان
و
فصل باران همره ات
◇◇◇◇◇
سایه سار مهر حق یارت باد.....
○○○○
کوثر گرفته جای فدک را ولی چه شد
مهریه ای که داده به زهرا از آب ها
وقتی درید تیر سه شعبه گلوی گل
تکثیر شد به صحنه هیجا عذاب ها
ابراهیم حاج محمدی 15 اردیبهشت 1399 20:59
د ود و سپاس و مرحباذحضرت دوست
طارق خراسانی 15 اردیبهشت 1399 21:21
سلام و درود
اثر زیبایی ست و بسیار استاداته
برای اولین بار است غزلی را می بینم که یک در میان ردیف تغییر می کند.
سوال :
آیا این از ابداعات حضرتعالی ست یا مسبوق به سابقه است؟
در پناه خدا
ابراهیم حاج محمدی 15 اردیبهشت 1399 21:24
درود و سلام.
گمان نمی کنم مسبوق به سابقه باشد . یا لا اقل من ندیده ام. حضور گرانقدرتان را سپاس
سیدمحمد طباطبایی 16 اردیبهشت 1399 01:55
درودتان حضرت دوست
استاد طارق عزیزم
در حدی که حافظه مبتلا به آلزایمر کمترین یاری می کند حضرت مولانا در ردیف و قافیه
هنجار شکنی هایی داشته اند و جناس در ردیف و جابجایی قافیه و ردیف در آثار حضرتشان
وجود دارد ،
ولی این غزل جناب حاج محمد بسیار بدیع بود
ابراهیم حاج محمدی 16 اردیبهشت 1399 04:15
سلام و درود فراوان بر حضرت دوست جناب طباطبائی عزیز . ممنون و سپاسگزارم حضور ارجمند و نظر لطفتان را
سعید اعظامی 15 اردیبهشت 1399 23:52
درود بر استاد عزیز..مهربان ذهنتان رو به خداست
ابراهیم حاج محمدی 16 اردیبهشت 1399 00:24
سپاسگزارم دوست عزیز
سیدمحمد طباطبایی 16 اردیبهشت 1399 01:15
درودتان حضرت دوست
غزلی زیبا خواندم ، جناس ردیف غزلتان بسیار بدیع بود ، سرشار از آرایه ها و صنایع ادبی ، از تلمیحات
جای جای غزلتان لذت بردم ، و بیت ملمع غزلتان بسیار فاخر بود دستمریزاد
برقرار و سبز و مانا باشید
ابراهیم حاج محمدی 16 اردیبهشت 1399 04:16
سلام ودرود بر حضرت دوست
ایمان اسماعیلی 16 اردیبهشت 1399 01:53
سلام و عرض ارادت همیشگی محضر استاد عزیز و بزرگوارم
بسیار بسیار دلنشین و دلچسب و لذت بخش و آموزنده و......
هزاران بار درود بی کران
زنده باشید به مهر بزرگوارم
سایتون مستدام برسر اهل قلم
ارادتمندم یاعلی مدد
ابراهیم حاج محمدی 16 اردیبهشت 1399 04:16
درود بر شما دوست عزبز
عباس ذوالفقاری 16 اردیبهشت 1399 19:54
سلام ...خوب و زیبا سروده اید....افرین
مرتضی دولت ابادی 18 اردیبهشت 1399 18:18
سلام. یکی از ملاک های مهمی که شاعر را از ناظم جدا می کند خلق ابتکار و ابداع از این
دست است. چنان که حضرت عالی خوب می دانید گاهی ممکن است توجه صرف به ساختار
فیزیکی شعر ما را از سایر ملزومات ادبی دور کند. به عبارت روشن تر شعر ساختنی می شود
حال آنکه شعر آفرینی است. البته شما در آفرینش سربلند بیرون آمده اید. کامروا باشید
مرتضی دولت ابادی 18 اردیبهشت 1399 18:19
افریدنی