1
آویخته چشمم را، بر دَر که تو بگشایی
این زلفِ پریشان را، ای عشق بیارایی
صد لشگر غم هریک، دارند چه غوغایی!
ای پادشه خوبان، داد از غم تنهائی
دل بی تو به جان آمد، وقت است که بازآئی
2
چشمِ دلِ عشاقت، در خواب نمی ماند
با گرمی دستانت، بی تاب نمی ماند
دل خسته ی دوران را، دریاب، نمی ماند
دائم گل این بستان، شاداب نمی ماند
دریاب ضعیفان را، در وقت توانائی
3
در دل گرهی افتاد، تا زیر و بمی کردم
از غصه این دوری، قصد حرمی کردم
از یار تقاضای، لطف و کرمی کردم
دیشب گله ی زلفش، با باد همی کردم
گفتا غلطی بگذر، زین فکرت سودائی
4
دیوار و در و کوچه، بی زلزله می رقصند
بس بادی و طوفانی، بی هلهله می رقصند
ذرّات به عشق تو، باحوصله می رقصند
صد باد صبا اینجا، با سلسله می رقصند
این است حریف ای دل، تا باد نپیمائی
5
رخساره ی زردِ من، انگشت نشانم کرد
بودم چه بهارانی!!، هجر تو خزانم کرد
کاین بی خبری از تو، خیلی نگرانم کرد
مشـتاقی و مهجوری…، دور از تو چنانم کرد
کز دسـت بخـواهد شد، پایاب شکیبائی
6
او رفت و چنان بنشست، بر سینه غبار غم
هر لحظه مرا بی او، درد است و غم و ماتم
پنهان شده ای، هر دَم، در مجلس رندان هم
یارب به که شاید گفت، این نکته که درعالم
رخساره به کس ننمود، آن شاهد هرجائی
7
تیرت به خطا مفکن، در بیشه پلنگی نیست
سنجاقک عاشق را، با کس سرِ جنگی نیست
برخیز و بیا دیگر، فرصت به درنگی نیست
ساقی چمن گل را، بی روی تو رنگی نیست
شمشاد خرامان کن، تا باغ بیارائی
8
عمری ست که می سوزم، درشعله ی بدنامی
از چشمِ گل آئینم، زیبای گل اندامی
تقدیر مرا رو کن، با زهره و بهرامی
ای درد تو اَم درمان، در بستر ناکامی
وی یاد تو اَم مونس، در گوشه ی تنهائی
9
از سوی ملائک هم، ما لایقِ تکریمیم
هر چند به روز و شب، دلخسته ی تحریمیم
ما گرچه درین دنیا، قربانی تقسـیمیم
در دایره ی قسمت، ما نقطه ی تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی، حکم آنچه تو فرمائی
10
با بودن مهرِ تو، ای دوست گزندی نیست
بردست و دل عاشق، زنجیری و بندی نیست
بر منبر این مسجد، جز عشق تو پندی نیست
فکر خود و رای خود، در عالم رَندی نیست
کفرست درین مذهب، خودبینی و خودرایی
11
دنبال تو ای ساقی بس در بدرم می ده
از خاک کویرستان، خود تشنه ترم می ده
دیدی که خمارم پس ای با خبرم می ده
زین دایره ی مینا، خونین جگرم، می دِه
تا حل کنم این مشکل، در ساغر مینائی
12
فالی زدم و دیدم، کوی خوشِ وصل آمد
بر بوسـه ی چوگانی، گوی خوشِ وصل آمد
بَر گونه ز چشمانم، جوی خوشِ وصل آمد
حافظ شب هجران شد، بوی خوشِ وصل آمد
شادیت مبارک باد، ای عاشق شیدائی
مخمس با تضمین از غزل زیبای حضرت حافظ
طارق خراسانی
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 23
امیر عاجلو 08 خرداد 1399 09:48
.مانا باشید و شاعر
طارق خراسانی 08 خرداد 1399 17:02
سلام و درود
سپاس از حضور پر مهرتان
در پناه خدا
مسعود مدهوش 08 خرداد 1399 09:57
درود بر استاد گرانقدر
بسیار زیبا
طارق خراسانی 08 خرداد 1399 17:03
سلام بر عزیز جانم
سپاس از مهر حضورتان
در پناه خدا
ولی اله بایبوردی 08 خرداد 1399 10:02
خودبینی و خود رایی حقیقتی است کفر آمیز
سلام و درودها
استاد خراسانی مهر نگار
مخمس زسیا و دلنشینی...
دستمریزاد
طارق خراسانی 08 خرداد 1399 17:04
درود بر دوست گرامی ام
سپاس از حضور آن گرانمهر
در پناه خدا
محمد رضا درویش زاده 08 خرداد 1399 11:32
هزاران درود استاد نازنین
طارق خراسانی 08 خرداد 1399 17:05
سلام بر درویش مهربانم
سپاس از مهر حضورآن عزیز
در پناه خدا
علی معصومی 08 خرداد 1399 11:38
درود ها بر شما
حضرت دوست
ای پادشه خوبان، داد از غم تنهایی
◇◇◇◇
طارق خراسانی 08 خرداد 1399 17:07
سلام و درود بر استاد معصومی عزیز
سپاس از مهر حضورتان
خدا کند که بیاید
در پناه خدا
کرم عرب عامری 08 خرداد 1399 12:09
درودها استاد درودها
طارق خراسانی 08 خرداد 1399 17:08
سلام و درود به دوست شاعرم
سپاس از حضور آن گرانمهر
در پناه خدا
خسرو فیضی 08 خرداد 1399 14:11
. درودها نثارتان باد
. استاد عالی مقام کلک هنرمندتان شاهکاری را خلق نموده است
. خدا کند نظرات بنده درج شود . . . . بر قرار باشید
. به مهر و عشق
.
طارق خراسانی 09 خرداد 1399 04:51
سلام بر عزیز جانم
چرا نظر آن گهرمرد درج نشود؟
اگر خطایی از حقیر سر زده باشد قطعا سهوی بوده است.
سپاس از مهر حضورتان
در پناه خدا
غلامعلی همایونی_شمیم 08 خرداد 1399 15:19
درود استاد خراسانی عزیز
خدا قوت و دستمریزاد
زنده باشید
عزت زیاد
⚘⚘⚘
طارق خراسانی 08 خرداد 1399 17:09
سلام و درود بر شاعر گرامی و عزیز
سپاس گرانمهر
در پناه خدا
معین حجت 08 خرداد 1399 17:44
درود بر شما جناب طارق خراسانی
طارق خراسانی 08 خرداد 1399 18:14
سلام و درود بر حضرت حجت
سپاس از حضور بهاری تان
در پناه خدا
محمد مولوی 08 خرداد 1399 18:15
با بودن مهرِ تو، ای دوست گزندی نیست
بردست و دل عاشق، زنجیری و بندی نیست
بر منبر این مسجد، جز عشق تو پندی نیست
فکر خود و رای خود، در عالم رَندی نیست
کفرست درین مذهب، خودبینی و خودرایی
درود استاد بزرگوار
طارق خراسانی 08 خرداد 1399 18:39
سلام و درود بر حضرت مولوی عزیز
سپاس از مهر حضورتان
در پناه خدا
عباس ذوالفقاری 09 خرداد 1399 15:39
سلام...افرین خیلی زیبا
یاسر رشیدپور 10 خرداد 1399 03:10
بسیار عالی بود استاد گرانقدر
درود فراوان نثارتان
قلمتان همواره نویسا
پاینده باشید
مینا یارعلی زاده 10 خرداد 1399 16:20
درودتان استاد گرامی