رفتی و در خودم فرو رفتم
روی قلبم خراش تاول ها
مثل یک شاخه ی شکسته شده
در سکوت سقوط جنگل ها
بعد تو غم نشسته روی دلم
غم یک عالم انتظاری خشک
غم یک کهکشان شهاب آلود
غم باران غم بهاری خشک
حسرت بی تو در دلم روئید
آسمان بی تو با دلم قهر است
بدترین درد اینکه می بینی
دشمن من تمام این شهر است
چه کنم هیچ کس نمی فهمد
غم و اندوه بی تو بودن را
بد تر از آن همین که می فهمی
زخم های دل سرودن را
چشم بر راه مانده ام اینجا
که تو از راه رفته برگردی
دست غربت به شانه ام بکشی
حس کنی انجماد و نامردی
آی مردم ... نمی شود طی کرد
جاده ای که همیشه بن بست است
دختری که درون تنهایی
از نگاه حسود غم خسته است
باید امشب تخیلی بکنی
جاده های سکوت شالیزار
کوه هایی که طعم غم دارند
طعم دستان مادرم انگار
نسبتم می رسد به اورانوس
توی منظومه ای که غمناک است
توی یک آسمان پر از اندوه
که هوایش همیشه نمناک است
سر فرو می برم گریبان را
مثل شبهای بغض آلودم
مثل روزی که ساده می رفتی
من پر از شوق دیدنت بودم
کاش می آمدی و می دیدی
جای تو در تن دلم خالی است
بعد تو زندگی پر از درد است
زندگی قهرمان پوشالی است
بعد تو زندگی سرابم شد
عشق تصویر توی قابم شد
غم مرا در تنش بغل کرده
زندگی بعد تو خرابم شد
پرستش مددی
۱۳۹۵.۰۵.۰۳
تعداد آرا : 6 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 10
محمد جوکار 11 امرداد 1395 22:46
" نسبتم می رسد به اورانوس "
یا که شاید درون اقیانوس
دفتر شعر من ورق میخورد
شبی تنها بدون یک فانوس
من همان غرور له شده ام
التهابی که بر لبم جاری ست
من همان کبوتر تشنه
حسم از جنس نابهنجاری ست
درودها و آفرین ها مهربانو مددی عزیز
خرسندم که اولینم در خوانش چهارپاره ای بسیار زیبا از احساس و اندیشه ی نابتان
پرستش مددی 12 امرداد 1395 19:30
درود بر استاد بزرگوارم جناب جوکار
بداهه های زیبایتان در استقبال از اشعارم ، مایه ی مباهات و ستودنی ست
سپاسگزارم از حضور ارزشمندتان
طارق خراسانی 12 امرداد 1395 15:26
سلام خانم مددی
بگذارید ابتدا به ساکن به شما بگوبم آفرین بخاطر این همه استعداد و غوغاگری های تان
وقتی به این اشعار فاخر و زیبا مواجه می شوم غمی به اندازه همان سیاره اورانوس وجودم را فرا می گیرد .
غمم از این است که چرا فقط ما گروهی اندک در اینجا باید بیاییم و چنین اشعار زیبایی را بخوانیم؟
چرا مردم ایران از این اشعار باید بی بهره باشند؟
چرا مسئولین فرهنگی ما اینقدر در خواب خرگوشی فرو رفته اند؟
شما صدا و سیما را رصد کنید از صبح تا شب یک شعر که به دل انسان بنشیند پخش نمی کند.
خانم مددی عزیز از برخی آثار شما شگفت زده میشوم .
در این چهار پاره ی زیبا تاول و جنگل با هنرنمایی شما قافیه می شوند تاول کجا و جنگل کجا!! اما ذهن قدرتمند شاعر ما می آیدو شاهکاری را رقم می زند:
رفتی و در خودم فرو رفتم
روی قلبم خراش تاول ها
مثل یک شاخه ی شکسته شده
در سکوت سقوط جنگل ها
اگر این شاهکار نیست پس چه اثری را می توان شاهکار نامید؟
کاش می آمدی و می دیدی
جای تو در تن دلم خالی است
بعد تو زندگی پر از درد است
زندگی قهرمان پوشالی است
کدامیک از شاعران پیشین چنین سروده اند؟
بعد تو زندگی سرابم شد
عشق تصویر توی قابم شد
غم مرا در تنش بغل کرده
زندگی بعد تو خرابم شد
دروووووووووووووووووود بر پرستش مددی
در پناه خداوند سبحان سلامت و شاد زندگی کنید.
پرستش مددی 12 امرداد 1395 19:33
درودتان باد استاد گرامی جناب خراسانی
سپاسگزارم از تشویق های مکررتان
و خوشحالم که اشعارم را می پسندید
پاینده باشید
رضا شیخ فلاح لنگرودی 12 امرداد 1395 19:06
سلام و عرض ادب
احسنت بر شما
جان کلام را استاد طارق عزیزم فرمودند ....
پرستش مددی 12 امرداد 1395 19:35
درودتان باد جناب فلاح لنگرودی
قدم رنجه فرمودید
سپاسگزارم از مهرتان
علیرضا خسروی 13 امرداد 1395 15:21
درودها بانوی ارجمند
پرستش مددی 21 امرداد 1395 13:56
درود ...ممنونم دوست گرامی
سلیمان حسنی 14 امرداد 1395 00:09
سلام سرکارخانوم:عالی است.پیروز وسلامت باشید
پرستش مددی 21 امرداد 1395 13:55
درود ..سپاسگزارم