ای که چشمانت نگین حلقه ی عشاق بود
دستهای نازنینت، بهترین میثاق بود
مرغ قلب من به شوقت،عاشقانه میتپید
پرترانه، باغ آغوش تو را مشتاق بود
رفتی و کز کرده ام در کنج غم
شانه ی گلپوش تو آرامش قشلاق بود
در زمستان ،زخمی از دردی عمیق
دست طوفان جدایی ضربه ی شلاق بود
کاش می دانست قلبت ، تار و پودم پر ز توست
شاهد آه و غمم، اشعار این اوراق بود
خواستم خالی شوم از یادگاریهای تو
وای از مهرت که بر رویای من سنجاق بود
زلف یلدای مرا با تار شعر آمیختی
وه که انگشتان تو، بافنده ای خلاق بود
صبح امّیدم گرفتارست در دستان شب
چشمهای مهربانت، قاصد اشراق بود
در کنار تو بهاران، دیدنیست
ای که الطاف نگاهت،شهره ی آفاق بود
مهناز نصیرپور
تضمین غزل حضرت حافظ
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 5
حسین حاجی آقا 14 اسفند 1396 04:06
ما شا ا....حضور ذهن شاعران نسل جدید باور نکردنی شده
مهناز نصیرپور 21 اسفند 1396 12:22
درود بر شما و سپاس از حضور سبزتون
مهدی صادقی مود 20 اسفند 1396 20:23
سلام سرکار خانم نصیرپور عزیز
خیلی قشنگ بود
احسنت و آفرین
خواستم خالی شوم از یادگاریهای تو
وای از مهرت که بر رویای من سنجاق بود
مهناز نصیرپور 21 اسفند 1396 12:23
درود استاد
سپاس از نگاه پرمهرتون
شاگردتونم
حمید(کوروش) رفیعی راد 27 اسفند 1396 11:42
درود بانو نصیرپور
زیبا بود....گمان کنم در سه مصرع یک "فاعلاتن" جا افتاده
رفتی و کز کرده ام در کنج غم
در کنار تو بهاران، دیدنیست
در زمستان ،زخمی از دردی عمیق