گرچه تیرش سینه ام رامی شکافد چون کنم
چاره ای نَبوَد بـجز این سینه را عریان کنم
چاره ای نَبـوَد کـه بگریزم از نزد خـدا
چاره نَبوَدجزکه چشمم را برش گریان کنم
٭٭٭
تا رنج دست دلبـر بر من فـزونتر آمـد
نیروی آفرینـش بـر من عیانتـر آمـد
کوشش به کار دنیا هـرگه فزون نـمودم
فسق و فجور دنیـا بر من گرانتـر آمـد
٭٭٭
برهمه اوضاع عالم جزخدا ،یک شاه نیست
فَر شاهی دست حق باشد کسی آگاه نیست
آن همه اوضاع عالم گردشش درراه کیست
جملگی درراه حق هستند یکی بیراه نیست
٭٭٭
آدم نادان که خود برسوی حق در راه نیست
از سرنادان خود فکرش مگر کوتاه نیست
راه حق را می شناسد هر کسی آگاه شد
هرکه نشناسد خودش برراه حق آگاه نیست
٭٭٭
آدم اگـر به علم خـدا ، پی بـبرده است
آن اهل معرفت بُوَد ، اصلاً نـمرده است
این را بفهمد آنکـه خدایش بیافریـد
شرک و ضلالت از دل خود را سترده است
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 25 آذر 1400 11:45
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
حسن مصطفایی دهنوی 26 آذر 1400 07:47
سلام و درود
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
خدایش رحمت کناد ، آمین
علی معصومی 25 آذر 1400 14:16
درود و عرض ادب
براین بزرگ مرد
ارجمند
◇◇◇
نغمه هایش پر شور
حسن مصطفایی دهنوی 26 آذر 1400 07:47
سلام و درود استاد معصومی
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
خدایش رحمت کناد ، آمین
محسن جوزچی 25 آذر 1400 15:16
درود فراوان
بسیار زیبا و آموزنده
روح بزرگوارشان در ارامش
حسن مصطفایی دهنوی 26 آذر 1400 07:47
سلام و درود استاد
سپاس از حضور پر مهرتان
سربلند و پاینده باشید
خدایش رحمت کناد ، آمین