غـم و درد دلـم صد باره می پُـرس
جـوابش بشنــو از این منطق غُرس
بـپرس از سبـزی اشجـار دنیـا
که از خاک که می رویـد ، از آن پُرس
٭٭٭
فطرت آدمی را ،نیکو اگـر بـسنجیـد
باید زِ فطرت بد ، وز فعل بد بـرنجیـد
مقیاس علم آدم با فطرت نکویی است
هر فطرتی نکوی است ،باید از آن نرنجیـد
٭٭٭
آن جزء آدمی نیست ،گر نیک وبد نـسنجد
فطرت آن نکو نیست ،کز فعل بد نـرنجد
فطرت هرکه نیکو است ، فعل نکو بیارد
با فطرت نکویی ، فعل نکو بـسنجد
٭٭٭
جسمـم به خاک ، گر برود می شناسمد
تا گردد این به روی زمین نا شناسمد
آزاد گردشش بنمودی به روی خاک
در دام مرگ تا که بیافتـد شناسمد
٭٭٭
حماسه سـازی کامل کس اَر زبانی کرد
هـزار کار مکمّـل به جاودانی کرد
به راه دین و دیانت هر آنکه پیش برفت
بسـا که کار فراوان پُـر معـانی کرد
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 19 مهر 1401 23:49
سلام ودرود
حسن مصطفایی دهنوی 27 مهر 1401 07:26
درود ها استاد
نظر لطف شماست
پاینده باشید
نادیا رودکی 20 مهر 1401 01:13
عالی
حسن مصطفایی دهنوی 27 مهر 1401 07:26
درود ها بانو
نظر لطف شماست
پاینده باشید