بگذار با زبان غزل ، گفتگو کنیم
با یک اشاره ، فاصله را زیر و رو کنیم
در گیرودار شور رسیدن به روزنه
گاهی ، حقیقت عشق را بازگو کنیم
فارغ ز ازدحام و هیاهوی کوچه ها
پس مانده های خاطره را جستجو کنیم
در لابلای بغض فرو مانده در گلو
گاهی به رنگ فصل بهار ، آرزو کنیم
با گریه های عقده گشا و دو چشم تر
با نیت نماز ، به مستی وضو کنیم
بگذار پشت اینهمه دلشوره های خیس
گرد و غبار آینه را ، شستشو کنیم
در التهاب هر تپش بی امان قلب
چین و چروک خاطره ها را ، رفو کنیم
باور کنیم که فاصله ، تقدیرمان نبود
اصلا بیا که فاصله را پشت و رو کنیم
باور کنیم صداقت باران عشق را
گلهای سرخ باغچه را همواره بو کنیم
گاهی دوباره با غزلی از " خیال " و "یاس"
مست از شراب عشق ، نظر بر سبو کنیم.
م.ج.یاس خیال 1393.08.19
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 8
حسن کریمی 30 فروردین 1395 00:17
بسیار نغز وشیواست درود بر شماجناب جوکار
موسی ظهوری آرام 30 فروردین 1395 04:07
بگذار با گریه های عقده گشا و دو چشم تر
با نیت نماز به مستی و ضور کنیم
درود استاد بسیار شیوا و نغز دست مری زاد
حمیدرضا عبدلی 30 فروردین 1395 09:43
با سلام استاد بسیار عالی موفق باشی
نیلوفر مسیح 30 فروردین 1395 20:55
موفق باشید بزرگوار
محمد جهانگیری 30 فروردین 1395 21:58
جناب جوکار ارجمند
سروده های شما مثل خود شما بسیار لطیف و عامه پسند هستند
امیدورام همیشه شاد و سربلند باشید
محمد جهانگیری 30 فروردین 1395 22:00
البته حضرتعالی بسیار گرانقدر و گرانمایه اید
درود بر شما
عباس یزدی(طوفان) 04 اردیبهشت 1395 06:50
سلام
چون همیشه زیبا
بگذار با زبان غزل ، گفتگو کنیم
با یک اشاره ، فاصله را زیر و رو کنیم
بگذار گلایه کنم در کلاس تان
درس کلاس تو را مو به مو کنیم
علیرضا خسروی 17 اردیبهشت 1395 14:31
درودها استاد گرامی