کوچه های بغض آلود
حریم خلوت دل جای پای خوبان است
نگاه پنجره چشم انتظار جانان است
از آن زمان که سر فتنه دست باد رفته
حکایت خم زلف و سری پریشان است
دلم گرفته در این کوچه های بغض آلود
که بی قرار سحرگاه عطر باران است
اگر به مهر و حرارت نتابی ای خورشید
تمام فصل درختان پر از زمستان است
تو را به زمزمه شاخه و شکوفه قسم
به آن جوانه که در زیر خاک پنهان است
جفای بی خبری از صدای پای نسیم
غبار گوشه نشین را مگو که آسان است
خوشا دمی که تو باشی و هیچ غیر از تو
خوشا دمی که بشوق تو روبه پایان است
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 16 بهمن 1400 10:51
.مانا باشید و شاعر
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 16 بهمن 1400 12:10
درود و ارادت فراوان
محمد علی رضا پور 18 بهمن 1400 15:32
سلام و درود و ارادت، خدا قوت
علی احقاق جهرمی 18 بهمن 1400 16:55
درودها جناب معصومی
درودها گرامی
حسن مصطفایی دهنوی 20 بهمن 1400 08:16
درودها بر شما استاد
بسیار زیبا و دلنشین سروده اید
قلمتان نویسا، موفق باشید