دُردانگی
باران به باران چکیدم دیوانگی های خود را
وادی به وادی دویدم مستانگی های خود را
صد چلچراغ طریقت از عهد دیرینه دارم
آتش به آتش پریدم پروانگی های خود را
بگذار پیشت بماند هر داستانی که گفتم
باور به باور شنیدم افسانگی های خود را
از تلخی روزگاران صد شوکران سهم ما شد
ساغر به شاغر چشیدم شکرانگی های خود را
هر صخره ای را شکستم بر شانه موج دریا
ساحل به ساحل خزیرم بیگانگی های خود را
جغرافیای جهان را دنبال ردِّ تو گشتم
دندان به دندان کشیدم رندانگی های خود را
در آستان محبت نقدی بجز روح و جان نیست
گوهر به گوهر خریدم دُردانگی های خود را
ای باغ سرسبز شادی در سایه سار بهارت
رویا به رویا دمیدم شاهانگی های خود را
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 10 مهر 1402 18:55
.مانا باشید و شاعر
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 11 مهر 1402 01:24
درود تان باد