نوشته های ادبی محمد مولوی

محمد مولوی

دنیای ما پسا کرونا

محمد 16/ 6 /1399 3 دیدگاه

پسا کرونا: آیا آگاهی ترس دارد؟ دارم به این فکر می کنم که دنیا بعد از ریشه کن شدن کوبید 19 چه دنیایی خواهد بود بخصوص برای نسل آینده کودکان امروز قرار است بر روی این زمین خاکی زندگی کنند . وقتی دانش آ...

ادامه نوشته
محمد مولوی

زندانی

محمد 28/ 6 /1399 0 دیدگاه

زندانی: همه جا آسمان یکرنگ است اما هوایش ... در آن هوایی که نفس می کشی و روی خاکی که ایستاده ای حد فاصل یک قدم می گویند ”مرز” حدود ... شرق یا غرب ؛ شمال یا جنوب چه فرقی دارد ...هوایش می دانی ؟ وق...

ادامه نوشته
محمد مولوی

در مطب دندانپزشک

محمد 29/ 6 /1399 0 دیدگاه

در مطب دندان پزشک : بیمار : دچار دو بینی شده ام ؟! دکتر : پسرم چه دارویی مصرف می کنی ؟ بیمار: پروفن ، همراه با استامنوفن کدئین خوردم ... دکتر: مگر من (دکتر) نگفته بودم خود درمانی نکن پسرم ...تدا...

ادامه نوشته
محمد مولوی

دلنوشته که نباید همیشه عاشقانه باشد!! طرف کاپوت ماشینش رو باز کردن باتریش رو دزدیدن بعدن رفته یه قفل زده حالا دزده میگه نمیتونم بازش کنم، بعد خبرنگار میگه از اول قفل میزدی صاحبش میگه سهل انگاری کردم....

ادامه نوشته
محمد مولوی

24 مهرماه مصادف با 15 اکتبر روز جهانی نابینایان گرامی باد ‍ ‍ ‍ چرا ۱۵ اکتبر روز عصای سفید نام گرفت؟ دانستن این موضوع که عصای سفید از کجا و کی اختراع شده موضوع این گزارش است.ماجرای استفاده و ابداع ع...

ادامه نوشته
محمد مولوی

دیکتاتورها چگونه زاده می شوند دیکتاتور یک نوزادی است مثل من و شما وقتی که از مادرش زاده می شود کوچک ، لطیف ، ظریف و ترسو تغذیه اش می کنیم بزرگش می کنیم و ترسش را می ریزیم آنقدر بزرگ که خودش هم از...

ادامه نوشته
محمد مولوی

نامه یی به مقصد ماه

محمد 30/ 8 /1399 1 دیدگاه

سلام ای دور از ما نشسته  فقط تو بخوان : سلام گرم مرا ای آشنای دیرین بپذیر  از مرز خوابم می گذشتم بیادت قلم در دست گرفتم ای زیبای خفته در دامان شب  سیاهی را بدر کن  تا خورشید به کبوتران آزادی لبخند بز...

ادامه نوشته
محمد مولوی

نوازنده ی ناشناس

محمد 10/ 9 /1399 2 دیدگاه

یکی از صبح های سرد زمستان، مردی در متروی واشنگتن، ویولن می نواخت. او به مدت 45 دقیقه، 6 قطعه از "باخ" را نواخت. در این مدت، تقریبا دو هزار نفر وارد ایستگاه شدند، بیشتر آنها سر کارشان می رفتند. بعد...

ادامه نوشته
محمد مولوی

کشتی یونانی

محمد 30/ 10 /1399 4 دیدگاه

. اهل ایرانم ، آذریم ”تکه نانی دارم ، سر سوزن ذوقی ، خرده هوشی” ! پشت آن کوه بلند ، خلیخ فارس است آسمانش آبی ، آفتاب می خرامد دست سخاوتمند خدا بالای سرِ ما نسیمی می وزد ، بر سطح دریا و انعکاس نور را ب...

ادامه نوشته
محمد مولوی

درد دل دوستانه

محمد 07/ 11 /1399 3 دیدگاه

. دوستی دارم مجروح جنگی ، جنگ تحمیلی هست ! داشتیم درد و دل می کردیم می گفت: کاش ترکش جایی می خورد که می مردم دیگه امروز این روزگار را نمی دیدم زن گرفتم اسیر خودم کردم بچه دار شدیم بچه هام بیکارند تح...

ادامه نوشته
محمد مولوی

به بهانه ی روز مادر

محمد 14/ 11 /1399 4 دیدگاه

. سیزده بدر بود : شکوفه های گل و غنچه های درختان سیب ، گلابی ، آلبالو ، گیلاس با برگ های سبز طرحی کشیده بودند مثل یک تخته فرش تبریزی ؛ به حیاط باغچه ی خانه مان نقش داده بودند . بنفشه ها دزدانه سر از ...

ادامه نوشته
محمد مولوی

حکایت کرونایی

محمد 27/ 11 /1399 3 دیدگاه

حکایت کوتاه اما واقعی و کرونا ! زن احمق ، زن بیشعور و مرد بیشعور تر 6 ساعت پیش یعنی دیشب با صدای شکستن شیشه پنجره ی خونه ی همسایه مان یک آپارتمان به شوک فرو رفت . زنی از دست زنی دیگر در این اوضاع کر...

ادامه نوشته
محمد مولوی

نادر نادرپور

محمد 11/ 12 /1399 3 دیدگاه

نادر نادرپور (زاده‌ی خرداد ۱۳۰۸ - درگذشته ۱۳۷۸) شاعر و نویسنده و مترجم ایرانی است. کتاب مجموعه اشعار وی شامل دفتر شعرهای اوست که از سال ۱۳۲۶ تا ۱۳۷۴ سروده شده اند: چشم‌ها و دست‌ها (۱۳۳۲ – ۱۳۲۶) دختر...

ادامه نوشته
محمد مولوی

منازعت چهار کس جهت انگور کی هر یکی به نام دیگر فهم کرده بود آن را ... یکی تورک بود می گفت : من ”ازوم” می خواهم دومی رومی بود می گفت : من ” استافیل” می خواهم سومی فارس بود می گفت من ”انگور” می خواهم...

ادامه نوشته
محمد مولوی

پدرم مسلمان بود و مادرم نیز..‌. پدر پدر بزرگ پدرم نیز مسلمان بودند و من مسلمان زاده شدم فرصت اینکه کتابی بخوانم در باره ی دینی دیگر تحقیق و تفحص کنم نداشتم . وقتی متولد شدم در گوش راستم اذان مسلمین...

ادامه نوشته
محمد مولوی

مرا نقد کن

محمد 15/ 2 /1400 1 دیدگاه

از من! انتقاد کن ؛ مرا نقد کن اگر اشتباهات مرا گوشزد نکنی مثل خری لنگ ، لنگ لنگان خواهم رفت و یا مثل کبکی سرم را زیر برف خواهم کرد . و نخواهم دانست چه می گویم و به چه کسی چه می گویم . خواهم دانست ر...

ادامه نوشته
محمد مولوی

عکس و نوشته

محمد 17/ 3 /1400 1 دیدگاه

فرار مغزها : نازم به غیرت اون وسطی ..!! #محمد_مولوی

ادامه نوشته
محمد مولوی

یک استکان چای

محمد 31/ 3 /1400 2 دیدگاه

یک استکان چای... من از راه دوری آمدم روزی جوانی بودم سرمایه ام امید و عشق بود توشه ام مهر و محبت و عاطفه بود همه ی عمرم را صرف کردم با صداقت و راست و درست باشم آدم مطیعی باشم ، گربه شاخم نزند بس ب...

ادامه نوشته
محمد مولوی

چمدان

محمد 12/ 5 /1400 0 دیدگاه

زندگی من خبرگزاری نیستم ! گوشه گیر هستم دست و پا گیر نیستم ! از اخبار جهان ... بخصوص ایرانِ مان دور نیستم ! هر لحظه احتمال اینکه ... حادثه ای رخ بدهد سوختن به تماشا نمی شود هر جا بروم سایه ام دنب...

ادامه نوشته
محمد مولوی

شاید تنها ” تو” بدانی دلیل نوشتن قصه ی سربازی_م شاید هم نه برای ” تو” هم مهم نبوده است چنان که برای دیگران هم مهم نیست ! یک دلیل بود و آن هم این بود برای دل خود نوشتم چهار سال طول کشید در میانه راه م...

ادامه نوشته
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا