- لیست اشعار
- موضوع
- عمومی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
mehdi rafiee
در31 /02/ 1362 -
نستـــــرن طالبـــــــــزاده
در31 /02/ 1394 -
Susan Jafarzade
در31 /02/ 1360
کهنه چمدانم خوابِ سفر می بیند و سفر خوابِ مرا و من در خوابِ هردو ، چقدر بی قرارم!! ایستاده ام رو به دریای بی ریا. قایق پیر باران خورده ای هست!! و مرا خواهد برد تا دور دست ها، ...
ادامه شعرلب که به عشوه وا کنی درد مرا دوا کنی عاشق درد میشوم لب که به عشوه وا کنی پیش نگاه عاشقت زمزمه میکند دلم کاش یواشکی فقط اسم مرا صدا کنی در پی یک نگاه تو من که اسیر دل شدم دیده به راه بسته تا از ق...
ادامه شعر( مسمط تضمینی از غزل استاد شهریار) سخن بگو به من امشب که ناز می گویی به روح مرده تو گویی نماز می گویی من از هبوط و تو اما فراز می گویی طنین ترک بیات و حجاز می گویی « بزن که سوز دل من به ساز می ...
ادامه شعرآب حیات فرود آمده دانه ای از فراز چنین گفت با من حکایت به راز که من از دل آسمان آمدم ز اوج زمین و زمان آمدم مرا هدیه داده خدا بر شما که گیرید دستی به سوی سما بجا آورید شکر یزدان خویش که باران ...
ادامه شعرکاش معنای نگاهت گذری با من داشت کاش چشمان سیاهت سفری با من داشت تا ببینی که چه اندازه تو را می خواهم تو همان قصه ی دوری که پری با من داشت ای سحر کرده سبو جان من از نام تو مست باقی آن است که می ،...
ادامه شعرایندی منیم قدریمی بیل یاشیم یوزه دوننده یوخ کولگم دوشور یئره ایندی ایزیم ایزه دوننده یوخ یوردوم یووام ائلیم ایستی دانیشیرام دیلیم ایستی نه قدرکی الیم ایستی الیم بوزا دوننده یوخ آج دا منم توخ د...
ادامه شعردوست دارم بروم گوشه ی یک باغ بزرگ زیر احساس پر از سایه ی بیدی تنها تکیه بر ساقه ی نو رسته ی آن بید زنم و برای علف هرز حریص تشنه ی نور صحبت از نور دو چشمی بکنم که مرا ذوب شعاع دلفریب نگهش کرد و به...
ادامه شعربی تو دل آفتابی ام سرد و یخی است ... بی تو هر حادثه اینجا تنهایی است ... بی تو هر قراری مرگ است و نفس هوس گرفتن دارد بی تو ای دوست خوب می دانی خبری هرگز نیست ......
ادامه شعر1 ماه یک آه بود برخواسته از قلب خسته ام که سنجاق به آسمان اش کردم تا همیشه پیش چشمانت باشد و ببینی کبودی دلم را. 2 همه ی کولاک ها روزگاری سرشان، تو لاکِ خودشان بود. 3 ...
ادامه شعربا حضورتو شبم روشن تر از مهتاب شد عطر نگاه ات نازنین ، گلبوتر از گلاب شد چشم دو نرگس تو ، خنده ی دلربای او ؟ باده ی کهنه میشوی ،باده شراب ناب شد هر نفس ات فرشته گون ، می بردم به آسمان بی ...
ادامه شعرگلایـه دکتر شریـعتی از خـدا و جـواب سهراب سپـهری و گفتگوی حقیر با آن دو بزرگوار 1 - گلایه ای از خدا، منتسب به دکتر علی شریعتی خدایا کفر نمیگویم، پریشانم، چه میخواهی تو از جانم؟! مرا بی آنکه خو...
ادامه شعرمادر در مسمار پای نجار شهر در میان است اصلا مسمار به آن بزرگی با پهلوی مادر ها سازگار نیست و جنینی که تشخیص نمیدهد چیزی که رحم را از بین میبرد کار مادر است یا مسمار...
ادامه شعرتقدیم به کسانی که وقتی پنجره دل را باز می کنند رویای حقیقی عشق را می بینند هستیم از هستیت آغاز شد مستیم از مستیت آغاز شد عشق ز خاکستر ما زنده شد وز نفسش بوی پراکنده شد آدمیان را ز گنه باک نیس...
ادامه شعرپریشان میکنی روحم را وقتی دیگر خودت نیستی وقتی تمام تو "تو" نیست با کدام تو "من" بودم گم شدم در نقاب هایت تضویری دارم پر از تردید و باور کردن کدام هستی این روزها دروغ هایت هم زیبا تر از...
ادامه شعرشب که می شود چشمانم بیدار باش می زنند تیک تاک ساعت لالایی تنهایی و شمارش ثانیه های بی قراری . . . سال هاست که رفته ای . . . آفتاب طلوع می کند من خواب دیده ام ا...
ادامه شعربا نگاه شرقی ات یک شهر شاعر می شود مجمعِ دیوانگان در دِیر دایر می شود خلقتِ چشمان تو از بهترین اعجاز بود بی ذوق آنکه با چنین اعجاز کافر می شود بی جهت لبخند تو اینگونه طراحی نشد هرکه لبخند تو دید ...
ادامه شعرتومور قصه ام... قصه ی یک بیماریست... که جوابش کردند... و پزشکان گفتند... بگذارید که راحت باشد... مادرم فکر می کرد.. باز سرما خوردم.. باز هم بر سر من داد کشید... پسرم باز چه کردی با خود...
ادامه شعرخواستم در هر دو صورت عشق را نقشی دهم با تمام غم ، به لذت عشق را نقشی دهم پردۀ صورت گشایم جلوه ای از نظم عشق با تمام سعی و همت عشق را نقشی دهم می توانستم خدایا کاش مجنون وار ، شب سوی لیلی محض غیرت...
ادامه شعر پر زدیم و در قفس بی بال و پر، جا مانده ایم
ما به شهر آرزو ها بی سفر جا مانده ایم
پر زدن در حسرت جنگل بجا میماند و ما
با پری گریان و با چشمان تر جا مانده ایم
تا به انبوه درختان ...
دل از آفتاب غمش می گریست معمای هستی بگو دست کیست به جز یار ، زیبا تنین یار نیست زچشم من آن لیلی دیگریست طلب شرط اول بود ناز چیست ...
ادامه شعر