- شاعران
- محمد طربناک بخشایش
- دفتر شعر تلواسه ها ی آقای پریشان
- شعر نجار | محمد طربناک بخشایش | شعر ایران
محمد طربناک بخشایش
امتیاز اعضا:
آخرین اشعار
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
پربازدیدترین اشعار
نجار
ارسال شده در تاریخ : 09 تیر 1394
| شماره ثبت : H94596
مادر
در
مسمار
پای نجار شهر در میان است
اصلا مسمار به آن بزرگی با پهلوی مادر ها سازگار نیست
و جنینی که تشخیص نمیدهد
چیزی که رحم را از بین میبرد
کار مادر است
یا مسمار
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5
کاربرانی که این شعر را خواندند
زهرا نادری بالسین شریف آبادی (09 /04/ 1394) | طارق خراسانی (09 /04/ 1394) | روح الله اصغرپور (09 /04/ 1394) | محمد طربناک بخشایش (09 /04/ 1394) | دادا بیلوردی (09 /04/ 1394) | کمال حسینیان (10 /04/ 1394) |
ارسال دیدگاه
بازدید ویژه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
تمشک رنگی
در12 /02/ 1390 -
سعید کریمی
در12 /02/ 1373 -
باقر رمزی باصر
در12 /02/ 1312 -
فرهاد نیکبخت
در12 /02/ 1360 -
ترانه اسماعیلی
در12 /02/ 1370 -
علی حسام زاده
در12 /02/ 1371
نظر 6
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 09 تیر 1394 12:25
درود زیباقلم زدید موید باشید
محمد طربناک بخشایش 09 تیر 1394 17:27
ممنونم
طارق خراسانی 09 تیر 1394 13:02
با سلام و درود
نمی دانم منظور شما از این شعر چه بوده و بنده بنا به برداشت خود این شعر زیبا را تفسیر می کنم:
مسمار : نوعی میخ که از وسط پهن شده می باشد ... میخ کوب کردن هم معنی میدهد البته معانی زیادی مسمار دارد ناخن و سم و چنگ را هم مسمار گویند
میخچه پا که بعلت تنگى کفش ایجاد مى شود را هم مسمار گویند.
من فکر می کنم منظور شاعر سقط جنین باشد و اخیرن شنیدم بانویی که سقط جنین کرده بود تا ابد نازا شده است
کوتاه بسیار زیبایی ست
دستمریزاد
محمد طربناک بخشایش 09 تیر 1394 17:30
ممنونم استاد طارق...
منظور غالب من چیز دیگری بود اما خوب فضای شعر تعبیر پذیره و ممنون از وقتی که میذارید و برای جوونایی مثل من ارزش قائلید
دادا بیلوردی 09 تیر 1394 20:54
درود بر جناب بخشایش
کلام گهربار و با احساستان تصویری از مظلومیت حضرت زهرا سلام الله علیها را در ذهنم تداعی میکند که مسمار در پشت دیوار به بغل بانو خورد و موجب سقط جنین شد.
التماس دعا.
اما شفافتر از این هم می توان سرود.
کمال حسینیان 10 تیر 1394 00:12
در سوخت و مسمار همچنان سیاه ، گوشه ای جا مانده و هر شب کوچه با دیدنش زار می زند
درودتان باد جناب بخشایش عزیز
و شاعرانگی تان مدام