تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
Aber Org

نمیدانم چه می‌گویم نمانده در من ایمانی ولی بر این تن زخمی تو هم دردیو درمانی دلم خسته،بدن بی جان،در هوای نفس درگیرم تنم جان دگر گیرد اگر بازم تو را بینم در این صحرای گُل گشتم ندیدم همچو تو بویی منه عا......

ادامه شعر
رامین خزائی

یک عمر چریدی بز و بازیچه شدی با باز شکاری ننشستی چه شدی؟ من در عجبم اینهمه شیخولک پست کم بود که با بال و پرت پیچه شدی؟! با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ......

ادامه شعر
فرهاد  احمدیان

ای اشک پنهان میکنی غم دل را میدانم خونابه دل گر شد عیان آن دم چه سازم درگردش چرخ روزگار نکتها هست جانا ساده دلی در این دنیا نباشد عاقلان کارم هزاران تیر نیرنگ به دور از چشم باشد نشانه بر دل زارم ......

ادامه شعر
محمد نیک روش

تو چشمانت همانند مونالیزا زبان دارد درون معبدِ  چشـم تو  گرگی آشیان دارد تناقض در تناقض را ببین ، اعجاز را بنگر که چشمی بی حیا داری و شرمی توأمان دارد  دمی گـرمی دمی سـردی  مـزاجی دمدمـ......

ادامه شعر
حافظ کریمی

قُل اَعُوذِ بِرَب الفَلق ..... وَمِن شَر حاسِد اذاحَسد انسان که غرق شود قطعا می میرد. چه در دریا، چه در رویا، چه در دروغ ، چه درگناه چه در خوشی، چه در جهل ، چه در قدرت ، چه در انکار،چه درحسد، چه در......

ادامه شعر
رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

ای ماه شب تارم ، دنبال تو می گردم ای دیده ی بیمارم ، دنبال تو می گردم بر بوم خیال یک شب نقاش رخت گشتم بنگر تو رخ زارم ، دنبال تو می گردم شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)......

ادامه شعر
لیلا طیبی

"دوست داشتنت" مشغله‌ی من‌ست! ... خدا نکند ختم شود. #لیلا_طیبی (رها) ...

ادامه شعر
سعید فلاحی

هەموو ڕۆژێ بیر لە دایکم دەکەمەوە چونکە هێشتا نازانێت  ئەو وردە جیازەی کە هەیەتی  لە کوێی ئەم جیهانەدا --بچنێت؟!  ▪برگردان فارسی: هر روز به مادرم می‌اندیشم که هنوز نمی‌داند که جهاز......

ادامه شعر
امیرعباس معینی

بشکن نوای نی شکن ای مطرب آوازه خوان بشکن صبوی و می شکن بر راه ما آوازه خوان جامی دهم در پای آن لات و هبل مفراق جان جانی بده در بر مرا ای جانی و مصباح جان صوت اناالحق گویمت در هر مکان بر هر دخان حو......

ادامه شعر
حافظ کریمی

دل پاک کافیست ،بعضی ها می گویند اشتباه کرده و قطعا اشتباه می گویند آن خدایی که یقین خالق ماست فرموده اعمال صالح و ایمان را به دل جا داده و نفرموده که ایمان به دلها کافیست عمل صالح و ایمان که ب......

ادامه شعر
ندا جوکار

#سراب ___________________________ گفتم خوشا در دلش چو لیلا شده ای در پیش چشم مجنون هویدا شده ‌ای هردم به شوق وصل بشماری ثانیه ها چونان تلاطم عشق وامق و عذرا شده ای یوسف گذر نکرده ز کویت، ولی کنون ......

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف قربانی عشق تقدیم به محضر نورانی حضرت سیدالشهدا علیه السلام می روم تا در وفای عشق قربانی شوم مظهر آزادگی در عالم فانی شوم عید قربان است و باید پای آرم در رکاب رهسپار راه های سخت و طولانی ......

ادامه شعر
حافظ کریمی

عشقبازی نه از اول به جهان کار من است نه گناهیست که با این دل بیزار من است تو که از درون و حال چو منی بیخبری غم دل با کی بگویم تو نگویی خبری ای که اندرز دهی عشق را ملامت گویی تو نبودی و نگفتی به چه ......

ادامه شعر
علی معصومی

نگرفتی گفتی که غبار از رخ ایام بگیری، نگرفتی از حال و هوای دلمان وام بگیری، نگرفتی پرواز دل انگیز تو را روی سرم دیدم گفتم برگردی و جائی لب این بام بگیری، نگرفتی پلکی زدی و آینه ها غرق تماشای تو گشت......

ادامه شعر
مسعود آزادبخت

سگ بیهوده می دود گله چوپانش گرگ است! مرغ جوجه هایش را می فروشد! کمربندم را محکم بسته ام نیازم نه به قایق خیالی سهراب به وحشت سکوت یک نگاه! و تلخی هوای بهاری، چال لپ ها بی خنده خالی است. می هراسم! از ص......

ادامه شعر
jalal babaie

نامسلمان در زد و پیکار کرد. مردم آزاری نمود آزار کرد. هر بهانه خواست تا پستم کند. ضربه ی او خواست بر شستم دهد. صبح هنگامی که برخاستم زخواب. حمله آورد او به ستم با شتاب. حمله بردم من به ستمش همچو برق. ......

ادامه شعر
Solmaz Vanipour

ز هر دری که می روم به مقصد تو می رسم ز هر فوءاد و هر سعاد به سوی عالم تو باد ز هر دیار بی کسی به سوی تو، هم نفسی ز سوره ی طبیعتت به آیت پرنده ات به حول یغما برسم به مقصد تو می رسم چه حس عارفانه ای به ......

ادامه شعر
رامین خزائی

محبوسِ دو کابوس و دِلَم مَدفَنِ یار مَأیوس شدم از سَرِ بوسیدنِ یار دِل دِل نَکُنَم، بیدِلَم از یار و دیار اِی بَر پدرش تُف که شود دشمنِ یار با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سربا......

ادامه شعر
اسد حیدری

""فروش آسمان" بیزارم از زمین که قطعه بندی شده واگذار گردیده به انسان ها به هر طرف که می نگرم در تملک است زمینی که بنچاقش به نام خداست سند هنوز بنام بشر ثبت نگردیده جعل نموده اند و غاصبند آدم ها شُ......

ادامه شعر
محمد نیک روش

قداره به کین شعر بستند از اهلِ قلـم ، قلـم  شکستند دشنام شدند و شاعران را ارباب ادب(؟)به فحش بستند ماییم و همین دودستِ خالی ماییم و دلی به خون نشسته ماییم و هـــزار " زخـمِ کهنـه ما و قلمــی کمـر شکس......

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا