تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
اعظم جعفری
در10 /02/ 1394 -
حکیمه کمایی.دلتنگ
در10 /02/ 1394 -
زهره معینی منفرد
در10 /02/ 1395 -
علی سلطانی نژاد
در10 /02/ 1355 -
سیامک عشقعلی
در10 /02/ 1368
نمیدانم چه میگویم نمانده در من ایمانی ولی بر این تن زخمی تو هم دردیو درمانی دلم خسته،بدن بی جان،در هوای نفس درگیرم تنم جان دگر گیرد اگر بازم تو را بینم در این صحرای گُل گشتم ندیدم همچو تو بویی منه عا......
ادامه شعریک عمر چریدی بز و بازیچه شدی با باز شکاری ننشستی چه شدی؟ من در عجبم اینهمه شیخولک پست کم بود که با بال و پرت پیچه شدی؟! با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رامین خزائی ......
ادامه شعرای اشک پنهان میکنی غم دل را میدانم خونابه دل گر شد عیان آن دم چه سازم درگردش چرخ روزگار نکتها هست جانا ساده دلی در این دنیا نباشد عاقلان کارم هزاران تیر نیرنگ به دور از چشم باشد نشانه بر دل زارم ......
ادامه شعرتو چشمانت همانند مونالیزا زبان دارد درون معبدِ چشـم تو گرگی آشیان دارد تناقض در تناقض را ببین ، اعجاز را بنگر که چشمی بی حیا داری و شرمی توأمان دارد دمی گـرمی دمی سـردی مـزاجی دمدمـ......
ادامه شعرقُل اَعُوذِ بِرَب الفَلق ..... وَمِن شَر حاسِد اذاحَسد انسان که غرق شود قطعا می میرد. چه در دریا، چه در رویا، چه در دروغ ، چه درگناه چه در خوشی، چه در جهل ، چه در قدرت ، چه در انکار،چه درحسد، چه در......
ادامه شعرای ماه شب تارم ، دنبال تو می گردم ای دیده ی بیمارم ، دنبال تو می گردم بر بوم خیال یک شب نقاش رخت گشتم بنگر تو رخ زارم ، دنبال تو می گردم شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)......
ادامه شعر"دوست داشتنت" مشغلهی منست! ... خدا نکند ختم شود. #لیلا_طیبی (رها) ...
ادامه شعرهەموو ڕۆژێ بیر لە دایکم دەکەمەوە چونکە هێشتا نازانێت ئەو وردە جیازەی کە هەیەتی لە کوێی ئەم جیهانەدا --بچنێت؟! ▪برگردان فارسی: هر روز به مادرم میاندیشم که هنوز نمیداند که جهاز......
ادامه شعربشکن نوای نی شکن ای مطرب آوازه خوان بشکن صبوی و می شکن بر راه ما آوازه خوان جامی دهم در پای آن لات و هبل مفراق جان جانی بده در بر مرا ای جانی و مصباح جان صوت اناالحق گویمت در هر مکان بر هر دخان حو......
ادامه شعردل پاک کافیست ،بعضی ها می گویند اشتباه کرده و قطعا اشتباه می گویند آن خدایی که یقین خالق ماست فرموده اعمال صالح و ایمان را به دل جا داده و نفرموده که ایمان به دلها کافیست عمل صالح و ایمان که ب......
ادامه شعر#سراب ___________________________ گفتم خوشا در دلش چو لیلا شده ای در پیش چشم مجنون هویدا شده ای هردم به شوق وصل بشماری ثانیه ها چونان تلاطم عشق وامق و عذرا شده ای یوسف گذر نکرده ز کویت، ولی کنون ......
ادامه شعربسمه اللطیف قربانی عشق تقدیم به محضر نورانی حضرت سیدالشهدا علیه السلام می روم تا در وفای عشق قربانی شوم مظهر آزادگی در عالم فانی شوم عید قربان است و باید پای آرم در رکاب رهسپار راه های سخت و طولانی ......
ادامه شعرعشقبازی نه از اول به جهان کار من است نه گناهیست که با این دل بیزار من است تو که از درون و حال چو منی بیخبری غم دل با کی بگویم تو نگویی خبری ای که اندرز دهی عشق را ملامت گویی تو نبودی و نگفتی به چه ......
ادامه شعرنگرفتی گفتی که غبار از رخ ایام بگیری، نگرفتی از حال و هوای دلمان وام بگیری، نگرفتی پرواز دل انگیز تو را روی سرم دیدم گفتم برگردی و جائی لب این بام بگیری، نگرفتی پلکی زدی و آینه ها غرق تماشای تو گشت......
ادامه شعرسگ بیهوده می دود گله چوپانش گرگ است! مرغ جوجه هایش را می فروشد! کمربندم را محکم بسته ام نیازم نه به قایق خیالی سهراب به وحشت سکوت یک نگاه! و تلخی هوای بهاری، چال لپ ها بی خنده خالی است. می هراسم! از ص......
ادامه شعرنامسلمان در زد و پیکار کرد. مردم آزاری نمود آزار کرد. هر بهانه خواست تا پستم کند. ضربه ی او خواست بر شستم دهد. صبح هنگامی که برخاستم زخواب. حمله آورد او به ستم با شتاب. حمله بردم من به ستمش همچو برق. ......
ادامه شعرز هر دری که می روم به مقصد تو می رسم ز هر فوءاد و هر سعاد به سوی عالم تو باد ز هر دیار بی کسی به سوی تو، هم نفسی ز سوره ی طبیعتت به آیت پرنده ات به حول یغما برسم به مقصد تو می رسم چه حس عارفانه ای به ......
ادامه شعرمحبوسِ دو کابوس و دِلَم مَدفَنِ یار مَأیوس شدم از سَرِ بوسیدنِ یار دِل دِل نَکُنَم، بیدِلَم از یار و دیار اِی بَر پدرش تُف که شود دشمنِ یار با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سربا......
ادامه شعر""فروش آسمان" بیزارم از زمین که قطعه بندی شده واگذار گردیده به انسان ها به هر طرف که می نگرم در تملک است زمینی که بنچاقش به نام خداست سند هنوز بنام بشر ثبت نگردیده جعل نموده اند و غاصبند آدم ها شُ......
ادامه شعرقداره به کین شعر بستند از اهلِ قلـم ، قلـم شکستند دشنام شدند و شاعران را ارباب ادب(؟)به فحش بستند ماییم و همین دودستِ خالی ماییم و دلی به خون نشسته ماییم و هـــزار " زخـمِ کهنـه ما و قلمــی کمـر شکس......
ادامه شعر