تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
حسن  مصطفایی دهنوی

هر فـرد بشر را نظری بر هنری هست گـر نیک تکاپو بکند پـُر هنری هست هر کس به ره علم و هنـر هیچ نـپوید بیهوده بـُوَد بودن آن ، بی هنری هست ٭٭٭ هر ف......

ادامه شعر
رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)

به گرمستان آغوشت مرا دعوت کن ای بانو به یک فنجان دمنوشت مرا دعوت کن ای بانو چراغ واژه های شعر خاموش است بی عشقت دل من گشته مدهوشت مرادعوت کن ای بانو شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)......

ادامه شعر
مهتاب  ایزدسرشت

سلام بیاد آبی نگاهت پرکشیدم تا اوج غرور.... خودکامگی ندیدم،دل به مهرلاجوردیت بی وفایی به رخ کشید.... م.مه...

ادامه شعر
نگین بیاتانی

قریب‌است، قد بلندی‌ام برای چیدن اناری از باغ لبت با دست‌های پاکِ بوسه می‌خواهم از بهشت این عالم طرد و به زمین آغوش تو تبعید شوم هابیل لبخند بزایم و قابیل اخم و ادا که رسالتشان ربودن دلت باشد... بگش......

ادامه شعر
لیلا طیبی

برایم،،، اگرچه ﺗﻮﻓﯿﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ؛ --[بودن در این شهر سیمانی،] ﺍﻣﺎ،،، ﺍﺯ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ پنجره‌ها، ﺑﯿﺰﺍﺭﻡ! #لیلا_طیبی (رها)......

ادامه شعر
سعید فلاحی

عەقرەبەی کاتژێرەکەم  لە ژێر ژەنگی زۆر خەوی لێکەوتووە...    لە ماڵێکدا کە چاوی تۆ هەڵنایت  تێپەڕبوونی کات واتایەکی نییە؟!  ▪برگردان فارسی: عقربه‌های ساعتم زیر خروارها زنگار خواب رفته‌اند در خانه‌......

ادامه شعر
رامین خزائی

مَن مَست، زِ مَستیِ تو بودَم دِلَکَم مَن شعر، زِ پیمانه سرودَم دِلَکَم یک عُمر، تو بودی و وُدودی و اَلَک اَندَر خَمِ یک طُرِّه و دوُدَم دِلَکَم با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز......

ادامه شعر
انوش بیات

روز های دراز بی سلامت چی کنم دل دور است ز تو دنیا را چی کنم دیر است ز تو نه سلام دیدم نه کلام آن کلام بی سلام و با ریایت چی کنم......

ادامه شعر
لیلا طیبی

از تو چه پنهان! خودت به کنار، از یادت هم،، --شراب می‌ریزد. #لیلا_طیبی (رها)...

ادامه شعر
jalal babaie

گر تو را مهمان شدم یک لقمه ی کافی بود. هرچه از دیدار تو حاصل کنم باقی شود. سفره ی رنگین مرا هرگز نکرد حاصل پذیر. چون که روی تو ببینم من شوم آنگاه اسیر. حسن خلقت بر سر سفره ی دیدار ما. کی به خوردن می ش......

ادامه شعر
حافظ کریمی

فروزانندهِ خورشید و تاباننده ماه اوست فرمانروا و عالمیان را شاه منزل هایی نهاده در مسیر ماه حساب سال آریم به گردش ماه هلال و تربیع و بدر و محاق ماه روزها هفته ها اوقات دوازده ماه جز بحق نیافریده ن......

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف وصف گلستان اینجا گلستان است و در آن خار و خس نیست بهتر از این کی بوده و این نیز بس نیست گویا جهان غرقه به ظلم و جور بوده است اما ز عدل و داد خوبان زین سپس نیست آن قد پربار است گل افشا......

ادامه شعر
ادریس علیزاده

سلطان در بند یک جنگل اگر شود بدون سلطان بی دغدغه، کفتار بخواند فرمان روبه صفتان به کام شان شیرین است تقدیر سیاه ، سایه اش بر بستان چون نعره شیر دیگر از بند شنید ......

ادامه شعر
ابوالقاسم کریمی

مشت می زند به در و دیوار وَ ناسزا می گوید به غربت پناهنده ای که مرگ را طلبکا ر است *** بربروار جنگل را فتح میکندُ در شادی بی رحم خویش انقراض را می رقصد... او ، سرچشمه ی سقوط استُ قلبش ، پناهگاه ش......

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف یاد تو در ذهن من چو یاد تو بیدار می شود در من طنین نام تو تکرار می شود قصری از آرزو و تمنای عشق تو در سرزمین ذهن پدیدار می‌شود آنجا به صدر مجلس خوبان نشسته ای جانا دلم ز عشق تو سرشار ......

ادامه شعر
سیدرضا موسوی راضی

شعله دارد عشق و ای دل گرد آن پروانه ایی لحظه ایی با احتیاط و دقت و پروا ، نه ایی هر نفس ریزد به کامت از بلا پیمانه ایی پای او اما بمانی چون هوس پیما ، نه ایی آنقدر شیرین که گویا تنگ شکرخانه ایی گرچ......

ادامه شعر
آرمان پرناک

یاهو هر روز: من ... تو ... من ... تو، فقط استخاره کن با هر هجوم شب، نخِ تسبیح پاره کن آیینه را مقصّرِ اغوای خود بدان انگشتِ اتّهامِ خودش را اشاره کن پا در رکابِ ابر به زاری ادامه ده چخماقِ دل بس......

ادامه شعر
حافظ کریمی

هیچ وقت با کسی بیش از جنبه اش شوخی نکن 《حرمت ها شکسته میشود》 هیچ وقت به کسی بیش از جنبه اش خوبی نکن 《تبدیل به وظیفه میشود》 هیچ وقت به کسی بیش از جنبه اش عشق نورز ......

ادامه شعر
سیدرضا موسوی راضی

غزل شِعرٍ شَعر گر که بگشایی به پیشم خرمن مویت به ناز عقدهء دل نازنینم میکنم پیش تو باز با سرانگشتان احساسم کنم شانه سرت تا که هر تاری ز مویت قصه ایی آرد دراز تو پریشان زلف مشکین کن ......

ادامه شعر
رامین خزائی

وای از شَبِ حِرمان که خَری خُل بشود اَز رویِ قَضا چَنبَرِه بَر پُل بشود "اِفضاءُ فَخذتُم لِدُبُر لَک" بکند روزی که کَمَربَندِ اِبی شُل بشود با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ای......

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا