تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
سعید فلاحی

کوردم، ئوی‌ی‌ی کوردم! کورد! دره‌ختی به‌ڕو دەگەڵ هێچ با و واوانی پنج و بنی تێکسمڕاوم هه‌ڵقه‌ندراو نابیت!. ▪برگردان فارسی: کوردم؛ آی‌ی‌ی کوردم،، کورد! شبیه بلوطی......

ادامه شعر
حافظ کریمی

رخت سفید به تن کنید رحمتی دیگر آمده مجلس شادی پا کنید حکم عمارت آمده به شیعیان خبر دهید همای رحمتی دگر حکم امامت علی به دین احمد امده چهرهِ نورانی دارد شبیه سیمای خ......

ادامه شعر
لیلا طیبی

غرورت را مچاله کن! روزنامه‌ی عمرت، بدون این صحفه هم [خوب] ورق می‌خورد. #لیلا_طیبی(رها) ...

ادامه شعر
حافظ کریمی

قرآن می فرمائید: «الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ همان کسى که هر چیزى را که آفریده است نیکو آفریده» جهان آفرینش را نظر کن ای بنی آدم به تدبیر خداوندت تفکر کن تو در هر دم چ......

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

هـر آدم نیکویی تا نیک سِیـَر باشد بر رتبه ی انسانـی دیدش به بصر باشد در مرحله حیوانی ، پای نگذارد آن پایش به ره دانش ، رهبر به بشر باشد ......

ادامه شعر
مریم  محبوب

دلم با می قـــــراری دارد امشب ســـــرم با باده کاری دارد امشب میـــان میکـده در جمع مســــتان دل مســـــتم کناری دار......

ادامه شعر
مرتضی مبارکی

خاک ما را با میِ خمّ غدیر آمیختند در وجودم عشق مولایم علی را ریختند یا علی (ع)عشق تو اندر سینه ی ما جا شده شکر ایزد که چنین رحمت نصیب ما شده باشد ان روزی که من هم خاک درگاهت شوم بو تُرابی کن پدر تا ......

ادامه شعر
sarab sh.n

در کوچه باغ احساس،  وقتی قدم به خِش خِشِ برگهای خزان می سپارم..  فاصله ها میان من و تو طبل جدایی میکوبند  و ما را تا مرز جنون همراهی میکنند..  اینک دل به دست سرنوشت می سپارم  شاید..!!  شاید روزی......

ادامه شعر
Dariush Jelini

عکسامو هاشور می‌زنم، نبینن چقدر زخمی شده روزگارم چقد دلم تنگه برای گریه می‌خوام که امشب تا سحر ببارم نمی‌تونم بخندم و ببینم دنیا داره باهام چکار می‌کنه دلم می‌خواد بشینم و ببینم شبِ سیا داره فرار می......

ادامه شعر
علی معصومی

کنار تو بودن تو ای بغص باریده در اشک و آهم تو ای دشت شرقیترین صبحگاهم غنیمت شمردم که پیش تو باشم اسیر همین لحظه ی گاه گاهم خبر داده بودی که می آئی و من به دنبال این وعده غرق نگاهم چه سودی کند بی ......

ادامه شعر
مهدی فصیحی رامندی

مرا به مسجد و میخانه هیچ راهی نیست که این رها شده را هیچ جان پناهی نیست تو شاهدم، دلِ خون در بغل اگر داری ولی گنه به دلت، قدرِ برگِ کاهی نیست رواست گر تو گلی خوش شمیم را چینی درین سرا گلِ بی‌باغ را ......

ادامه شعر
فرهاد  احمدیان

نام مولا علی حک شده در آسمان بین جلالش در کبریاء در هر مکان هدیه باشد سروری بر خاک زمین حجتی آمد بر محبان و هم عاشقان یا رسول الله یاورت بوده مولا علی آن ولی الله قرآن ناطق ای مسلمان اشک می ریزی ......

ادامه شعر
مرتضی سنجری

《شمس و مولانا》 چه زیباست گیسوان بافته اَت میان معرکه ی ایل و تبار شعرهایم که اینگونه دلم مو به مو در بند و اسیر عطر گُل های رُزِ روسری اَت شده؛ و با سُرخی شکوفه های انار لب هایت قافیه را باخته ام لا ......

ادامه شعر
لیلا طیبی

بتهوون، روی نت‌های آوای تو --نوشت،،، سمفونی‌های سونات را... #لیلا_طیبی (رها) ------- پ.ن: (سونات): فرمی موسیقایی است که معمولاً برای ساز تک‌نواز (solo) یا موسیقی مجلسی (گروه کوچک......

ادامه شعر
حافظ کریمی

[دلنوشته ای بر حزب ۱۱۸ آیات ۱ سوره انفطار تا ۱۷ سوره طارق] سوره الإنفطار  بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ ﴿۱﴾وَإِذَا الْکَوَاکِبُ انْتَثَرَتْ ﴿۲﴾وَإِذَا الْبِحَا......

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

بر دست جهانـی نـبُوَد یک سر کارم من کار جهان را همه بر دست بدارم گـر جمله مخلوق به تدبیـر برآیند نـتوان خللـی جمله بیارنـد بـه کارم ٭......

ادامه شعر
jalal babaie

مستی وغرورت همه پوچ است. رو سجده نما که هنگامه کوچ است. آدم که نداند که او را چه بود پیش. پس از چه سبب به خود زند نیش. آنان که دویدند فقط در ره اموال. اکنون تو بنگر که افتاده شدند در ته گودال. چشمی ب......

ادامه شعر
رامین خزائی

غیر از مَنِ تنها که تسلای تو بود؟ در این همه شب محوِ تماشای تو بود؟ من دور سَرَت نادم و رسوای جهان ای کاش که یک شب شب ماوای تو بود... با احترام تقدیم به نگاه پرمهرتان کهنه سرباز ایرانی رام......

ادامه شعر
مهران قرجه داغی

حتی تو هم حال مرا بهتر نخواهی کرد یکبار کردی, بعد از این دیگر نخواهی کرد ناباوری ها چشم مشتاق ِ مرا بستند حالا که مردم در اتاق خوابمان هستند! بیهوده می گویم...که حرفم را نمی فهمی معنای رسوایی آدم را ن......

ادامه شعر
مسعود آزادبخت

خروس در کوچه ها بی خواب نعل اسب کدخدا گم شده! بوسه شهر بر بال کبوتر به رسم خداحافظی صدای زنگوله کاروان الاغ آسیابان را به آرزوهای دور می رساند به سواری یک شاه و شاهزاده تا به بلندای تفکر چشمانش خطر ر......

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا