- لیست اشعار
- موضوع
- عمومی
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
مبینا مطلوبی
در21 /02/ 1399 -
ساناز. هموطن
در21 /02/ 1361 -
علی رضایی پور مشیزی
در21 /02/ 1354 -
علیرضا دادگر
در21 /02/ 1377 -
محمود فاضلی نیا
در21 /02/ 1363
یکی پُر از سخن است ازآن سخن که شمع انجمن است در امتـدادِ شب از او کســی نمی پـرسـد چراکه آسمان، غریبِ من است بهـار در کفـن است * یکی به خاطـر نان گــذشتــه از فضیـلتِ رمضان ز صبح ت...
ادامه شعریک نفس تا خودِ دریا شدنت باقی هست اندکی تا شب یلدا شدنت باقی هست چشم در چشم شما تا ته شب باید رفت تا زمانی که شکوفا شدنت باقی هست نقش صد خاطره در موی شما ریسیدند تار و پودی به فریبا شدنت باقی ه...
ادامه شعرمی شمرم؛ ده، بیست، سی ...سی و یک! هر روز یکی اضافه می شود؛ این عمر من است که می گذرد لابلای تارهای سیاهی که در غصه نبودن تو؛ بی رنگ می شوند... ...
ادامه شعرعشق را با رابط جنسی شروع نکنید زیرا ریشه ی آن روی زمین دوانده میشود ..... همیشه به کسی اعتماد کن که مقیم همیشگی دلت باشد نه کسی که برای گردشگری آمده ...... خاطراتت را مثل آن کهنه فر...
ادامه شعرشمع غزلهایم شدی پروانه ات باشم تقدیر می خواهدچنین دیوانه ات باشم فرقی میان چاه و تخت پادشاهی نیست وقتی اسیر چاه روی چانه ات باشم دامان سرسبزت دلیل محکمی شد تا در فکر فتح قله های شانه ات باشم ...
ادامه شعردر هجرت اجبار تو افتاده زمینم بر خط و به خال مه گلنار کمینم افسوس که بازیگر نقشِ همه ی عشق ای یار تو بودی سبب این هست ، حزینم بر خاطر دیوانگیم جرم نوشتند از عقل فقیرم ولی از عشق شهینم امشب به س...
ادامه شعریاندی صبرین اتگی آتش هجرانه گؤزل قالمئیب صبری داغیندان داهی بیردانه گؤزل دؤزن اؤلماز بوبئله هجرانه کی من دؤزیرم ایتیریب عقل اؤوینی عاشق دیوانه گؤزل راضی اؤلما الیمی باقلیا طناب غمون اؤلمی...
ادامه شعربه گسل های ناشکیبایی، به غم آوازه های این گردون من و این زخمه های رنگارنگ، من و یک دل، تمامِ آن از خون گفته بودی سکوت می باید، چه بگویم؟ خدای من، اکنون تشنه ام...مثل خاکِ نخلستان،به نفسهاى آبىِ...
ادامه شعرچیزی که شبیه من و او بود نبود عشق تا بود چنین بود در این بود نبود عشق در پیش من آرام ورق کردن دیرین صد بار برون آمد و موجود نبود عشق یادآمد و در فکرِ منِ غمزده از دوست زلفش همه تار است فقط پود نب...
ادامه شعرخواستم از تو بگویم غزل اما کم بود و قصیده فاقدِ ظرفِ اَبَر آدم بود دلِ من مست شد و باز زمانم گم شد باز دیوانگی ام نُقل شبِ مردم شد عقرب در قمرت پاک مرا ریخت بهم سرخوشم یار که این تاک مرا ریخت بهم...
ادامه شعرمن شگفت انگیزم.... ولی از مرگ به بعد !!!!!! و تو خواهی فهمید........
ادامه شعرشاید شبیه قایقی در دست طوفانم وقتی که از موج نفسهایت گریزانم کاهم ولی عمری لباس کوه پوشیدم بیدم ولی پشت نقاب سرو پنهانم چون طعمه ای که فکر صید قلب صیاد است خود را اسیر دام دامان تو می دانم ...
ادامه شعرگفتم بعد از سی سال بغلت می کنم آروم می شم غافل از این که دریا وقتی باد رو در آغوش می گیره تازه نا آروم می شه
ادامه شعردر صفحه ی لرزان دلم نقش تو پیداست هنوز دستت سر دیوار نگاه من هویداست هنوز رندانه نشستی به تماشای دلم فصل بهار در سایه ی گیسوی نهالی که چه زیباست هنوز رقصید به صحرای دلم دختر عشقت لب حوض افتاد نگا...
ادامه شعربی لالایی عشق قلم سرگردان است درپس کوچه های واژه ها برای شعر رنده ی تنهایی میتراشد تابوت دل را می افتد قمر ازقدم وماه دیگر دردانه ستاره ها نیست بی لالایی عشق نمیرویدبه بام دل گل سحر نمیر...
ادامه شعرتو چرا غمگینی؟ من همینجا هستم روزگارم بد نیست اهل غم آبادم خانه ام در خلوت شهر تنهایی ها است پیشه ام نقّاشی است با نگاهی خلوت در درون رؤیا نیمه جانی دارم و دودستی لرزان که توان در آنها ی...
ادامه شعرآب دهید آب ، مرا آب ، آب از عطشم شعله کشد آفتاب واقعۀ سلسلۀ زلفِ پیچ نیست در آن حالت اندوه هیچ گر تو در آرامش خود زیستی کیستی...
ادامه شعرفرصتی تا سجده بگزارند اهل این دیار لطف کن سجاده را بعد از نمازت بر ندار عر ش خالی می شود هنگام قامت بستنت تا که بگزارد ملک با تو نمازی ماندگار سجده گاه توست یا میخانه ی اهل ولا یک...
ادامه شعرمهربانم ، هیچگاه نفهمیدی که چشمان من به آسمان پرستاره ی تو روشن بود و شکفتن دانه های انار بر لبان خندانت برایم مهری به زیبایی مهر مادر داشت و لبخند کودکانه ام شوقی عاشقانه بود که نه تنها در...
ادامه شعرقلبی که در آن حس تردید تو جاری است املاک بنگاهی برای واگذاری است بعضی فقط در زندگی شان سود بردند من کارهای زندگیم افتخاری است یک پادگان سخت گیر فصل سردم سرباز صفر دلخوشی هایم فراری است قلب...
ادامه شعر