- لیست اشعار
- موضوع
- عاشقانه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
جواد عیسی زاده
در29 /02/ 1364 -
زهرا جعفریان
در29 /02/ 1380
گفتند شکست مقدمه پیروزی است گاهی شکست مقدمه خود سوزی است اکنون که می خورم غمِ امروز و فردا این ها نشان از شکستِ دیروزی است گفتند غمین مباش که می رسد بهار اکنون غمِ رسیده به من نوروزی است گاهی د...
ادامه شعرامروز هم حال دلم بسیار طوفانیست ،، ماندم گرفتار واسیر واژه های گنگ، گیرکرده ام در کوچه ای بن بست و باریکی رو به دیواری بلند افتاده ام در بند دنیا برایم سرد وخاموش است مجنون ومحدود م به ...
ادامه شعرای تنِ تو معبدِ هر ترانه ای برایم از ایوانِ نگاهت شعر بخوان
ادامه شعرآسمان؛تو چرا فکر پریشان داری تو چرا ؟ در نبودم،گاهی فکر باران داری آسمان؛تو چرا زلف پریشان داری تو چرا ؟ درون دل غمگین مرا جریان داری آسمان؛فکر چیدن آشیان داشتم در شگفتم،تو چرا ؟ در فکرت راه آشیان دار...
ادامه شعرپزشک نیستم اما... لا به لای گیسوانت ، نسخه ی تمام دردهایم را پیچیده ام. #بهزادغدیری شاعر کاشانی
ادامه شعربخوان تا بگویم برایت ز عشق ز جادو و غوغا و اعجاز عشق ز دُری که بر جان و دل افکند چو مهرش ببینی، زنی ساز عشق
ادامه شعربسمه اللطیف قلب ناشکیب آتش عشقت به قلب ناشکیب افتاده است شعله تندش به شدت در لهیب افتاده است چند وقتی هست که حس می کنم در زندگی در سر سودایی ام شوری غریب افتاده است تشنه کامان می رسم از رهگذار عشق ...
ادامه شعرمریمانه (۲۷) اگرچه عشق برایم به جز شکنجه نخواست هنوز ناجی چشمم در این گرفته فضاست ببین که پنجه ی شب با دلم چهها کرده است؟! غرورِ دستِ کریم و مقدَََّس تو کجاست؟ سپردهام به تو دریا! جزیره ی دل خویش و...
ادامه شعرترسم از آن روز که دیوانه نباشم در عشق بیتاب چو پروانه نباشم
ادامه شعرهر که آمد به دلم زخم ، فراوان زَدو رفت درد و رنجی به دلِ ریش چومژگان زَد و رفت هیچ کس با من دلسوخته همدرد نبود آمد و آتشِ غم ، ساده به سندان زد و رفت دلِ دیوانه ی من با همه ی سادگی اش بَر کَمان ا...
ادامه شعر" پنجره" هر جور که تو بخواهی نگاهت می کنم در این دو پنجره همیشه به روی تو باز است. شاعر: مرضیه رشیدپور(کیمیا)
ادامه شعرنرو ای عشق پر از خاطره، از دست نرو! سمت تنهایی و بیراهه و بنبست نرو! بروی، دور شوی، گم بشوی، محو شوی یک نفر پشت سرت چشم به راهست، نرو! از همان ثانیه که آمدی به زندگیام جان به جان تو و جانان تو ...
ادامه شعربه پایان رسیدخمیازه ی ماه وقتی که قنوت مان از گریه نَشت کرد وَ تهِ بن بست سبابّه های پوشالی نای مُرده ای با لهجه ی مشقی سر داد فریاد را.. شب دهانش را گِل گرفت تا بادهای گرگینه روی نُت قلب ب...
ادامه شعرتو نباشی، شعرهایم بی کَس است هر چه گویم، مهملاتی بیش نیست شورِ شعرم از تو می گیرد نشان پس بتابان نورِ خود را بی امان...
ادامه شعر✍????دروره گردم،، اهل همین کوچه ی پایینی،، آمدم با بغلی از جنس های زیر خاکی، تو بیا جان دلم بهر تو یک سبدی از گل یاس، عطر و بویش به خدا معرکه است، جنس ها دارم من همه را گرچه گران میبین...
ادامه شعردمی رخ را نمایان کن، که این هجران رسد آخر پس از آن گو، نفس هایم، سرآید لحظه ای دیگر از این چشم انتظار ی ها، نحیف و ناتوان گشتم براین درمانده رحمی کن، نما رخساره در منظر اگر این درد هجران را سپارم ...
ادامه شعرمریمانه (۲۶) به وبرای مریم بانو! من آن عاشق ترین مردِ جنوبم رها ازعشق تو روبه غروبم یکی یکدانه ام زیباترینم مَهین بانویِ نازِ نازنینم عزیزی و دل انگیزی ونازی شرارِعشقی ودراهتزازی قلم دروصف عشقت ناتوا...
ادامه شعربه گیسوی عزیزی، دل مبتلا شد عزیز جان ما فهمید، غوغا بپا شد سخن از عشق گفتن بس حرام است بدینسان بهر دل، ای وای عزا شد ...
ادامه شعرزمانی زندگی شروع شد که عشق را به تو باختم و کلبه ی محبت را با تو ساختم زمانی زندگی شروع شد که عشق را از چشمان تو یافتم و آغوش گرم تو را داشتم زمانی زندگی شروع شد که آسمان رنگ چشمان تو شد زمانی زندگی ش...
ادامه شعرگفتی که می خواهم تو را گفتی و تو زیرَش زدی یک روز معشوقه ت بُدَم یک روزِ دیگر، دیگری! یک روز ابرِ بارشی یک روز چترِ خواهشی جانِ دلم آخر بگو مستی تو یا مجنون وشی؟! ...
ادامه شعر