نگاهی به بیت من به هر جمعیتی نالان شدم

من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم .
『مولوی』

✓ گویا مصراع دوم یک توضیح اضافه است در مورد جمعیتی که راوی را نالان کرده است ولی به نظر هیچ توضیحی اضافه نیست و می تواند به روشن تر شدن متن کمک برساند . مثلا وقتی می گویند «فلانی ساندویچ خرید با دو نان اضافه » ، دو نان اضافه می تواند به میزان گرسنگی آن شخص و یا به پایین بودن قدرت خرید او اشاره کند .

✓ گویا راوی جمعیت را با توجه به «احوالات» آن ها دسته بندی کرده است و البته شقه ی سومی هم برای این دسته بندی قایل نیست ؛ او جمعیت را یا خوش حال می بیند یا بدحال .

✓ شاید واژه ی «جفت» ، بتواند حاکی از این باشد که راوی فراتر از یک روبه رو شدنِ ساده و یا نشست و برخاست معمولی ، به خوش حالان و بدحالان نزدیک شده است .

✓ ضمیر منفصل «من» در ابتدای جمله و تکرار ضمایر متصل «م» در جایگاه ردیف می تواند نشانگر این باشد که راوی خود را جدای از جمعیتِ بدحال و خوش حال می بیند . تاثیر این ضمایر به گونه ای است که مخاطب دوست دارد خود را از جماعت خوش حال و بدحال نبیند بلکه مثل راوی خود را جدا و نالان از این جماعت ببیند .

✓ «شدم» از افعال دینامیک نیست و می تواند ناشی از یک روحیه ی مفعولی باشد که بر راوی مستولی شده است ؛ یک مفعولِ ناراضی و نالان که حالا از جمعیتِ بدحال و خوش حال فاصله گرفته است اما همچنان از تاثیر آن ها خالی نیست .

✓ این بیت هم یکی از بی شمار ابیاتی است که این نظر را تایید می کند که ایرانی ها بیش ترِ کلمه هایی که از بانکِ عاطفیِ درونشان بر می دارند خرجِ مونولوگ می کنند تا دیالوگ .

احمد آذرکمان . ۲۹ آذر۹۷ ـ حسن آباد فشافویه

کاربرانی که این نوشته را خواندند
این نوشته را 263 نفر 539 بار خواندند
احمد آذرکمان (25 /01/ 1399)   | علیرضا علیدادی شمس ابادی (26 /01/ 1399)   | امیر عاجلو (26 /01/ 1399)   | مسعود مدهوش (28 /01/ 1399)   | محمد مولوی (22 /03/ 1399)   |

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا