3 Stars

در منقبت خموشی

ارسال شده در تاریخ : 14 مهر 1400 | شماره ثبت : H9418411

گاه باید همچو شمعی در زمان خاموش بود
گاه بیدار و گهی هم عاری از هر جوش بود
آنکه دائم صحنه بازی می کند با رقص خویش
می نداند صحنه بازان را چه زاد و توش بود
بس ز کِلک خامه ام دُر یمانی غنچه زد
لیک ایامی رسید کان گل سِتان مفروش بود
روز و شب الهام قلبی بر دلم جاری بشد
گوئی امروزم دگر آن حس ناب مغشوش بود
هر چه می کوشم که از گنج حقیقت بر کشم
نقش بر آب است آنچه مَر مرا منقوش بود
بر زکریا (ع) چنین لطف الهی فاش گشت
آن سه روزِ روزه ی نطقی مر او بر دوش بود
گر بنا بود دائما دوران به گفتن طی شود
پس چرا هر نکته دان را یک زبان، دو گوش بود؟
چشمه ی حکمت بر آن کس جاری و ساری شود
در نهادش فضل کم گوئی نشان از هوش بود
چون به مومن امر شد بیش از سخن اندیشه کن
این بدان "هایل"، بشد طفلی که بازیگوش بود

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 107 نفر 189 بار خواندند
امیر عاجلو (14 /07/ 1400)   | علی مزینانی عسکری (14 /07/ 1400)   | آرامش ظهرابی (14 /07/ 1400)   | دادا بیلوردی (14 /07/ 1400)   | محمد مولوی (14 /07/ 1400)   | رضا کاظمی اردبیلی (15 /07/ 1400)   | کاظم قادری (15 /07/ 1400)   | علی احمدی (16 /07/ 1400)   | سعید فرضی زاده (27 /07/ 1400)   | کاویان هایل مقدم (29 /09/ 1400)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (14 /07/ 1400)  علی مزینانی عسکری (14 /07/ 1400)  آرامش ظهرابی (14 /07/ 1400)  محمد مولوی (14 /07/ 1400)  رضا کاظمی اردبیلی (15 /07/ 1400)  علی احمدی (16 /07/ 1400)  سعید فرضی زاده (27 /07/ 1400)  
تعداد آرا :7


نظر 1

شاعر نظر دهی برای این شعر را غیر فعال کرده است.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا