3 Stars

گرداب هایل

ارسال شده در تاریخ : 07 مهر 1401 | شماره ثبت : H9422404

گوشی دگر نمانده بهر تظلم ای دوست
چشمی ندارد انگار تاب تحمل ای دوست
بس باده ها که خوردند از خون سرخ رنگین
مویی به تن نمانده از رادمردی ای دوست
اشک یتیم و آهِ درماندگان نبینند
آنانکه چشم بستند بر آدمیت ای دوست
گشته سپید روی شمر لعین و خولی
از جور نوع انسان در این دیار ای دوست
قلب سپیده بشکافت با تیر کین و نفرت
این نیست رسم مردان، مردی کجاست ای دوست؟
وقتی بنای رافت آیین احمدی ساخت
پس شیعه محمد، حالا کجاست ای دوست؟
گیرم که چشم بستیم بر حق و تیغ راندیم
آیا ندای وجدان، خاموش باشد ای دوست؟
کی بود رسم مولا، اینگونه هرزه تازی
ناموس خلق بردن، همچون حرامی ای دوست
بر این ستم روا نیست تنها دو قطره اشک
باید که خون بگرییم بر روزِگار ای دوست
"کشتی شکستگانیم ای باد شرطه برخیز"
گرداب "هایل" اما ساحل ندارد ای دوست

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 77 نفر 149 بار خواندند
امیر عاجلو (07 /07/ 1401)   | کاویان هایل مقدم (10 /07/ 1401)   | محمد مولوی (15 /05/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (07 /07/ 1401)  محمد مولوی (15 /05/ 1402)  
تعداد آرا :2


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا