کمی بیشتر بمان که خاطره هایم ،
برای نبودت عکاسی کنند
وساحل برای ردّ پایمان هنر نمایی؛
کنارم بمان تا تکّه ای از شامگاه
تاکلمات تسخیر شده ی باران
تصنیف هایی که از شانه هایمان بالا می رود
وردّ،رفت وآمدشان در پهلوی ستارگان گم؛
با حضورت زمان را به درّه ای عمیق تبعید خواهم کرد
و تمام عقربه هارا خرد؛
درآسمان تهی از ماه ،
عکس تورا قاب می کنم
واز سوراخ زمان افکار را ،
به سمت سفینه ی وجودت سوق؛
سیاهخانه ی چشم هایم را با نگاه کاغذی ات روشن کرده ام
وآرام گوشه ای زمزمه میکنم؛بیا تا
سلسله ی زخم هایم به کودتای خود پایان دهد
بیا تا دردهای نمکسودم ،
کفش های چروکیده اش را بپوشد
وعزم سفرکند.
آمدنت موسیقی نت های چنگ و دولاچنگی است
که با زخمه ی دستهایم بر زخم دلم خواهد نواخت؛
بیا که بهانه هم بهانه ی تو را دارد
ای شاهراه تمام بودن ها
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 09 شهریور 1401 11:26
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
فاطمه شایگان 09 شهریور 1401 19:13
سلام ودرود بزرگوار ارجمند
سپاس از نگاه زیبای شما
موفق وپیروز باشید
حسن مصطفایی دهنوی 11 شهریور 1401 07:58
سلام و درود استاد بانو
بسیار زیبا است
سربلند و پاینده باشید
سیدیحیی حسینی 11 شهریور 1401 20:25
مستانه ترین
نگاه تقدیم شعربکرتان
پایا و مانا باشیدوبسرایید
????????
سیدیحیی حسینی 11 شهریور 1401 20:25
مستانه ترین
نگاه تقدیم شعربکرتان
پایا و مانا باشیدوبسرایید
????????
کرامت یزدانی(اشک) 14 شهریور 1401 21:16
درود بسیار عالی. پیروز باشید.