- شاعران
- حسین دلجویی
- دفتر شعر بخاطر چشمانش
- شعر دود کن عطردو سیبت که غزل ساز کنیم | حسین دلجویی | شعر ایران
حسین دلجویی
آخرین اشعار
دفاتر شعر
آخرین نوشته ها
معرفی کنید
-
لینک به آخرین اشعار :
لینک به دفاتر شعر:
لینک به پروفایل :
پربازدیدترین اشعار
دود کن عطردو سیبت که غزل ساز کنیم
...
این سلامم که مزین به غزلخوانی هاست
نقد ماهان و بم و خطه کرمانی هاست
.
زیره آورده ام ای دوست مرا دریابید
که نمادی ز حلول خوش ارزانی هاست
.
مهرتان جلوه تندیس شب و ماه و کویر
عشقتان ارگ ترین باور ویرانی هاست
.
چشمتان آیت تلفیق گل و تار و ترنج
که نماد هنر محشر ایرانی هاست
.
عشق رمزیست که در چشم شما زندانیست
چشمتان ساده ترین حجره پنهانی هاست
.
دود کن عطردو سیبت که غزل ساز کنیم
تا که دنیا به مراد دل قلیانی هاست
.
و کمی شهد شراب از رطب شرم بمت..
که دلم طالب این سنت نصرانی هاست
.
دل بریدن ز شما در کف دلجویی نیست
این سلاحیست که در قبضه زنجانی هاست
.
من کمی بیشتر از عشق شما را دیدم
عشق راه و روش بچه دبستانی هاست *
حسین دلجووو
این دلنوشته در همایش اخیر کرمان خوانده شد..
کاربرانی که این شعر را خواندند
زهرا نادری بالسین شریف آبادی (30 /04/ 1394) | فاطمه اکرمی (30 /04/ 1394) | طارق خراسانی (30 /04/ 1394) | منوچهر منوچهری(بیدل) (30 /04/ 1394) | فاطمه خواجویی راد (30 /04/ 1394) | نگار حسن زاده (30 /04/ 1394) | حسین دلجویی (30 /04/ 1394) | سمانه تیموریان (آسمان) (31 /04/ 1394) | روح الله اصغرپور (31 /04/ 1394) | بهناز علیزاده (31 /04/ 1394) | حسن عباسی (31 /04/ 1394) | علی اکبر سلطانی (01 /05/ 1394) | محمد دهقانی هلان (01 /05/ 1394) | نسیم محمدجانی (01 /05/ 1394) | کمال حسینیان (04 /06/ 1394) | علی معصومی (11 /02/ 1399) |
رای برای این شعر
بازدید ویژه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
مهری خسرو جودی
در11 /02/ 1394 -
مینو امینی
در11 /02/ 1394 -
ندا محرمی
در11 /02/ 1372 -
سید علی عظیمی
در11 /02/ 1370 -
محمد رستمی نیا
در11 /02/ 1399 -
Majid KHAMOOSH
در11 /02/ 1342 -
میلاد خلیلی
در11 /02/ 1370 -
سید احسان حسینی
در11 /02/ 1371 -
محسن کاویانی
در11 /02/ 1368 -
محمدصادق رحمتی
در11 /02/ 1353 -
مهران نجدقهرمانی
در11 /02/ 1375 -
عبدالرحیم عدالت
در11 /02/ 1383 -
محمدصادق رحمتی
در11 /02/ 1353
نظر 22
فاطمه اکرمی 30 تیر 1394 16:50
سلام وصد سلام استاد خوش کلام
ودرود بی پایان
جه زیبا استادادیب
قلمتان سبز
زیبای نگارشتان را افرین
واقعیتی از زندگی
که عاشقی مال بچه دبستانی هاست
خیلی قشنگ
الهی همیشه دلتان سبز باد
حسین دلجویی 01 امرداد 1394 20:05
درود بانو اکرمی بزرگوارم...
سپاسگزارم بزرگ بانوی آب و آیینه و آفتاب ملک مهر و عشق و ادب و عسل و غزل...
خوش آمدید و آذین افشان مهر محفلمان بودید
یا علی...
گر چه در بزم تو پروانه ی شعر و سخنم
باز شرمنده ترین یوسف یک پیرهـنم
/
جلوه چشم تو طوطی صفتم داشته است
ورنه بی آینه ات مرغـک گنگ چمنم
/
آنقدر یاس نگاه تو به طبعم جان داد
که پس از مرگ گُل یاس دمد از کفنم
/
باز ای سبـزترین واژه بیا قافیه باش
تا غزل بشکفد ازخاطر دشت ودمـنم
/
آنچنان محو توام من که به هر پرسش حشر
باز هم نام تو را می شنوند از دهـنم
/
بعد مرگـم بدنم جای بلندی ببرید
تا مگر باد برد در وطنم خاک تنم
حسین دلجووو
طارق خراسانی 30 تیر 1394 17:02
با سلام و درود بی حد
این مهم نیست که شاعر خوبی نیستم مهم این است که شعر شناس خوبی هستم.
الحق امیر الشعرای ایران هستی.
خیلی لذت بردم
دم و لب و ... دست مریزاد
در پناه رب العالمین شادزی استاد عزیزم
حسین دلجویی 01 امرداد 1394 20:31
درود بر استاد طارق گلم..
طارق جان ،هم در شاعر خوب بودنتان و هم در مقوله ی شعر شناسی تان به اندازه بذل همت والا و بسیط تجربه ی طویل و گویا تون بحمدالله فراست طبع و بلاغت کلام و ره توشه ای بسیار غنی در چنته دارید..
اطلاعات والای ادبی تا ک اظهر الشمس است..
سپاسگزارم از حمایت بی دریغ و حضور دلگرم کننده تان ک همین هایی عامل شوق و امید و ادامه ی راهست
یا علی مومن...
گاهی به خود دل بستنم را دوست دارم
یعنی خودم جان و تنم را دوست دارم
.
دیوانه ای از آن گروه شاعران ، که
این گونه گاهی بودنم را دوست دارم
.
یک سایه ای افتاده روی آشیانم
هر چندجای ایــمنم را دوست دارم
.
انگار باید کوچ کرد از این حـــوالی
انگار از اینجا رفتــنم را دوست دارم
.
جان کنده ام تا این غـزل گفتم برایت
حتی همین جان کندنم را دوست دارم
.
اما تو با سردی و سـنگینی گذشــتی
باشد، هــجوم بهـمنم را دوست دارم
.
مانده است هرشب رد تو بر گونه هایم
تلـفیق اشک و دامــنم را دوست دارم
.
هر کس مرا دیده ست با تو ،دشمنم شد
با من بمان من ،دشمنم را دوست دارم
.
ایام طاعت طی شد و من خواب ماندم
زیرا که من اهریمــنم را دوست دارم
.
شوریده ام ،آشفتگی ها کوله باریست
حتی همین ، آشفتنم را دوست دارم
.
بگـذار برگــردم به کــنعان درونم
بگـذار ، من برگـشتنم را دوست دارم
.
بردار دست ازشانه های زخمی عشق..
من یوســفم پیراهـنم را دوست دارم
حسین دلجووو
منوچهر منوچهری(بیدل) 30 تیر 1394 17:20
سلام بر زیبا ترین قلمها سلام بر مرام و معرفتت سروده زیبایت غوغائی در دلم بپا کرد دوبار خواندم لذتش را بردم قلمت را میبوسم استاد
دلم
حسین دلجویی 01 امرداد 1394 20:34
درود بر نازنین بیدل و سلام بر والامرام دلدارم..
سپاسگزارم منوچهر جان
منم از حضور صمیمانه و نگاه مهرآمیز و چسمان مهر آیینتون شاد و شارژ میشم داداشم
خوش آمدید بزرگمرد ادب و اخلاق و مرام...
چـشم تو آمد دل ما را گرفت
عشق شد و محـفل ما را گرفت
.
پونه صفت غنچه زد و پا گرفت
سبز شد و وا شد و دنیا گرفت
.
بس که به چشمان تو دل دوختم
بعد غزل مثنوی آموختم
.
بازکه دل خواست شود روبراه
دید شده بسته ی چشمی سیاه
.
وای چنین شانه به گیسو مکن
دست دلم پیش کسی رو نکن
.
تا نکشی زورق دل سوی خویش
موج مینداز به گیسوی خویش
.
ما که در این شهر غریب توایم
گم شده در چشم نجیب توایم
.
کاش من گم شده پیدا کنی
کاش دری سوی دلم واکنی
.
چشم تو عشقست پناهم بده
باز در آن میکده راهم بده
.
آمدی و خـیمه زدی بر درم؟
یا که رسیدی که شوی باورم؟
.
آمده ای رحـم به حالم کنی؟
یا به ره عـشق حلالم کنی؟
.
حال که تو آمده ای، خوب من
غنچه بزن پونه ی محبوب من
حسین دلجووو
فاطمه خواجویی راد 30 تیر 1394 20:56
سلام ودرود بر شما استاد دلجویی عزیز
ممنون از این همه محبت
در نگاهت همه عشق همه تب
همه شور و همه شیدایی.....
بازهم سپاس
حسین دلجویی 01 امرداد 1394 21:33
درود بانو راد بزرگوارم..
ممنونم خواهر گل و بزرگوارم...
کنون که چشم دلم گشته آشنای شما
ز شوق دل بنویسم شوم فدای شما
.
به هر کجا که نمودم نظر، نگاه بهار
شمیم یاس بسرداشت درهوای شما
.
به گاه دوست بنازم صفای مشرق عشق
که میدمد ز پگاه دلم صفای شما
.
ز صوت عشق نباشد به عالمم خوشتر
ز نای نغـمه ی مهر آور نوای شما
.
شفای گلشن جانید واستحاله ی روح
فـدای مرهم سبز دل و شفای شما
.
مرا چه بـیم ز راه دراز و سخت غزل
که داده دست بدست دلم خدای شما
.
چرا به عـرف کنم اقتدا که می بارد
گل از فقاهت شرعم به اقتدای شما
.
مس عیار کلامم محـک چگونه زنم
به پای نظم درخشنده ی طلای شما
.
به استجابت یاران همیشه ملتمسم
که آب روی دلم مانده در دعای شما
.
به مهردوست نگو بیوفاست «دلجو»یی
که شوق جلوه حق می دمد وفای شما
حسین دلجووو
نگار حسن زاده 30 تیر 1394 21:49
درود بر شما جناب دلجویی
بسیار زیبا بود
حسین دلجویی 01 امرداد 1394 21:34
درود بانو حسن زاده گرامی..
سپاسگزارم
خوش آمدید...
تو آن غــزال غریبی که بد گریزانی
همان که دشت دلم کرده ای گل افشانی
.
تمام خاطره های جوانی تلـــــخم
رسیده ای که به گیسوی خود برافشانی
.
اگر چه عاقبت از این گداره خواهی رفت
اگر چه در دل این دشت هم نمی مانی
.
اگر چه نور خود از دشت سینه خواهی برد
ولی فراز قافیه هایم همیشه مهمانی
.
بگو غزال گــریزان چشم خرمایی
همیشه در شب شعرم به شور میمانی
.
من و فروغ دوچشمی همیشه رویایی
تو و شرابی شرمی هـمیشه پنهانی
.
بیا و دست قشنگت بکش به چشمانم
بیا ببین که به پا کرده ای چه طوفانی
.
نشد به ناز غزل رام ناز چشمت ، چون
تو آن غزال غریبی که بد گریزانی
====
حسین دلجووو
سمانه تیموریان (آسمان) 31 تیر 1394 01:22
پاینده باشید استاد عزیزم
بسیاردلنشین و فاخر سرودید
حسین دلجویی 01 امرداد 1394 21:35
درود بانو تیموریان گرامی م..
سپاسگزارم بزرگوار...
دخترم چون نــسیم ، آزادی
یا چو گیـــسوی بید در بادی
.
قریه های شمال سر سبز و
نیل گون جـــنوب آبادی
.
اشک شبنم به چشم پروین و
یاس صبحی به پنجه ی بادی
.
ابتدای طلــــوع تدبیر و
انـــتهای نشاط و فریادی
.
در تفاخر همیشه بی رنگ و
در تواضع همیشه استادی
.
لحظه ی دلـــنواز دیدار و
صحنه ی خوشگوار میعادی
.
قصه ی چشم های شیرین و
مظهر عشق های فرهادی
.
سرخ چشم انار در ذهنی
زلف افشان بید در بادی
.
مثل سیبی که جاذبه فهمید
توی دستان عشق افتادی
.
آمدی در ضــمیر تاریکم
واژه هایی ز نور بنهادی
.
تو همان هدیه ی خداوند و
تو همان عطر خوب میلادی
.
تو بمان تا همیشه با لبخند
تو بمان تا همیشه با شادی
حسین دلجووو
روح الله اصغرپور 31 تیر 1394 08:46
درود استاد عزیز به این همه احساس و لطافت و هنر
حسین دلجویی 01 امرداد 1394 21:36
درود جناب اصغر پور گرامی م
سپاسگزارم مرد ادب...
ساقی بریز آتش غم در سـبوی من
تا درد عشق شعله کشد از گلوی من
.
ما را درین میانه نمانده است آب رو
آبی بریز پشت سر آبــروی من
.
ما را نه دلبری است نه سودای دلبری
پایان ببر حدیث من و گفتگوی من
.
بازی چه میکنی به تنی مرده درقفس
بازیچه می کند دل من ، بازجوی من
.
با او فراز عشقم و بی او فرود درد
کاشم برد زمین سیاهم فروی من
.
با این امید دامن دل آب داده ام
شاید دمی نشست لب آب جوی من
.
تنها خطای زندگیم دیدن تو بود
بانوی من قشـنگترین آرزوی من
حسین دلجووو
بهناز علیزاده 31 تیر 1394 12:56
قلمم قاصر و بند است زبانم استاد،
لیک دانم قلمت قابل قربانی هاست،
درود بر ابر مرد غزلهای ناب و جاودان مانا باشید گرانقدر
حسین دلجویی 01 امرداد 1394 21:52
درود بزرگ بانوی مهر و ادب
ممنون و سپاسگزارم از نگاه مهتابی و حضور سبزتون...
ساقی بریز آتش غم در سـبوی من
تا درد عشق شعله کشد از گلوی من
.
ما را درین میانه نمانده است آب رو
آبی بریز پشت سر آبــروی من
.
ما را نه دلبری است نه سودای دلبری
پایان ببر حدیث من و گفتگوی من
.
بازی چه میکنی به تنی مرده درقفس
بازیچه می کند دل من ، بازجوی من
.
با او فراز عشقم و بی او فرود درد
کاشم برد زمین سیاهم فروی من
.
با این امید دامن دل آب داده ام
شاید دمی نشست لب آب جوی من
.
تنها خطای زندگیم دیدن تو بود
بانوی من قشـنگترین آرزوی من
حسین دلجووو
علی اکبر سلطانی 01 امرداد 1394 01:41
سلام و عرض ادب ...
خوشحالم دوباره این سروده ی فاخرتان را می خوانم ..
هزاران درود ..
موفق باشین ..
حسین دلجویی 01 امرداد 1394 21:53
درود جناب لطانی والا تبار و مرد ادب و مرام و تواضهم
ممنونم علی اکبر جان..
تو به یک لحظه هوای غــزلی دل دادی
دل ما بردی و خود نیز چه مشـکل دادی
.
ناز کردی و دلی بردی و در آخــر کار
دل دیوانه گرفـــتی دل عاقل دادی
.
موج گیسوی تو سبزینه یک مزرعه داشت
که به دست طلــبم برکت حاصل دادی
.
دل طوفان زده ام خسته ی دریای تو بود
جان فــدای تو که امنـیت ساحل دادی
.
ماه عشق تو لب پنــجره ام غنچه کشید
به صــفای قدمت عطر به منزل دادی
.
انعکاس گل خورشیدی و از چشمه عشق
آسـمان غزلـــم جلوه ی کامل دادی
.
بی غـــزال تو هزاران غزلم باطله بود
ای که بر روح غزل مسـند قابل دادی
.
این همه شور غزل از سر شیراز تو بود
که به شعر خوش حافظ صفت هل دادی
.
من به یک عمر هوای نگـهی جان دادم
تو به یک لحظه هوای غـزلی دل دادی
=====
دلجووو
حسن عباسی 01 امرداد 1394 11:17
سلام استاد خوش به حال کسانی که در همایش کرمان حضور داشته اند و از زبان خودتان شنی ده اند این کار زیبا را
درودها بر شما
حسین دلجویی 01 امرداد 1394 21:54
نازنین مرد ادب و اخلاق ومرام
سلام بزرگمرد کوی مهر و دوستی..
جاتون خالی و بقول شیرازیا سبز بود حسن جان
تا تو لب باز کنی مطــلع دنیا عشق است
تا غزل ساز کنی قافــیه یکجا عشق است
.
آمــدی قائده و نظم غـزل ریخت بهم
سبک چشمان تو و مسلک نیما عشق است
.
اشک تکرارترین واژه ی مشق شب ماست
در دبستان تو تکرار الفـبا عشق است
.
ساحل شرجی چشــمم به صفایت بنواز
که هوای تو نشستن لب دریا عشق است
.
قلمت نیک و دلت نیک و غزل هایت ناب
با تو ننوشته ترین گات اوستا عشق است
.
دامن چشم خلـــیج تو پر از مروارید
پشت چشمان تو اندیشه ی دریا عشق است
.
از هــمین تنگه ی شیراز مرید تو شدم
جان استاد مرادی و به مولااااا عشق است
.
برج میــلادی و میلاد تو قد قامت نور
از نک پای تو تا عرش ثریا عشق است
.
تو فریبایی و شیوایی و یک عالمه شور
از تو هی ناز و زما اشک تــمنا عشق است
.
گر چه ما غرق غروبــیم و سحر ناپید است
باز هم وعده بده وعده به فردا عشق است
=====
دلجووو
علی معصومی 11 اردیبهشت 1399 22:37
درود بر شما ارجمند
☆☆☆☆☆