تو که از جنس بهاری
خارج از حوزه ی تو، حسِّ برودت دارم
دست من نیست، به گرمای تو عادت دارم
برگِ ناقابلِ زردیست تنم، رهگذرِ پاییزی!
زیر پاهای تو من عشقِ شهادت دارم
بسترِامنیتی در نظرِ ماهی و، من
آبِ رودی که فقط سوی تو شدت دارم
در ملاقات تو ای فصلِ بهارم ، هربار
من به اندازه ی یک صاعقه مدت دارم
ابر خود را به حوالی من و بوسه ببر
من به لبهای زمین، حس حسادت دارم
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 11
زهرا نادری بالسین شریف آبادی 21 شهریور 1394 02:02
درود واقعن فاخر سرودید مثل همیشه مانا ونویسا مانید
طارق خراسانی 21 شهریور 1394 06:46
سلام عرفان عزیزم
بسیار زیبا و دل انگیز
خوشبختانه از کشور افغانستان شاعر خیلی خوبی هم در وبسایت شعر ایران داریم به نام خانم لیلا نقشبندی که شعرهای شان سالم است و هیچ مشکل وزن و قافیه ندارند.
این را از این جهت گفتم که اشعار ایشان را شما حتمن پیگیری بفرمایید.
در پناه خدا
بهناز علیزاده 21 شهریور 1394 12:19
درود بر شما جناب ویسی بسیار زیباست سروده هایتان
سمانه تیموریان (آسمان) 21 شهریور 1394 14:11
سلام و درود
فوق العاده دلنشین بود به به
دستمریزاد
روح الله اصغرپور 21 شهریور 1394 18:44
درود عرفان بسیار دلنشین بود.
دادا بیلوردی 22 شهریور 1394 00:12
در ملاقات تو ای فصلِ بهارم ، هربار
من به اندازه ی یک صاعقه مدت دارم
.
.
درود بر جناب هستیار
لذت بردم از احساستان
موفق باشید.
نگار حسن زاده 22 شهریور 1394 15:31
سلام و عرض ادب برادر خوب و شاعرم
بازهم غزل زیبایی خواندم و لذت بردم
درود بر شما
البته یک پیام خصوصی هم خواهم نوشت
موفق باشید
مهدی صادقی مود 22 شهریور 1394 18:15
سلام دوست عزیز
خیلی قشنگ بود
احسنت
تو که از جنس بهاری
خارج از حوزه ی تو، حسِّ برودت دارم
دست من نیست، به گرمای تو عادت دارم
کمال حسینیان 22 شهریور 1394 23:02
درود بر هستیار عزیز
شاعرانگی تان مدام
مهمان باغ سرایشتان بودم
پاینده باشید
سلیمان حسنی 27 شهریور 1394 03:18
سلام:زیبابود.زنده باشید
نسرین قلندری 14 آذر 1394 14:02
برگِ ناقابلِ زردیست تنم، رهگذرِ پاییزی!
زیر پاهای تو من عشقِ شهادت دارم
عالی