سال ها،
تو برای زنده بودنت فقط،
_ نه زندگی _
سر سپرده ای به هر چه هیچ و پوچ بوده است!
_این،
حدیثِ نفسِ من،
و تو،
و او،
به خویش بوده است و هست_
آه، ای سمجترین نگاهِ بی خطای آسمان به من،
از کدام سوی و از کدام راه؟
می توان به ابتدایِ انتهایِ بیکران رسید؟
می توان به زندگانی ای که هست جاودان رسید ؟
با کدام زادِ راه،
می توان به شهرِ آرمانی ای که گفته اند،
از قدیم بوده است موطنِ تمامِ عاشقان رسید؟
با عطش اگر نمی توان، چگونه پس،
می توان به شهدِ نوش اشتهای شوکران رسید ؟
از کدام دژ،
می توان عبور کرد و بعد از آن،
می توان به قلع و قمع قلعه ی "نمی توان" رسید؟
آه، ای سمجترین نگاهِ بی خطای آسمان به من،
تو، درست دیده ای، درست!
من اگر،
در این فراخنای عمر خود، درنگ کرده ام،
با خودم،
_نه با کسی که بوده است دشمنم _
لحظه لحظه جنگ کرده ام!
گاه با توهّمی که بوده است بی اساس،
گربه ی ملوسِ جانِ خویش را پلنگ کرده ام
وای، وای، وای،
صحنه ی زلال عمرِ خویش را چگونه رنگ کرده ام؟
آه، ای سمجترین نگاهِ بی خطای آسمان به من،
گفته ای به من رکوع کن، به چشم
گفته ای به من که در برابر خدای خود خضوع کن، به چشم
گفته ای به من که در خودت و بر خودت طلوع کن ، به چشم
لیک، لیک، لیک،
این همه،
جز به اعتنای لحظه لحظه ی تو بر منی که غافلم
نیست در توان من.
آه، ای سمجترین نگاهِ بی خطای آسمان به من،
مُرده ام،
مرا دوباره جان بده
راه را به من نشان بده
از من آنچه خواستی، به من همان بده
والسّلام
تعداد آرا : 7 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 25
امیر عاجلو 14 اردیبهشت 1399 03:00
سلام ودرود
ابراهیم حاج محمدی 14 اردیبهشت 1399 03:08
سلام و سپاس حضرت دوست .
طارق خراسانی 14 اردیبهشت 1399 03:54
سلام و درود
مانند همیشه عالی
در پتاه خدا
ابراهیم حاج محمدی 14 اردیبهشت 1399 04:28
درود بر حضرت دوست
علی معصومی 14 اردیبهشت 1399 04:04
درود و عرض ارادت
و آفرین ارجمندم
◇◇◇◇
بیقرار جرعه ای شدم
که از نگاه چشمه سار عشق
جوشش دوباره ای
به جان من دهد
راه را
حریم درد و داغ را
امتداد و اشتیاق را
به من
نشان دهد...
ابراهیم حاج محمدی 14 اردیبهشت 1399 04:27
سلام و درود حضرت دوست جناب معصومی عزیز . سپاسگزارم حضور ارجمندمان را
محرم زمانی 14 اردیبهشت 1399 04:40
درود بر شما و قلم توانمند شما
برقرار باشید
ابراهیم حاج محمدی 14 اردیبهشت 1399 05:48
درود بر شما. ممنونم
معین حجت 14 اردیبهشت 1399 10:58
استاد حاج محمدی در پناه حضرت عشق سربلند و سلامت باشید ،
ابراهیم حاج محمدی 14 اردیبهشت 1399 14:44
درود بر شما . حضور ارجمندمان را سپاسگزارم
محمد رضا درویش زاده 14 اردیبهشت 1399 12:21
درود بر شما استاد
ابراهیم حاج محمدی 14 اردیبهشت 1399 14:43
سلام و درود بر شما دوست عزیز
ولی اله بایبوردی 14 اردیبهشت 1399 15:03
سلام و درود
راز و نیاز با آفریدگار آسمان و هر چیز
حدیث نفس یا نجوای درونی
اگر بخواهی می توان رسید ....
وادی به وادی راه باید طی ...
ابراهیم حاج محمدی 14 اردیبهشت 1399 22:19
زنده باشید حضرت دوست.
مینا یارعلی زاده 14 اردیبهشت 1399 15:32
درودتان استاد و دستمریزاد
ابراهیم حاج محمدی 14 اردیبهشت 1399 22:18
سپاس سرکار عالی را
علی روح افزا 14 اردیبهشت 1399 17:44
درود بر شما
پاینده باشید بزرگوار.........
ابراهیم حاج محمدی 14 اردیبهشت 1399 22:18
زنده باشی و و شاداب بزرگوار
سیدمحمد طباطبایی 14 اردیبهشت 1399 18:45
درودتان استاد حاج محمدی عزیز
عارفانه ای بسیار بدیع و پرمغز لذت بردم
قلمتان سبز
ابراهیم حاج محمدی 14 اردیبهشت 1399 22:17
سلام . حضور گرامی تان را سپاس
جمشید اسماعیلی 14 اردیبهشت 1399 19:06
زیبا بود
سپاس
موفق باشید استاد
ابراهیم حاج محمدی 14 اردیبهشت 1399 22:16
درود فراوان بر حضرت دوست
عباس ذوالفقاری 15 اردیبهشت 1399 09:51
سلام...وقت بخیر ...زنده نگهداشتن شعر نیمایی واقعا قابل تقدیر است...افرین
سیلویا اسفندیاری 15 اردیبهشت 1399 13:19
هزاران درود بر طبع روانتان استاد گرانقدر
قلمتان جاری و جاوید
مریم پیروزیان 16 اردیبهشت 1399 11:51
بسیارعالی بزرگوار