3 Stars

پیوسته آفرین کن، بَراهلِ بیتِ زهرا(س)

ارسال شده در تاریخ : 01 آبان 1394 | شماره ثبت : H941562

در آبان 1392 که مصادف با ماه محرم بود تصمیم گرفتم به استقبال قصیده ی قراء حضرتِ کسایی مروزی(ره) بروم تا دل سروده ای را به نظم در آورده و تقدیم حق پرستان و دوستداران علی(ع) و اهل بیتِ خاندانِ عصمت و طهارت نمایم .
هم چنین سعی گردید تا گامی هر چند کوچک و ناچیز در راستای پیوند و همراهی شعرای قرن حاضر با شعرای توانمند گذشته برداشته شود .
در ابتدا معنای لغات را آورده ام تا خوانش قصیده برای برخی از عزیزان راحتر باشد.
تا چه در نظر آید...
مهنا. [ مُ هَ نْ نا ] (ع ص ) مهناء. گوارا. گوارا گردیده . گوارا شده . باعافیت . خوشگوار. گوارنده
مطرا. [ مُ طَرْ را ] تازه و تازگی کرده شده و گاهی مجازاً به معنی مصفا و آبدار.
مولی : عبد. مملوک . غلام . غلام آزادشده
مولا : کسی که غلامی را آزاد کرده است(آزاد کننده) - رب
محاجا . مجادله . مناقشات
معادا. [ مُ ] (از ع ، اِمص ) با کسی عداوت داشتن

از بَـر کن ای نگارا...،این شـعـرِ غـم فـزا را
آوردم از کسـایی...، آن شــــــــاعـرِ تـوانا

ماهی ست از خراسان، شد رهنمونِ راهَـم
بشـــناختم اگر من...، خود دشمـنـان طاها

یاور مراســت یاران...، آن خـوبِ رَهنمایم
زیبـاست گـر قصیده، باشــد از او..، مُهَــنا

درهرکجا که هستی، درغم به شور و مستی
«پیوسته آفرین کن، بَراهلِ بیتِ زهرا(س)»

رفتم به کارِ تحقیق، جز خاندان احمد(ص)
هرگز ندیده قـومی، دیـن را کــنـد مُطَــرَّا

جمعی به فکرِ نان و نام و مقامِ و دیدم
بازی گــرفته دیــن را...، تنهـا بـرای دنیـــا

دیو اَر گرسنه باشد، آری به دین نَهَد سر
کافِر بخـوانـد عالَم...، رونـق دَهد مُصــلا

خواند نماز و گویی...، هیچ است در بَرِ او
دنیـا و هستی آن...، غـوغای چــرخِ مینـا

شـرحِ رسول (ص)گوید،آری حدیثِ مولا
بَـر منبــری بَـر آیـد...، گفتارِ اوسـت زیبا

من آنچه را سرودم...، تاریخ، دیده آن را
جـای طلا نشستند، بس خار و خس، مُطـلا

آن قــاریان قــرآن...، خیـــلِ نمـاز خوانان
بَــر پـا نموده بــودنـد...، آن ظلمِ کربـلا را

امشب دلم بر آن شد، خواند که از کسـایی
اشعــارِ نغز و زیبا...، مطلوب حق تعـالی

« بیــــزارم از پیالـه...، وز اَرغـوان و لاله
مـا و خـروش و نالــه، کُنجی گـرفته مـأوا

دست از جهان بشویم، عزّ و شرف بجویم
مدح و غزل نگویم، مَقتَـل کنـم تقـاضـا

میراث مصـطـفی را...، فرزند مـرتضی را
مقـتــول کربلا را...، تـازه کنـــــــم تـــولّا

آن نازش محمّـد (ص)...، پیغمبـر مؤبَّـد
آن ســـیّدِ ممجّد...، شمــع و چـراغ دنیـا

آن میرِ سر بریـده...، در خـاک خوابَنیـده
از آب ناچَشــیده، گشــته اسیرِ غــوغــــا

تنها و دل شکســته بَر خویشـتن گِرسـته
از خان و مـان گُسـسته وز اهـل بیـت و آبا

از شـهر خویش رانده، وز مُلک بر فشانده
مولی ذلیل مانده...، بَـر تخــتِ مُلکِ مــولا

مجروح خیـره گشــته...، ایام تیـره گشـته
بَدخـواه چیره گشـته،.. بی رحم و بی محابا

بی شرم شمــرِ کافـر..، ملعــون سـنان ابتر
لشـکر زده بـرو بَر...، چــون حاجیان بَطـحا

تیغ جفـــا کشـــیده...، بـوقِ ســتم دَمیــده
بی آب کـــرده دیـــده...، تازه شـده معـادا»

تُف بَر زری و سـیمی...، تُف بَر مَقــام و عنوان
کـــز بهــرِ آن بپا شد...، ظلم و جفــا و دعـوا

ســیلی ز خون چه جـــاری شد تا که نانجیبان
بر زیــــر پا نهـــادند...،عهــدِ غدیــرِ خُـم را

لعنت به آنکـه دین را، سرمایه ی هـوس کرد
از بهـرِ نان و آبی...، بَر نیــــزه بُـرده ســرهـا

من مانده ام در این کار...، با دوستان چه باید؟
با خیــــلِ دشـــمنانی...، با مـا کــه در مُحــاجا

حافـظ چه خـوب فرمود...، در کارگـاه هســتی
«با دوســتان مـروّت ...، بـا دشــمـنـان مُــدارا»

طارق به اســــمِ اَعظــم...، سـوگند بَـر خــداوند
پَــرده نشـینم آیـد...، دیـن زو شــــود که احیـا

از : کتاب ماه را باید تماشا کرد و رفت (ص٢٩٤) طارق خراسانی
پ . ن
کسایی مَروَزی: وی به سال ۳۴۱ هجری قمری در مرو به دنیا آمد. در آغاز شاعری مداح بود و مدح سلاطین زمان خود را می‌گفت ولی دراواخر عمر از این کار پشیمان شد. چنانکه از اشعارش بر می‌آید، شیعی مذهب بوده است. از اشعارش حدود ۲۰۰ بیت باقی مانده است. وفات او را اندکی بعد از سال ۳۹۴ هجری قمری ذکر کرده‌اند.
قصیده ی زیبای کسایی مَروَزی در شرح ماجرای خونبار کربلا آن هم اواخر قرن چهارم هجری قمری ، به لحاظ بررسی ماجرای کربلا بسیار حائز اهمیت است چرا که وی بدون هیچ غرض و مرضی به واقعه ی کربلا نگریسته و زمانی قصیده ی خود را سروده است که حدود سیصد و اندکی سال از ماجرای شهادت سیدالشهداء و شهداء گرانقدر کربلا می گذشته است ، لذا قصیده ی کسایی بهترین منبع و مأخذ برای مطالعه ی ماجرای کربلاست

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 469 نفر 714 بار خواندند
جواد صارمی (02 /08/ 1394)   | فرامرز فرخ (02 /08/ 1394)   | احمد البرز (02 /08/ 1394)   | کرم عرب عامری (02 /08/ 1394)   | مسعود احمدی (02 /08/ 1394)   | طارق خراسانی (03 /08/ 1394)   | حسین دلجویی (03 /08/ 1394)   | امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی) (03 /08/ 1394)   | دادا بیلوردی (03 /08/ 1394)   | زهرا نادری بالسین شریف آبادی (03 /08/ 1394)   | مهدی صادقی مود (03 /08/ 1394)   | پوران محتشم (05 /08/ 1394)   | اله یار خادمیان (05 /08/ 1394)   | شاهد رحمانی (05 /08/ 1394)   | طلعت خیاط پیشه (06 /08/ 1394)   | بهناز علیزاده (06 /08/ 1394)   | سلبی ناز رستمی (07 /08/ 1394)   | عبدالکریم قیطانی فر (07 /08/ 1394)   | مجتبی جلالتی (19 /01/ 1399)   | مسعود مدهوش (21 /03/ 1399)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :11


نظر 15

  • جواد صارمی   02 آبان 1394 14:56

    درود بر شما. rose

    • طارق خراسانی   03 آبان 1394 05:51

      با سلام و عرض تسلیت


      سپاس از حضور پر مهرتان


      در پناه رب العالمین

      rose rose rose

  • احمد البرز   02 آبان 1394 19:53

    بار سنگین، ماه پنهان، اسب لاغر نابلد
    ره خطا بود و علامت گنگ و رهبر نابلد
    ما توکل کرده بودیم این ولی کافی نبود
    نیل تر بود و عصا خشک و پیمبر نابلد

    از چه می خواهی بدانی؟ هیچیک از ما نماند
    دشمن از هر سو نمایان ما و لشکر نابلد

    از سرم پرسی؟ جز این در خاطرم چیزی نماند
    تیغ چرخان بود و گردن نازک و سر نابلد

    مشتهامان را گره کردیم اما ای دریغ
    مشتی از ما سست پیمان مشت دیگر نابلد!

    گاه غافل سر بریدیم از برادرهای خویش
    دید اندک بود و شب تاریک و خنجر نابلد

    نامه ها بستیم بر پاشان دریغ از یک جواب
    باز و شاهین تیزچنگال و کبوتر نابلد

    کشتی ما واژگون شد تا نخستین موج دید
    ناخدای ما دروغین بود و لنگر نابلد
    حسین جنتی

    • طارق خراسانی   03 آبان 1394 05:51

      با سلام و عرض تسلیت


      سپاس از حضور پر مهرتان


      در پناه رب العالمین

      rose rose rose

  • کرم عرب عامری   02 آبان 1394 21:16

    سلام گرامی

    رسیدن بخیر

    چون همیشه از سروده های جنابعالی لذت بردم

    پیروز باشید

    rose rose rose

    • طارق خراسانی   03 آبان 1394 05:54

      با سلام و عرض تسلیت

      حضرت استاد برای دو روز به تهران باز گشتم که تاسوعا و عاشورا کنار خانواده باشم و امروز دوباره برای انجام کارهای باقی مانده به سفر خواهم رفت...




      سپاس از حضور پر مهرتان


      در پناه رب العالمین

      rose rose rose

  • مسعود احمدی   02 آبان 1394 22:29


    لعنت به آنکـه دین را، سرمایه ی هـوس کرد
    از بهـرِ نان و آبی...، بَر نیــــزه بُـرده ســرهـا

    درود بر استاد طارق .

    • طارق خراسانی   03 آبان 1394 05:54

      با سلام و عرض تسلیت


      تصدقت

      سپاس از حضور پر مهرتان


      در پناه رب العالمین

      rose rose rose

  • حسین دلجویی   03 آبان 1394 12:15

    درود بر استاد دلم جناب طارق که هیچکس رو از طیف مهر نگاه تیز بینش ، رد نمیشه
    حتی اگر طرف کسایی مروزی باشه

    خسته نباشید مومن...

    applause applause applause applause applause




    باز دیرم گشته مولا ، از همیشه ، دیرتر

    باز دربند خودم ، مسدود تر ، زنجیر تر

    /

    روح مان پشت تب بی اعتقادی ،پیر شد

    روح پیر و نبض جانهامان خدایی،پیرتر

    /

    صد روایت از دم تیغ خطابت رفته است

    باز مظلومیت ات ، بر جانمان شمشیرتر

    /

    ناله ها کردست دل در نینوای خواهرت

    ناله های غربتی ، جانسوز تر ، شبگیر تر

    /

    قرن ها بگذشته و از شام میآید هنوز

    ناله ی واغربتا ، البته بی تاثیر تر

    /

    از همان تیری که با اصغر به حرمانم کشید

    صد هزاران تیر باریدست بر ما ، تیرتر

    /

    جان مولا گر چه دلگیر و پریشانم ،ولی

    عصر عاشورا ز عصر جمعه ام ، دلگیرتر



    حسین دلجووو

  • امیرعلی مطلوبی(سخن سنج تبریزی)   03 آبان 1394 14:40

    با عرض سلام و ادب جناب طارق خراسانی بزرگوار و مهربان
    عالی بود...دستمریزاد
    اجرتان با هوی سوم حضرت ثارالله
    یا حق rose rose rose

  • دادا بیلوردی   03 آبان 1394 17:47

    درود بر استاد طارق بزرگوار
    بهره مند شدم از احساس قابل تأملتان
    مولا حسین (ع) یارتان rose

  • زهرا نادری بالسین شریف آبادی   03 آبان 1394 20:37

    درودبراستاد فرزانه ومهربانم لذت بردم مثل همیشه قلمتان مخلد rose rose rose

  • مهدی صادقی مود   03 آبان 1394 21:18

    درود بر استاد طارق عزیز
    سفرها بی خطر
    rose rose rose
    سروده ی زیبایی بود با قافیه ای سخت و بدقلق
    applause applause
    برقرار باشید

  • اله یار خادمیان   05 آبان 1394 16:39

    درود سلام بر شما استاد و سرورم معطر شدم از گل گلستان محمدی اندیشه شما

    روزهایت درخشان و شبهایت مهتابی ماه آسمان تخیل و اندیشه ی خراسان طیب الله rose rose rose

  • شاهد رحمانی   05 آبان 1394 23:09

    سلام بزرگوار
    خیلی عالی بود درود

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا