3 Stars

درخت و گل

ارسال شده در تاریخ : 29 فروردین 1395 | شماره ثبت : H943106

درخت خسته باز از پشت شیشه

به ضرب شاخه اش از خود خبر داد

میان صبح و شب از فرط سرما

به آهنگی حضورش را به اوراد
*
به اصرار از گلی کو در اتاق است

که روزی بس شکوفا بود و آباد

بگفت و خاطرم را زیر و رو کرد

گلی کو در بهاران هدیه ام داد
*
به باران اشک خود بر شیشه افکند

به شاخ اَنگشتِ خود گل را نشان داد:

زمانی سرخ و تر بود آن شکوفه

پر از شادی و عطری کو ز بنیاد
*
کنون در گوشه ای خشک است و غمگین

به کنجی گرم ؛ اما مانده در بند

درین سو شمس زرین است و هم ماه

اگر کمرنگ پُر از شور اسفند
*
قمر در آسمان در عشق ورزی

به مرتع آهوان ؛ بلبل به فریاد

نمیدانم کدامین سو بهین است؟

چو من وحشی به سرما ، لیک آزاد
*
و یا تنها و در گرمای خانه

سری از غصه زیر و بی بر و باد

ز هیزم شکنّی مجروحِ از پای

به سودای تبرزینش چو جلاد
*
اساس ریشه را خشکاند آخر

سرِ راحت ندارد هر گلِ راد

کنون تغییر فصل است و نیایش

به سوی فروَدین یا ثور و خرداد *

درین دم گل زبان بر شکوه بگشود

که ای مادر منم صیدی ز صیّاد

تو پایت محکم و دلدارِ خورشید

مرا کُن همچو افلیجی قلمداد

*
کنون دیوارِ بینِ ما بلندست

ولیکن موسم تحویل و اعیاد

ترا باد و بهاران و شکوفه

مرا دیوار و تنهایی و غمباد

*
علی سپهرار ، اثیر

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 0 | مجموع امتیاز : 0 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 248 نفر 341 بار خواندند
حمیدرضا عبدلی (31 /01/ 1395)   | طلعت خیاط پیشه (31 /01/ 1395)   | فرامرز فرخ (01 /02/ 1395)   | علی سپهرار (04 /02/ 1395)   | علیرضا خسروی (17 /02/ 1395)   |

رای برای این شعر
حمیدرضا عبدلی (31 /01/ 1395)  طلعت خیاط پیشه (31 /01/ 1395)  علیرضا خسروی (17 /02/ 1395)  
تعداد آرا :3


سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا