ای مظهر صد عاطفه ، ای بال کبوتر
دل در ره و چشمم به خط و خال کبوتر
خالش چه سیاه است و سفید است و چه آبی
الوان فلک حاملِ بر بال کبوتر
گه کاکلی و صاحبِ طوقی چو جواهر
طوقی به گلو ؛ چون کُلَه وُ شال کبوتر
گه رنگ به سبزی زند و سایه به قرمز
چون شعلۀ رنگین ؛ همه دنبال کبوتر
چرخی زد و دور از من و بامم؛ به هوا رفت
من خیره از آن زیر به چنگال کبوتر
در خامشی و صلح و صفا ، جوهر ذاتش
کس در همه گیتی نه به اقبال کبوتر
یک منظرۀ دلشده در کودکیم بود
یک باد پر از خاطره از حال کبوتر
یک لحظه عبوری ، به نهایت، زد و گم شد
صد غبطه بخوردیم به احوال کبوتر
گر خطّم و هم نامۀ من را همه خواندی
ما منتظر نامه و ارسال کبوتر
سر مست به عشق تو و دلداده ، به پرواز
می بوسمت از دور به منوال کبوتر
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 5 از 5